به گزارش خبرنگار مهر، محمد لگنهاوزن در ابتدای این نشست به توضیح برساخت گرایی اخلاقی پرداخت و گفت: ادعای من در پایان این جلسه این است که خیلی از سخنان ملاصدرا با برساخت گرایی سازگار است و با مباحثی که در برساخت گرایی هست بهتر می توانیم معنویت و اخلاق در ملاصدرا را درک کنیم.
لگنهاوزن با بیان اینکه برساخت گرایی اخلاقی هم در فرا اخلاق و هم در اخلاق هنجاری مطرح می شود، گفت: برساخت گرایان در اخلاق هنجاری می گویند ملاکی داریم برای حکم اخلاقی که با ملاک وظیفه گرایی و نتیجه گرایی متفاوت است. اما اکثر بحث های برساخت گرایی که امروزه در جریان است در حوزه ی فرااخلاق است.
عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی(ره) افزود: می توان برساخت گرایی اخلاقی را چنین تعریف کرد که یک نظریه است که طبق آن هنجارهای اخلاقی بر اساس دیدگاه یا موضع گیری اخلاقی پیدا می شوند به عبارت دیگر وقتی درست متوجه شویم که فاعل اخلاقی چه کسی است و در چه چارچوبی وظایف اخلاقی اش را انجام می دهد هنجار اخلاقی نماینان می شود.
وی در توضیح برساخت گرایی اظهار داشت: اصطلاح برساخت گرایی را جان رالز مطرح کرد و او هم به کانت نسبت داده است. برساخت گرایی نگرشی است که میان بحث های دو نگرش واقع گرایی اخلاقی و ابراز گرایی اخلاقی مطرح می شود و برساخت گرایان می گویند ما مثل ابراز گرا ها معتقدیم در اخلاق لازم نیست فرض کنیم واقعیت اخلاقی مستقل از ما وجود داشته دارد و از این جهت که باور های اخلاقی می توانند صادق و کاذب باشند مانند واقع گرایان اخلاقی هستند. اما خود را در مورد واقع گرایی یا غیر واقع گرایی بی طرف می دانند.
عضو هیأت علمی دانشگاه قم افزود: برساخت گرایی نظریه ای گسترده است که به سختی می توان میان انواع آن اشتراکی بیان کرد، اما من اشتراکی را میان همه برساخت گرایان پیدا کردم این است که اصول پایه ای اخلاق بر اساس فعالیت اخلاقی است. اگر متوجه شویم فاعل اخلاقی کیست می توان از او اصول اخلاقی را در آورد. البته این به نسبی گرایی منجر نمی شود چون می گویند باید به چارچوب تصمیم اخلاقی توجه کنیم و از این اصول اخلاقی را استنباط کنیم. برساخت گرایی را می توان بر اساس سه شاخه تعریف کرد؛ متافیزیکی، معرفت شناسی و ... تقسیم کرد. به نظر من مهم ترین بُعد کار برساخت گراها معرفت شناسی است که چه طور توجیه کنیم چه کاری خوب یا بد است و چه کاری را باید یا نباید انجام دهیم.
وی ادامه داد: اگر به سنت های فلسفه اسلامی نگاه کنیم معرفت اخلاقی از نظر مسلمانان با چه نظریه ای سازگار است؟ از سه جریان مهم فکری اخلاقی در میان مسلمانان می توان نام برد؛ معتزله، اشاعره و فیلسوفان. هدف فیلسوفان حسن و قبح نبود بلکه کسب فضیلت بود. موضوعی که بین هرسه جریان فکری مشترک است زهد است که معتقدند اگر کسی واقعاً می خواهد اخلاقی شود باید سختی و ریاضت تحمل کند، چون هدف این است که کسب فضیلت کند ولی در زهد کسب معرفت اخلاقی هم هست این دیدگاه برای هرسه جریان فکری مسلمانان وجود دارد، اما ملاصدرا می گوید کلید رسیدن به سعادت درک نفس است. آدمی باید ریاضت بکشد تا خودش را خوب درک کند و وقتی عقل درست درک کند، صراط مستقیم را پیدا می کند. البته این خود نفس که پاک شده، صراط مستقیم است. این صراط یک واقعیت اخلاقی دینی مستقل از نفس نیست بلکه خود نفس صراط است.
این استاد فلسفه تصریح کرد: این جا دو عنصر مهم برساخت گرایی نمایان می شود: وقتی در حکمت عملی تعقل می کنیم به معرفت اخلاقی دست پیدا می کنیم، و مبنای حقایق اخلاقی حکمت عملی است. یکی از منابع مهم صدرا در اخلاق رساله سه اصل است که در مورد سه ریشه بدی ها بحث می کند: جهل نسبت به خود، دنیا پرستی، خود فریبی. رذیلت هایی که ملاصدرا معرفی می کند رذیلت های عقلی هستند و این رذیلت های اخلاقی نتیجه مشکلات معرفت شناختی است. یکی از دلایلی که می توان گفت ملاصدرا برساخت گرا هست این است که در بحثی که ایشان در مورد سه رذیلت دارد می خواهد نشان دهد کسی نمی تواند فاعل کامل شود وقتی یکی از این سه رذیلت را دارد. و این که موانع مانع می شود که فرد بتواند تصمیم گیری اخلاقی داشته باشد
وی در ادامه گفت: کاری که بنده در نوشته هایم کردم این بود که اول بررسی کردم بحث ملاصدرا در مورد معرفت نفس و جهل نسبت به نفس، و سعی کردم نشان دهم که چه طور ملاصدرا اشاره می کند که آن ها که این رذیلت ها را دارند در تصمیم اخلاقی دچار اشکال می شوند یعنی در فاعل بودن آن ها تأثیر می گذارد و نمی توانند فاعل واقعی شود. ملاصدرا در تمام بحث های اخلاقی اش نمی گوید این فعل خوب است بلکه می گوید به انسان نگاه کنید و ببینید چه چیزی لازم است تا مزاج معنوی تنظیم شود که درست کار کند.
وی در پایان اظهار داشت: ملاصدرا هم مثل ارسطو قلمرو اراده ما را قلمرو عقل عملی تعریف می کند، عقل عملی صرفاً ابزار برای تصمیم گیری نیست بلکه راهنمایی برای زندگی اخلاقی است که چه طور می توانیم از رذیلت ها آزاد شویم و چه طور می توانیم به فضیلت و معرفت برسیم، جهتی که به زندگی مان می دهیم از فعل های جزئی مهم تر است و با این جهت ها به سیرو سلوک و سفر معنوی می رسیم و آن مرحله از دنیا بالاتر است که فقط انفعالی است. و این تأکید ملاصدرا در مورد ابعاد فاعلی نفس برای پیدا کردن جهت معنوی و جلو رفتن در سفرهای به طرف خدا کلیدهایی هستند که به نظر من می توان گفت یک برساخت گرایی اخلاقی متعالی صدرایی است.