خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- مریم خرمائی: ایرلند شمالی منطقه ای است در غرب جزیره بریتانیا که به همراه انگلستان، اسکاتلند و ولز کشور پادشاهی متحد بریتانیای کبیر را تشکیل میدهند حال آنکه ساکنین ایرلند شمالی از سال ۱۹۱۷ میلادی به این سو گاه در قالب نبرد مسلحانه و گاه با اکتفا به گروه های سیاسی، خواهان استقلال و رهایی از سلطه دولت لندن بوده اند.
ایرلند شمالی از نظر سیاسی دارای پارلمانی مستقل است اما مردم در انتخاباتها و همهپرسیهای سراسری بریتانیا شرکت میکنند که آخرین مورد آن رفراندوم جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا بود.
برای درک بهتر مطالبات مردم این بخش از انگلستان، خبرنگار مهر مصاحبه ای با «تامی مک کرنی» از اعضای سابق ارتش جمهوریخواه ایرلند، داشت.
مک کرنی که به دلیل افکار آزادی طلبانه خود، طعم زندان های بریتانیا را چشیده است، از هم بندی های «بابی ساندز» مبارز ایرلندی بود که در سال ۱۹۸۱ میلادی به دنبال اعتصاب غذا، جان خود را از دست داد و برای بزرگداشت وی خیابانی در تهران نیز به اسم وی نام گذاری شد. گفتنی است که مک کرنی چندی پیش با سفر به ایران، میهمان برنامه تلویزیونی «همقصه» محصول شبکه یک سیما بود.
*آیا حضور در ایران هیچ ایده جدیدی به شما در جهت تقویت فعالیت های ضد امپریالیستی داده است؟
ایران از قدرت رسانه ای قوی برخوردار است. شما همچنین به فناوری روز مجهز هستید و به خوبی بر ارزش آن واقفید. در گذشته رسانه تنها ابزاری در دست دولت و بخش تجاری بود. اما در حال حاضر، فناوری فرصت صحبت با مردم و شنیدن نظراتشان را فراهم کرده است. استفاده بهینه از رسانه و آشنایی هرچه بیشتر با فناوری های مربوط به این حیطه، ایده ای است که من از فضای رسانه ای ایران گرفتم.
*آیا به عنوان یک مبارز، فرصت استفاده ابزاری از رسانه در اختیار شما قرار می گیرد؟
در غرب از همان ابتدای امر، رسانه در اختیار صاحبان ثروت بوده است. چه در ایرلند و چه در انگلستان، رسانه در اختیار دولت یا به عبارتی صاحبان ثروت است و همین امر دسترسی عموم به رسانه را غیر ممکن می کرد. اما با پیشرفت فناوری های ارتباطی، استطاعت حضور آزادانه مردم در عرصه فعالیت های رسانه ای نیز بیشتر شده است. البته ما در مراحل مقدماتی این تجربه قرار داریم و مردم هنوز اطلاع چندانی از نحوه استفاده از این فرصت ندارند. فعلا مردم از شبکه های اجتماعی تنها برای انتقال تجربیات زندگی روزمره استفاده می کنند و زمان بیشتری طول می کشد که از آن به عنوان ابزاری برای فعالیت های سیاسی استفاده کنیم.
*فعالیت های مبارزاتی شما در چه حیطه ای است؟ شما به عنوان کسی که طالب آزادی بیشتر برای مردم ایرلند است در برابر قوانین استعماری کشوری قد علم کردید که ما به عنوان بریتانیای کبیر می شناسیم. دلایلی که شما را به فردی استقلال طلب یا به قول انگلیسی ها جدایی طلب تبدیل کرد، چه می تواند باشد؟
استعمار انگلستان در ایرلند به لحاظ تاریخی پیشینه ای طولانی دارد و به همان نسبت تاریخچه مقاومت مردمی در این سرزمین نیز بسیار غنی است و تلاش های متعددی برای خلاصی ایرلند از دام استعمار بریتانیا صورت گرفته است. در اوایل دهه ۱۹۶۰، جنبشی صلح آمیز در ایرلند شمالی که همچنان تحت کنترل انگلستان است، شکل گرفت که مبنای آن مخالفت با تبعیض و نابرابری برخاسته از استعمار بود و نه لزوما جدایی از آن. با این حال دولت وقت لندن برخورد قهری و سرکوب گرانه ای نسبت به این موج اعتراضی آرام داشت و این روند به تدریج به مبارزات مسلحانه ای منجر شد که از اواخر دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۹۰ به طول انجامید.
اما همانگونه که می دانید، ما جمعیت بسیار کوچکی هستیم حال آنکه انگلستان در مقام یک کشور اروپایی قدرت بزرگی محسوب می شود که حامی سیاسی نظیر ایالات متحده آمریکا دارد. به همین دلیل ما نیز مصمم به ترک مناقشه مسلحانه و در عوض توسل به ابزارهای سیاسی برای حصول اهداف خود شدیم. بنابراین من در حال حاضر به عنوان نماینده ارتش انقلابی ایرلند صحبت نمی کنم بلکه حال که درگیری ها آرام گرفته است، تلاشم در راستای متحد کردن گروه هایی است که اعضای آن را فعالین سیاسی ضد امپریالیسم تشکیل می دهند.
*تلاش شما در راستای بازپس گیری حقوق اولیه خود از دولت لندن است، کمی در این باره صحبت کنید.
ما اهداف متعدد و در عین حال مشخصی داریم. در ایرلند شمالی، حکومت همچنان در اختیار نیروهای بریتانیایی است و ما باید برای بازگرداندن مالکیت این سرزمین به ساکنینش، ارتباط با دولت لندن را قطع کنیم. احیاء حق حاکمیت مردم ایرلند شمالی از اهداف عالی ما است. البته درست است که ما به لحاظ سیاسی تحت سلطه امپریالیستی انگلستان هستیم اما به لحاظ اقتصادی نیز زیر بار سلطه اتحادیه اروپا قرار داریم تا جایی که اتحادیه اروپا قوانین خود را به جمهوری ایرلند نیز که کشور مستقلی است، تحمیل می کند. بعد از بحران اقتصادی سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ میلادی، بانک های بزرگ و موسسات مالی اروپا، وام های کلان و غیرعاقلانه ای را به بانک های ایرلند تحمیل کردند که قاعدتا بازپرداخت آنها کار آسانی نخواهد بود. این نوعی وابستگی اقتصادی محسوب می شود.
*اما بعد از برگزاری همه پرسی جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا که به «برگزیت» منجر شد، استقلال طلبان ایرلند شمالی در روندی معکوس همچنان خواستار عضویت در اتحادیه بودند حال آنکه از گفته های شما برداشت متفاوتی می شود. تاثیر واقعی برگزیت بر جریان های جدایی طلبانه ایرلند شمالی چگونه است؟ آیا ممکن است که این روند موجب تقویت جریان های جدایی طلبانه ایرلند شمالی شود؟
من شخصا طرفدار اتحادیه اروپا نیستم چراکه به عنوان بخشی از جنبش امپریالیستی است که سیاست های اقتصاد نئولیبرال را بر مردم تحمیل می کند و نتیاج زیانباری بر کشورهایی چون یونان، اسپانیا و جمهوری ایرلند داشته است. البته برخی از جدایی طلبان ایرلند شمالی به مزایای اتحادیه اروپا باور دارند حال آنکه من شخصا چنین اعتقادی ندارم. اگرچه من در ایرلند شمالی به دنیا آمده ام اما ساکن جمهوری ایرلند هستم و نمی توانستم در رای گیری شرکت کنم با این حال از طرفداران و مبلغان برگزیت بودم چراکه گمان می کردم به نفع مردم است.
همانگونه که گفتم بسیاری از جدایی طلبان ایرلند شمالی بر این باور بودند که اگر بریتانیا اتحادیه اروپا را ترک کند، ایرلند شمالی نیز بالطبع ملزم به تبعیت است. به این ترتیب، با توجه به عضویت جمهوری ایرلند در اتحادیه اروپا، دیوار جدایی که بین دو بخش از ایرلند ایجاد شده، مستحکم تر خواهد شد. اما من بر این باورم که خود انگلستان نیز در حال چند پاره شدن است. شمار زیادی از مردم اسکاتلند خواهان جدایی از اتحادیه اروپا هستند. در ایرلند شمالی نیز وضع به همین منوال است زیرا در حالیکه همه قدرت اقتصادی در اختیار لندن است، بخش های شمالی و غربی انگلستان که صنعتی هستند با فقر و بیکاری دست و پنجه نرم می کنند. در ایرلند شمالی شمار آنهایی که موافق تداوم تبعیت از انگلستان هستند در مقایسه با آنهایی که خواهان الحاق به جمهوری ایرلند هستند، رو به کاهش است. ارزیابی ما این است که در عرض ۲۰ تا ۲۵ سال آینده جریان استقلال طلب ایرلند شمالی به قدرت لازم برای برگزاری همه پرسی جدایی از انگلستان می رسد. انگلستان دیگر آن کشور یکپارچه و قدرتمند سابق نیست و البته ایده اتحادیه اروپا نیز روبه ضعف است. اروپا نیازمند نظم جدیدی است و لزومی ندارد که کشورهایی مثل ایرلند، اسپانیا یا یونان متحمل قواعد سنگینی شوند که اتحادیه بر آنها تحمیل می کند. مردم ایرلند شمالی برای آنکه حاکم بر آینده و سرنوشت خود باشند، در درجه اول نیازمند احیاء حق حاکمیت خود بر کشورشان هستند.
*واکنش دولت لندن به تلاش هایی که شما در راستای اعاده حق خود انجام می دهید، چیست؟ آیا به شما به چشم یک جدایی طلب نگاه می شود یا مجبور به تحمل عنوان تروریست هستید؟
بریتانیا سابقه طولانی در مدیریت یک امپراطوری بزرگ دارد و به همان نسبت از تبحر زیادی برای مدیریت افکار عمومی برخوردار است. بنابراین آنچه که آنها در خفا درباره من فکر می کنند، بسیار متفاوت تر از آنچه که در ظاهر نشان می دهند، است. دولت لندن رفتار بسیار پراگماتیکی دارد یا به قول «هنری جان تمپل» نخست وزیر انگلستان در سال های ۱۸۶۵-۱۸۵۵، بریتانیا دوستان دائم ندارد، دشمنان دائم هم ندارد اما منافع دائمی را جستجو می کند. در این برهه از زمان به نفع انگلستان نیست که خود را با من یا هم فکرانم درگیر کند حال آنکه این قضیه می تواند در عرض یک شب (بسته به منافع لندن) تغییر کند.
*لندن زمانی به خواهر شما لقب بزرگترین تروریست بریتانیا را داد. اصولا نوع نگاه لندن به مقوله ترور و تروریسم چیست؟
در انگلستان، رسانه ابزار تبلیغاتی دولت است و این نه تنها برای جامعه ایرلند بلکه برای جامعه مسلمانان انگلستان نیز صدق می کند. لندن به جای اینکه صادق باشد و اعتراف کند که شاید نارضایتی مسلمانان بریتانیا ریشه در جنگ های تحمیلی عراق، لیبی یا سوریه دارد، این همه را نادیده می گیرد و در عوض رفتارهای آنها را به ایدئولوژی اسلام نسبت می دهد. این سیاست خارجی بریتانیا است که مردم را به خشم می آورد. خلاصه بگویم که انگلستان و حتی آمریکا مردم بسیار شریفی دارند که شایسته شنیدن حقایقی هستند که بعضا تاب تحمل آن را ندارند. رسانه های انگلیسی و آمریکایی روایتی را به میل خود خلق و آن را به مردم القا می کنند. روایت آنها این است که مردم ایران متعصب هستند، جامعه مسلمین تروریست پرور است و با این داستان ها عملکرد و رفتار خود را توجیه می کنند. در جهت پیشبرد همین القائات است که آنها از برچسب تروریست استفاده می کنند و مانع از دیدن حقایق از سوی مردم می شوند.
*آیا امیدی هست که ظرف ۱۰ تا ۲۰ سال آینده برخی از کشورهای اروپایی از استقلال ایرلند شمالی حمایت کنند؟
به گمان من این امکان که اتحادیه اروپا دستخوش تحول شود، وجود دارد. اتحادیه اروپا دیگر مثل سابق قوی و امن نیست و برخی از کشورها به مرور زمان از قدرت مرکزی که تحت عنوان اتحادیه اروپا شناخته می شود، فاصله می گیرند و این مستلزم استقلال اقتصادی نیز هست و اگر چنین امری محقق شود، تمایل برای استقلال برخی از مناطق نیز فراهم می شود.
برای مثال می توان به جریان قوی جدایی طلبی در «کاتالونیا» اسپانیا اشاره کرد. همچنین جریان جدایی طلبی در ایالت «باسک» اسپانیا قوی است. این امر منحصر به اسپانیا نیست بلکه در تمامی اتحادیه اروپا صدق می کند. بنابراین فکر می کنم که دلایل معقولی وجود دارد که ظرف ۲۰ سال آینده مردم رفته رفته به لزوم آزاد شدن تمامی ایرلند از بند انگلیس پی می برند.
*در تهران خیابانی به اسم «بابی ساندز» مبارز آزادی خواه ایرلندی نامگذاری شده است. تاثیر ایران بر انگیزه های مبارزاتی همرزمان شما چگونه بوده است؟
تاثیر ایران بر ما بسیار مهم و عظیم بوده است. من بابی ساندز را می شناختم و پیش از مرگش با وی (در زندان) هم بند بودم و شناخت خوبی از وی دارم. در زمان حبس، دسترسی ما به رسانه ممکن نبود. اما از کسانی که به ملاقاتمان می آمدند شنیدیم که انقلاب ایران از اعتصاب غذای ساندز حمایت کرده و هیاتی را برای شرکت در مراسم ختم وی اعزام کرده است.
این برای ما بسیار دلگرم کننده بود چراکه ایران تنها دولت در سراسر جهان بود که به چنین اقدامی مبادرت کرد و همین ما را به تحقیق پیرامون ایران و بیشتر دانستن از این کشور واداشت. حمایت ایران از جریان انقلابی ما بسیار دلگرم کننده بود. انقلاب ایران همچنین در سطح بین المللی مروج پیام اتحاد و برادری بوده است.
*آیا شما از حمایت کشوری غیر از ایران نیز برخوردار بوده اید؟
بله ما از حمایت لیبی و کوبا برخوردار بوده ایم. ما برای جلب دوستی و حمایت کشورهای مختلف تلاش می کنیم. اما اغلب از آنجایی که دولت مستقلی نیسیتم نمی توانیم در سطوح دولتی تماس برقرار کنیم. بنابراین باید به برقراری ارتباط در سطوح غیر رسمی متکی باشیم.
*آیا ارتباط موثری بین جریان استقلال طلب ایرلند شمالی و اسکاتلند وجود دارد؟
ما از حمایت سیاسی اسکاتلند برخوردار هستیم. بله ما هدف مشترکی را دنبال می کنیم و ارتباط بسیار خوبی با جریان استقلال طلب اسکاتلند داریم. اسکاتلند به ایرلند خیلی نزدیک است و بسیاری از ایرلندی ها در آن سکونت دارند. حتی پیش از برگزاری همه پرسی اسکاتلند بسیاری از آنها به ایرلند آمدند تا ما را در جریان وقایع بگذارند و شمار زیادی از ایرلندی ها هم به اسکاتلند رفتند تا از کمپین جدایی طلبان حمایت کنند.
ما همچنین با جریان های استقلال طلب کاتالونیا و باسک در ارتباط هستیم. حتی در مسائل مرزی با مردم یونان هم تبادل نظر داریم و از آنها در روبرو شدن با سیستم اقتصادی که بر ایشان اعمال فشار می کند، حمایت می کنیم.