امید مهدینژاد نویسنده و طنزپرداز با نگاهی به چند قسمت پخششده از مجموعه کمدی «همسایهها» ساخته مهران غفوریان و قصه و شخصیتهای این سریال به خبرنگار مهر گفت: شخصیتهای زن در طنزها و کمدیهای تلویزیونی غالبا جزییاتی ندارند و در این سریال هم همینطور است و میشود گفت جز شخصیتی که جواد رضویان بازی میکند که به واسطه توانایی طنزآفرینی بالایی که دارد، معمولا در هر کاری که حضور داشته باشد، میتواند تیپ و شخصیت جذابی خلق کند، باقی شخصیتها ساده و سطحیاند و حتی تیپ هم نیستند.
وی همچنین با اشاره به شخصیت مهران غفوریان در این سریال و شوخیهای وی گفت: بر اساس چند قسمتی که از سریال دیدم، برداشتم این بود که آقای غفوریان در این مجموعه روی بانمک بودن خود زیادی حساب باز کرده است اما این سالها و این روزها بعید است بشود بدون طرح و قصه و شخصیت و صرفا با اتکا به مزههای شخصی و فیریک و میمیک گلیم یک مجموعه طنز را از آب بیرون کشید.
مجموعه های طنز بعد از کارهای عطاران ارتقا پیدا کرد
مهدینژاد با اشاره به مجموعههای رضا عطاران در تلویزیون عنوان کرد: فکر میکنم بعد از شیوه عطاران و خطی که وی طراحی کرد و بعدتر هم نمونههای رقیقترش توسط مجید صالحی و سعید آقاخانی ساخته شد، استاندارد ساخت مجموعههای داستانی طنز ارتقا پیدا کرده است و البته شیوه سروش صحت در مجموعههای «ساختمان پزشکان» و «پژمان» نیز که آمیزهای از طنز و هجو بود، این استاندارد را چند پله بالاتر برد. در چنین مختصاتی ادامه «زیر آسمان شهر» حتی اگر طیفی از مخاطبان را هم جذب کند، چند گام به عقب است.
وی اضافه کرد: ساخت مجموعه داستانی طنز امروزه خیلی سختتر از گذشته است. مثال اش هم آقای مدیری به عنوان یکی از باهوشترین چهرههای طنز تلویریونی است که در مجموعه «دورهمی» از طنز نمایشی فاصله گرفته و اجرای شفاهی طنز یا همان استنداپ کمدی را تجربه میکند.
این شاعر و نویسنده طنزپرداز درباره ویژگیهای طنازانهای که میتوان در سریال «همسایهها» شاهد آن بود، بیان کرد: فکر میکنم در این سریال قرار است بیشتر تیپسازی جواد رضویان و شوخیهای کلامی و فیزیک و میمیک مهران غفوریان مخاطب را بخنداند، که فکر نمیکنم در غیاب داستان و شخصیتپردازی قوی، در ادامه چندان موفق باشد.
مهدینژاد در بیان تفاوت شوخیهای کلامی و طنز موقعیت، افزود: ما در مجموعههای موفق طنز هم شاهد شوخیهای کلامی و طنزهای موقعیت موردی بودهایم، با این تفاوت که این شوخیها در زمینه قصه قوی، کمدی کار را تقویت میکردهاند، نه اینکه پایه کار صرفا بر این شوخیها و نمکریزیهای بازیگران بنا شده باشد. چیزی که یک مجموعه را قوی و ماندگار میکند قصه قوی و شخصیتهای درست است که از فکر و دیدگاه اجتماعی و شناخت درست نویسنده و کارگردان کار از طنز نشات میگیرد.
وی با اشاره به ساختههای رضا عطاران و نوشتههای هادی مقدمدوست و آثار سروش صحت، یادآور شد: ما در کارهایی مثل «خانه به دوش»، «متهم گریخت»، «بیپولی» و «وضعیت سفید» با نمونههایی از شوخی مواجهیم که از دل زندگی و واقعیتهای جزیی و دقیق زندگی و نیز روابط انسانی شخصیتها بیرون آمدهاند. شوخیهایی که طبیعی و ملموسند و به همین دلیل دلنشین جلوه میکنند و به خندهای شیرین منجر میشوند. در کارهای موفق سروش صحت نیز طبقاتی از اجتماع مثل پزشکان و ورزشکاران با نگاهی دقیق و کمی بیرحمانه مورد نقد طنزآمیز و گاه هجوآمیز شاهد هستیم. در هر دو جنس این شوخیها نگاهی تیزبین و دقیق به واقعیات وجود دارد و درواقع چیزی که شوخی را دلچسب و دلنشین میکند قبل از قوت شوخی، همین نگاه دقیق و ظریف است.
جز سروش صحت و ژوله کسی را نمی شناسم که هم طنزنویس خوب و هم فیلمنامهنویس خوبی باشد
وی درباره تعامل بین طنزپردازان و فیلمنامهنویسان برای نگارش فیلمنامه هایی غنی از طنز، عنوان کرد: این روزها خیلی میشنویم که طنزنویسها باید وارد حوزه طنز نمایشی شوند، من با این شکل طرح موضوع موافق نیستم. طنز نوشتاری و طنز تصویری دو مقوله کاملا متفاوت هستند و یک طنزنویس مطبوعاتی یا قصهنویس لزوما فیلمنامهنویس خوبی نیست. البته اگر افرادی باشند که هر ۲ حوزه طنز و تصویر را بشناسند، قطعا میتوانند موفق باشند.
مهدی نژاد در پایان توضیح داد: طنز مکتوب یعنی اجرای طنز در زبان و با استفاده از کلمات. هم ابزار کار طنزنویس، هم طیف مخاطبانش و هم تکنیکهای طنزآفرینیاش با یک فیلمنامهنویس یا کارگردان تفاوت دارد. من به شخصه به جز سروش صحت و امیرمهدی ژوله و یکی دو تن دیگر، کسی را نمی شناسم که هم طنزنویس خوب و هم فیلمنامهنویس خوبی باشد و نمونههایی که اتفاقا توسط طنزنویسهای برجستهای نوشته شدند و در عمل به اثر تصویری قابل قبولی ختم نشدند، می تواند شاهد این کلام بنده باشد.