خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-پیمان یزدانی-جواد حیران نیا: بلافاصله بعد از توافق هسته ای بین ایران و قدرت های جهانی شاهد حضور گسترده بسیاری از شرکت ها و صاحبان صنایع از سرتاسر جهان به ویژه کشورهای اروپایی در ایران بودیم ولی با گذشت بیش از یک سال از زمان اجرایی شدن برجام در دی ماه سال گذشته هنوز نتوانسته ایم شاهد نتایج عملی این رفت و آمدها بین تهران و پایتخت های اروپایی باشیم.
یکی از دلایل نتیجه بخش نبودن بسیاری از این رفت و آمدها و تلاش ها مشکلات موجود در خصوص نقل و انتقال پول بین بانک های اروپایی و ایران است که به اعتقاد برخی کارشناسان اقتصادی ناشی از موانع ایجاد شده از سوی آمریکا است، امری که موجب می شود تا بانک های اروپایی نسبت به تعامل با ایران با احتیاط بیشتری وارد عمل شوند.
در میان قدرت های اروپایی که قراردادهای فراوانی را با ایران بعد از اجرایی شدن بسته اند، حضور شرکت ها و بازرگانان آلمانی در بازارهای ایران هر چند کم نیست ولی در مقایسه با دیگر رقبای اروپایی این کشور مانند فرانسه و ایتالیا کمتر به نظر می رسد.
با وجود تمامی بد عهدی های دولت «باراک اوباما» بعد از اجرایی شدن برجام انتظار می رود با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در آمریکا فشارها بر کشورهای اروپایی برای برقراری روابط اقتصادی با ایران افزوده شود.
در همین راستا خبرنگار مهر گفتگویی با «گودرز محبوبی» کارشناس ارشد اقتصاد آلمان که سابقه همراهی با سه وزیر آلمانی و معاون صدراعظم این کشور به ایران را داشته انجام داده است که مشروح این گفتگو در زیر آمده است.
*سطح روابط اقتصادی کنونی ایران و آلمان را چگونه ارزیابی می کنید؟ قابلیت ها و ظرفیت های دو طرف برای توسعه این روابط چه چیزهایی هستند؟
درباره سطح کنونی روابط تجاری دو کشور آمار و ارقام متفاوتی وجود دارند. آمار ارائه شده توسط اتاق بازرگانی ایران و آلمان متفاوت از آمار و ارقامی است که وزارت اقتصاد آلمان و ایران ارائه می کنند. به عنوان شخصی که سیاسسی نیستم ارائه ارقام و آمار کار سختی برای من است.
به دو نکته باید دقت کنیم اول اینکه روابط اقتصادی ایران و آلمان در میان قدیمی ترین روابط اقتصادی در سطح جهان است. فکر می کنم اولین معاهده اقتصادی بین دو طرف در قرن هفدهم امضا شده است. دوم اینکه از یک سو ایرانی ها بسیار علاقمند به مصرف کالاها و محصولات آلمانی هستند و از سوی دیگر تجار و بازرگانان آلمانی دیدگاه و تجربه خوب و مثبتی از کار کردن با طرف های ایرانی دارند به ویژه در زمینه تعهدات ایرانی ها به پرداخت پول به صاحبان تجارت آلمان. آنچه می توان در حال حاضر گفت این است که سطح روابط اقتصادی بین دو طرف رو به رشد است.
به عنوان کسی که سه وزیر آلمانی را در سفرهایشان به ایران همراهی کرده است، دریافته ام که مصرف کنندگان و تولیدکنندگان ایرانی علاقمند به مصرف محصولات ساخت آلمان هستند. من پتانسیل های توسعه همکاری ها را بالا دیدم.
*مهمترین موانع توسعه همکاری های اقتصادی بین دو کشور چه هستند؟
در هر معامله ای نیاز به اعتماد است. سالها این اعتماد بین دو کشور وجود داشته است اما با توجه به اینکه در یک دهه گذشته تجارتی بین دو طرف صورت نگرفته است بنا بر این اعتمادی هم وجود نداشته است.
برای اعتماد دو منظر توسط تجارهمواره مد نظر است. اولا صاحبان تجارت باید از پرداخت پولشان در قبال کالا و خدماتی که می فروشند اطمینان حاصل کنند و ثانیا سرمایه گذاران باید از میزان کم ریسک ها در خصوص سرمایه گذاری هایشان مطمئن شوند.
این ریسک ها زمانی که اطمینان ایجاد شود کاهش می یابند. اعتمادسازی باید در سطوح مختلف صورت بگیرد برای مثال یکی از راه های اعتمادسازی ثبات اقتصادی و ارزش پول رایج کشور است. بالا و پایین رفتن ارزش پول کشور به هنگام خرید و تحویل کالا موجب ایجاد بی اعتمادی می شود. همچنین ثبات سیاسی و اجتماعی تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم زیادی درباره نحوه سرمایه گذاری دارد.
*با تحقق توافق هسته ای انتظار می رفت بانک های اروپایی سرمایه گذاری های بیشتری در ایران انجام بدهند اما درعمل این چنین نشد و بانک ها تمایل زیادی به کار کردن با ایران نشان ندادند که تا حدود زیادی شاید بتوان گفت به خاطر نگرانی آنها درباره احتمال تحریم های غیر هسته ای آمریکا باشد. به نظر شما علت این عدم تمایل از سوی بانک های اروپایی بطور عام و بانک های آلمانی بطور خاص چیست؟
مسئله را باید در چند سطح مختلف دید. در یک سطح این عدم تمایل ناشی از عملکرد قبلی خود این بانک ها در گذشته است. آنها بدون توجه به متن تحریم ها که بسیار شفاف و واضح است و برای همه قابل فهم است فکر کردند که اگر تحریم ها را دور بزنند سود زیادی خواهند برد ولی این امر موجب شد تا با جریمه های سنگینی مواجه شوند. جریمه ها عددهای سنگینی بود بطوریکه باعث شد تا بازار بانک ها در جهان تغییر بکند.
در سطح دوم نگرانی های کنونی این است که بانک ها نمی دانند که این تحریم ها در چه زمینه هایی وجود دارند و در چه زمینه هایی وجود دارند و آیا این تحریم ها بر خواهند گشت یا خیر. به همین علت بسیار محتاط عمل می کنند. سطح دیگری که الان وجود دارد این است که در داخل کشور باید کارها و تکالیفی انجام شوند. مثلا بیمه هرمس سال ها است که ۵۰۰ میلیون دلار از دولت ایران طلب داشته است، پرداخت خود این بدهی می تواند موجب برگشت اعتماد شود. دولت ایران این پول را پرداخت و بیمه هرمس که کالاهای ایرانی را بیمه می کند دوباره شروع به کار کرد ولی سرعت کار این بیمه کم است و سرعتی نیست که از آن انتظار می رود.
*آیا با روی کارآمدن ترامپ در آمریکا که موضع سخت تری در قبال برجام و ایران اتخاذ کرده، ملاحظات بانک های اروپایی فزایش خواهد یافت؟ آیا این موضوع تاثیر منفی بر روابط تجاری اروپا و آلمان با ایران خواهد گذاشت؟
هر کشوری سیاست های کلی خودش را دارد و با انتخابات تغییراتی به وجود می آید ولی تاثیر کلی و اساسی بر سیاست کشورها نمی گذارد. تاریخ امریکا نشان می دهد هر موقع جمهوری خواهان روی کار آمده اند در گوشه ای از جهان شاهد جنگی بوده یم. من متاسفانه می بینم که با آمدن آقای ترامپ گفتگوها و مذاکرات آسانتر از قبل نخواهند بود.
اگر سیاست بانکی اروپا را در نظر بگیرید ما در شرایطی به سر می بریم که بهره بانکی که قبلا تقریبا در حد صفر بود در این شش هفته ای که از انتخابات آمریکا گذشته است به اندازه ۲ سال گذشته رشد داشته است که این مسئله اصلا ریشه و اساس اقتصادی ندارد و همه اینها علائمی هستند که از امکان ایجاد دشواری برای همه کشورها خبر می دهند که برجام ما هم یکی از آنهاست. هر چند ممکن است عملکرد ترامپ بعد از روی کارآمدن متفاوت با شعارهای انتخاباتی اش باشد ولی روند آسانی نخواهد بود. بانک های اروپایی محافظه کارتر خواهند شد.
*ترامپ رویکردش در قبال رژیم های اقتصادی و امنیتی تقریبا یکسان است مثلا تهدید کرده از پیمان ترانس پاسیفیک خارج خواهد شد و دیگر بخش عمده بودجه ناتو را تقبل نخواهد کرد. آیا می توان گفت رویکرد وی حمایت گرایی اقتصادی است تا حمایت از جهانی شدن اقتصاد؟
وقتی زندگی آقای ترامپ را بررسی می کنیم می بینیم وی شخصا در هیچ بیزنس و تجارتی موفق نبوده و تمام ثروتش را از طریق ارث به دست آورده ست وی در سال ۱۹۷۰ به ایران سفر کرده و قصد آغاز بیزنس های مختلفی را با ایران داشته است. ترامپ تاجر است ولی تاجر موفق نبوده است لذا این مسئله خطرات را چندین برابر می کند.
درباره صحبت شما باید به دونکته اشاره کنم. اول اینکه بسیاری در دوران رقابت های انتخاباتی حرفهایی می زنند و شعارهایی می دهند که بعد از روی کارآمدن با طرق مختلف و توجیهات مختلف از آن شانه خالی می کنند. صحبت های آقای ترامپ صحبت های خوبی نیستند و تمام اظهارات وی بیانگر این است که وی اطلاعات سیاسی و اقتصادی خوبی ندارد. این شرایط را برای کشورهایی مثل ما شرایط را کمی سخت خواهد کرد و تمایل سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در ایران را کمتر خواهد کرد. مگر اینکه ما برنامه های درازمدت تهیه کنیم تا با ایجاد ثبات اقتصادی و ارزی اعتمادسازی کنیم.
*آیا ممکن است با روی کارآمدن ترامپ ایران و اتحادیه اروپا تعاملات تجاری اشان افزایش یابد؟
اول باید به این مسئله اشاره کنم که طرف های ایرانی باید بدانند افرادی که دراین هیئت های تجاری از آلمان به ایران می آیند- که من خودم با سه وزیر آلمانی همراه آنها بوده ام- سرمایه گذار نیستند آنها نهایتا قصد فروش کالای خود یا ایجاد بخشی از یک کارخانه را در ایران دارند. لذا مهم است طرف های ایرانی به این نکته توجه داشته باشند تا سوءتفاهم پیش نیاید.
اما درباره سوال شما باید بگوییم با توجه به همکاری نزدیک ترامپ با روسیه و مشکلات و بحران های اقتصادی اروپا باید بگوییم که کشورهای اروپایی بسیار درگیر مسائل داخلی خودشان هستند. ما نباید فکر کنیم اختلافات اروپا و ترامپ موجب می شود تا اروپایی ها به ایران نزدیک شوند. تجربه نشان داده اروپایی ها چنین چیزی را نمی خواهند و در Hینده هم نخواهند خواست.
*با توجه به خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و قدرت یابی راست گراها در این اتحادیه، شما آینده اتحادیه اروپا را چگونه می بینید؟ آیا آلمان برنامه ای برای اتحادیه اروپای احتمالی ضعیف پیش بینی کرده است؟
هر کشور و ملتی مراحل تاریکی را در تاریخ خود داشته اند. آلمانی ها هم بعد از پشت سرگذاشتن جنگ جهانی در هفتاد هشتاد سال گذشته برنامه های زیاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را اجرا کرده اند تا مردم به سمت نژادپرستی سوق پیدا نکنند. مسئله ترامپ مسئله ای است که در آمریکا تابو شکنی کرد. آمریکایی ها بعد از ماجرای مارتین لوترکینگ خیلی زحمت کشیدند تا چنین چیزهایی دیگر تکرار نشود ولی با جنبش کوچکی مثل ترامپ خیلی از تابوها شکسته شد.
در آلمان حزب هایی وجود دارند که راست گرا هستند ولی چون مغزهای متفکری ندارند رشد نکرده اند ولی اینکه مردم به این سمت بروند مسئله ترسناکی است. اخیرا ۴۶ درصد مردم اتریش هم به جریان راستگرا رأی داده اند که مسئله قابل تاملی است یعنی حدوداً از هر دو اتریشی یکی راستگرای افراطی است. من با این حرفها گفته های شما را تایید می کنم مسئله راستگراها را باید جدی گرفت این مسائل نباید دیگر تکرار شوند. این موضوع، مسئله بسیار خطرناکی است.
*با توجه به رشد راستگراها و مخالفت ها با سیاست های خانم مرکل شما آینده ایشان در سیاست را چگونه می بینید؟
خانم مرکل قصد دارند رکورد آقای هلموت کهل را بشکند. ببینید ما در اروپا دو بحران مالی و بحران بانکی داشتیم و مسئله یونان را پشت سرگذاشتیم و الان مسئله ایتالیا با رفتن آقای «ماتئو رنتسی» مسئله جدی است و مسئله کشور پرتقال هم هنوز کاملا ابعادش مشخص نیست.
مسئله پناهجویان یکی از اصلی ترین مشکلات و مسائل دولت آلمان در سال های اخیر بوده است. مردم آلمان با آغوش باز با پناهجویان برخورد کردند و این بیانگر این مسئله بود که ملت آلمان از مسئله راستگرایی که ۷۰ سال پیش گریبانگیر همه شده بود عبور کند. به نظر من سیاست خانم مرکل در این خصوص سیاستی بود که درباره آن تا انتها فکر نشده بود وی همیشه می گفت ما موفق می شویم ولی کسی نمی گفت چه چیزی را موفق می شویم؟ اول باید مشخص شود که بر چه چیزی می خواهیم موفق شویم.
همین مسئله باعث شد تا ازمحبوبیت خانم مرکل کاسته شود. اگر آقای کابریل کاندیدا شود وی رقیب اصلی خانم مرکل خواهد بود اما حتی سوسیال دموکرات ها معتقد نیستند که آقای گابریل موفق شود تا خانم مرکل را شکست دهد. سوسیال دموکرات ها با بیرون آوردن آقای «اشتاین مایر» ریاست جمهوری را در دست خود گرفته اند و خانم مرکل نتوانست کاندیدای دیگری را معرفی کند. من معتقدم آقای گابریل یا مارتین شولتز با خانم مرکل در انتخابات آتی رقابت خواهد کرد. به نظر من رقابت آنها بسیار نزدیک به هم خواهد بود ولی خانم مرکل نهایتا مجدداً موفق خواهد شد.