مجله مهر: ازدواج شاید یکی از فصلهای مهم زندگی باشد. نقطه و ایستگاهی که قابلیت این را دارد تا آدمها از طریق آن بتوانند تاریخ زندگی خودشان و طرف مقابل را به دو قسمت بعد از ازدواج و قبل از ازدواج تقسیم کنند. برای همین هم این رویداد بزرگ در زندگی آدمها انقدر حائز اهمیت هست که پیش از برگزاری آن خود عروس و داماد و خانوادههایشان برای برگزاری مراسم ازدواج سلسله مراتب پر پیچ و خمی را پشت سر بگذارند. در کنار مسئله مهریه که همیشه جزو موارد بحثبرانگیز و حساس در بین زوجهای جوان بوده است. شروط ضمن عقد نیز جزو بخشهایی است که هر دو طرف پیش از ازدواج نسبت به آن توجه ویژهای نشان میدهند. اما در کنار شرط و شروط و حق و حقوق معمولی که زن و شوهر بر سر داشتن و نداشتن آن باهم به توافق میرسند، شروط عجیب و غریبی هم وجود دارد که بعضی از عروس و دامادها برای طرف مقابلشان در نظر میگیرند تا آن را به هیجان زودگذر پیوندشان سنجاق کنند. شروطی که در نگاه اول نه تنها عجیب و غریباند که حتی غیرمعقول و غیر منطقی به نظر میرسند.«مهدی محمدی» عاقدی است که شاید خیلی هایمان او را به واسطه وبلاگ«خاطرات یک عاقد» بشناسیم. او در این گزارش برایمان درباره شروط عجیب و غریبی گفته است که دختران و پسران جوان حین خواندن خطبه عقد برای هم در نظر میگیرند.
هر چه خانم گفت آقا بگوید چشم
در کنار همه شرطهای ضمن عقدی که به طور رسمی و قانونی برای ازدواج وجود دارد شرط هایی هم هرزگاهی وجود دارند که زن و شوهر برای یکدیگر لحاظ میکنند که شاید برای خیلیها نه تنها تعجبآور باشد که حتی خنده دار هم به نظر برسد. اما عجیبتر از مطرح کردن این شرطهای عجیب غریب تن دادن و پذیرفتن آنها توسط طرف مقابل است به نحوی که آقای«مهدی محمدی» درباره یکی از تجربههایش میگوید:« در طول سالهای فعالیتم یکی از عجیب و غریبترین شروط ضمن عقدی که با آن مواجه بودم این بود که هرچه خانم در طول زندگی مشترک دستور بدهد آقا جز "چشم" نباید چیز دیگری بگوید. جالب اینجا بود که خود آقا هم از قبل این مورد را پذیرفته بود و با آن مشکلی نداشت.»
باید بین بچه هایمان تبعیض بگذاریم
مشکل و دردسرهایی که درباره این شروط عجیب و غریب وجود دارد فقط و فقط مختص زوجهای جوان نیست اگر سری بین زوجهای با تجربه هم بچرخانید میتوانید شروط عجیب و غریب را ببینید.«یادم میآید که زوجی بودند که هردویشان ازدواج قبلی فرزند داشتند و حالا یکی از طرفین موقع خواندن خطبه عقد شرط کرده بود که فرزند همسرش به هیچ عنوان نباید حق زندگی کردن در یک خانه را با آنها داشته باشد و در عوض فرزند خودش نه تنها میتواند با آنها زندگی کند که حتی باید از تمام امکانات و حقوق لازم برخوردار باشد.»
فقط من باید صاحبخانه باشم
یکی از موضوعاتی که خانوادههای زوجهای جوان پیش از ازدواج با آن درگیر هستند صاحب خانه شدن عروس و داماد است این در حالی است که خیلیها همیشه ملک و خانه را به عنوان مهریه لحاظ میکنند و حتی با هم توافق میکنند که در طول زندگی مشترک هرچه را که خریداری کردند با هم تقسیم کنند. اما یکی از موارد دردسرسازی که آقای محمدی از آن به عنوان شرط ضمن عقد یاد میکند این است که عروس خانم میخواهد که شخص داماد پیش پیش خانه و آپارتمانش را تماماً به نام او بزند تا فقط خودش صاحبخانه باشد و آقای خانواده حق دخالتی در این زمینه نداشته باشد.
کسب اجازه از خانواده همسر
در کنار شرایطی که دو طرف در حین وصلت کردن برای یکدیگر لحاظ میکنند به طور معمول با شروطی و توافقهایی رو به رو هستیم که زن و شوهر صرفاً برای شخص خودشان در نظر میگیرند؛ اما گاه پیش میآید که این موارد فراتر میروند و پای خانوادههای عروس و داماد را هم به میان میکشند.«یکی از مواردی که درباره کسب اجازه به خاطر میآورم متعلق به زوجی بود که خانم شرط کرده بود که شوهرش برای سفر کردن نه تنها از خودش که حتی از خانواده عروس هم باید اجازه میگرفت و در صورت موافقت آنها میتوانست امکان سفر داشته باشد.»
تملک همه داراییهای همسر از بدو تولد
در کنار داشتن مهریه و توافق بر سر میزان آن یکی از بخشهای دیگر شروط عجیب و غریبی که در هنگام عقد صورت میگیرد، توافق بر سر داراییهای زن و شوهر است تا جایی که هرزگاهی این کل کل کردنها کار را به جایی میرساند که مراسم عقد و ازدواج رنگ بوی عقد قراردادهای مالی و تجاری به خودش میگیرد.« موردی داشتیم که موقع عقد شرط عروس این بود که آقای داماد همه دار و ندارش از ابتدای تولد تا به الآن را به نام او کند و داماد هم پذیرفته بود.»
ورود کلم به خانه ممنوع
مهدی محمدی میگوید یکی از رویکردهایی که در مواجهه با این شروط عجیب و غریب دارند این است که سعی میکنند با افراد منطقی صحبت کنند تا آنها را از گذاشتن شروط برای یکدیگر منصرف کنند اما باز با این حال کسانی هستند که از قبل خودشان به توافق رسیدهاند و حاضر هستند شروط شخص مقابلشان را قبول کنند حتی اگر این شرطهای جزو مواردی نباشد که بشود آنها را ثبت کرد.«ما حتی در مورد خورد و خوراک هم شرطهای عجیب داشتهایم مثلاً موردی بود که آقا از کلم بیزار بود و شرط کرده بود که خانم به هیج عنوان نباید در خانه و برای پخت و پز از کلم استفاده کند و از ما میخواست که حتماً این موضوع را در عقدنامه بنویسم.»