به گزارش خبرگزاری مهر، شیخ حسین انصاریان در جمعی از عزاداران صدیقه کبری(س) مصلای ساری به بحث درباره معارف اسلامی در زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) پرداخت و گفت: یکی از بزرگترین عالمان مکتب اهل بیت(ع) که علاوه بر علم و عبادت و تقوا، صاحب نَفس بود، وجود مبارک سید ابن طاووس است که در قرن هفتم در شهر حله عراق زندگی میکرد. این مرد الهی، مطالب فوقالعاده مهمی را از وجود مقدس حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) نقل کرده که کلمه به کلمه، مطالب این دریای بینش و دریای بصیرت برای همه مردان و زنان، بهترین درس و راهنمایی است.
وی ادامه داد: بخشی از آنچه که ایشان از حضرت فاطمه زهرا(س) نقل می کند را در سه جمله برایتان عرض می کنم. این فرازهایی را که سید ابن طاووس نقل کرده، خواسته های صدیقه ی کبری(س) از پروردگار متعال است که تا روز شهادتشان است هر روز تکرار می کردند.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم یادآور شد: حتی بعد از اینکه حضرت فاطمه(س) در بستر بیماری افتادند، این درخواست ها را ترک نکردند و معنی این کار، با این کیفیت این است که هر روز خودتان را فقیه خدا و گدای خدا بدانید و بدانید که ثروت مقام و سلامت جسم، تکیه گاه شما نیست و اشتباه نکنید که به خودتان بگویید، نیازی به خدا ندارم، ثروت هنگفت قارون برای قارون نماند، سلطنت فرعون ها برای آنها نماند، سلامت بدن و صندلی و مقام ماندگار نیست.
وی ادامه داد: دختر پیغمبر اسلام(ص) می خواهد به ما تعلیم بدهد که ما در هر موقعیتی که هستیم، تهی دست، گدا و نیازمندیم و محتاج به یک منبعی هستیم که اولاً خزانه اش، نه پایان دارد و نه کم می شود و ثانیاً کلیددار همه هستی، همان یک نفر است، هر چرخی که در عالم می چرخد، به اراده او می چرخد و اگر نخواهد چیزی پیش ما بماند، در یک لحظه از دست می رود و اگر نخواهد چیزی در زندگی ما اثر مثبت برای ما داشته باشد، اثر نخواهد داشت اگر بخواهد امید ما را به هر که امید ببندیم، در جا قطع کند، قطع می کند. فقط خزانه اوست که تمامشدنی نیست، فقط خیر اوست که دائم و همیشگی است و فقط قدرت اوست که همواره به ما کمک می دهد.
این مفسر قرآن کریم یادآور شد: حضرت زهرای مرضیه(س) هر روز تا روز آخر عمر، دست گداییش به طرف پروردگار عالَم بلند بود. پدر بزرگوارشان رسول خدا، به این نیاز ذاتی خودش به پروردگار فخر می کرد. پیغمبر اکرم(ص) می فرمود: «الفقر فخری» یعنی اینکه من گدای او باشم و دائم دستم به طرف او دراز باشد و دائم از او بخواهم و عرض نیاز، افتخار من است. اما کسی که بنشیند و بگوید پول و پارتی و مقام دارم و نیازمند خداوند نیستم که دستم را پیش او دراز کنم، اسم این حالت در قرآن مجید، «استغناء» است.
شیخ حسین انصاریان در ادامه در تفسیر مفهوم «استغنا» اظهار کرد: استغنا به این معنی است که من دستم پر است و نیازی هم به خداوند ندارم؛ چون این فکر آدم را از خدا می بُرّد و این حالت ابلیسی «استغناء» یعنی احساس بی نیازی به خدا را در آدم ایجاد می کند. پشت این استغناء، طغیان قرار دارد؛ یعنی وقتی حالت استغناء به من دست بدهد، کاری به کار خدا نداشته باشم و خدا هم من را رها کند، آن وقت با پولم، با قیافه ام، با چهره ام، با سلامت بدنم، با صندلی و با مقامم، ضرورتاً به هر گناهی آلوده می شوم؛ چون یاری ندارم که من را نگه دارد و حافظی ندارم که من را حفظ کند.
شیخ حسین انصاریان ادامه داد: من در حالت «استغناء» گفتم که به خدا نیازی ندارم و خدا هم آدم را به خودش واگذار می کند. وقتی انسان از دامن رحمت پروردگار جدا می شود، ده جور شیطان، شیطانپرست، طاغوت ریز و درشت در کمین اند که بعد از جدا شدن عبد از مولای واقعیش، او را بدزدند و بعد هم شروع کنند که فکرش، اخلاقش، انسانیتش، کرامتش و شخصیتش را غارت کنند و خود آدم هم نفهمد. وقتی غارتگری تمام میشود، دیگر آدم چیزی ندارد که از او ببرند.
این مفسر قرآن کریم خاطرنشان کرد: پروردگار عالَم در قرآن کریم می فرماید: آنچه که برای این انسان می ماند یک اسکلت است که در قیامت، هیزم دوزخ است. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «فَکٰانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً» ﴿الجن ، ۱۵۵﴾ چون همه غارت میشود. غیر خدا، از آدم کم می کند و خدا به آدم میافزاید، غیر خدا، آدم را غارت میکند و خدا فضل و احسان به جانب انسان سرازیر می کند. چقدر زیباست که همه ما از بزرگ و کوچک، مرد و زن، عالم و عامی، وزیر و وکیل، اداری و صاحب منصب و صندلیدار و بیصندلی، این موضوع را به خودمان بقبولانیم که حقیقت وجود ما این چیزی است که امیرالمؤمنین(ع) شب جمعه در دعای کمیل بیان کرده است و ما غیر این نیستیم و هر کس خودش را غیر این نشان دهد، دروغ نشان می دهد و پروردگار عالم هم نظر لطفش را از او برمی دارد.
شیخ حسین انصاریان یادآور شد: این کلام امیرالمؤمنین(ع) در کمیل است که شب جمعه در حالیکه در تاریکی، صورتش روی خاک بود، تمام کمیل را در آن حال خواند و وقتیکه تمام شد، خاک زیر صورتش از گریه گِل شده بود. انسان این است و غیر از این نیست و اینکه من قدرت دارم و من ثروتمندم، دروغ است، چون ما مالک ذاتی نسبت به ثروت و قدرت نیستیم.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: ما اینی هستیم که امیرالمؤمنین(ع) معرفی کرده است که من استقلالی ندارم. حضرت علی(ع) در دعای کمیل میفرماید: بنده مخلوق ضعیف هستم و هیچ توانی ندارم. یک ذره توانی هم که دارم برای توست که اگر بخواهی بگیری، آن را میگیری. من هیچ قدرتی ندارم و من ذلیل هستم. من یک تکه گوشت، پوست و استخوانم که اگر عنایت تو نباشد، هیچ و پوچ هستم. من یک آدم تهیدستی هستم و این را حضرت زهرا(س) در این دعایش تعلیم داده است.
وی افزود: نه اینکه ما بگوییم حضرت فاطمه زهرای مرضیه(س) دارای مقام عصمت بود. این را ما نمی گوییم بلکه پروردگار در سوره احزاب می فرماید. نه ما شیعه این آیه را درباره اهل بیت(ع) معنا کنیم و بگوییم مصداقش اهل بیت(ع) هستند بلکه بزرگترین علمای اهل سنت، این آیه را درباره پیغمبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، صدیقه کبری(س) و حضرت مجتبی و ابیعبدالله(ع) میدانند که میفرماید: «إِنَّمٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ لِیُذْهِبَ» ﴿الأحزاب ، ۳۳﴾ اگر می گفت «لیذیل» یعنی در پیغمبر(ص) و این چهار نفر، آلودگی بود و من به میدان آمدم و آلودگی را پاک کردم.
این مفسر قرآن کریم تأکید کرد: وقتی خداوند متعال میفرماید: «انما یرید الله لیذهب» یعنی من از اول، پلیدی، شرک، بد فکری، بد دلی، سوء اخلاق و سوء عمل را از این پنج نفر فراری دادم و اصلاً نگذاشتم که آلودگی بر دامن آنها بنشیند و آنها را پاکیزه نگاه داشتم.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم با بیان اینکه هیچ وقت برای توبه کردن دیر نیست، عنوان کرد: اگر دیر بود، حُرّ نمی توانست توبه کند. حُرّ حدود پنجاه تا شصت سالش بود و دائم در ادارات بنیامیه بود، بعد هم سرلشگر شد و هزار سوار زیر دستش بود اما در روز عاشورا توبه کرد یعنی پشت به مال حرام و پشت به حکومت حرام و مقام حرام کرد و اباعبدالله الحسین(ع) هم او را پذیرفت.