خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-بنفشه اسماعیلی: افغانستان طی ماههای اخیر شاهد حضور کشورهای جدید منطقهای بود که در گذشته با سیاست محتاطانهتری نسبت به این کشور عمل میکردند اما اکنون خواهان حضوری فعالتر و حتی حضور نظامی در افغانستان هستند.
روسیه و چین از قدرتمندترین کشورها، طی ماههای اخیر نقش طرفهای گفتگو با طالبان را ایفا کردهاند و هر چند مسکو که در گذشته به عنوان متجاوز، دلیل آغاز جنگ و کشتار مردم افغانستان بوده، اکنون با گامهای محتاطانه تری عمل میکند اما برای چینی که تاکنون نقش فعالی در سازندگی افغانستان داشته است، حضور حتی نظامی به مراتب راحت تر است.
در تازهترین خبر، رسانههای پاکستان گزارشی منتشر کردند مبنی بر اینکه هیئتی از گروه طالبان به دعوت مقامهای چین به این کشور سفر کرده است و این در حالی است که روسیه، چین و پاکستان چندین نشست در راستای صلح افغانستان بر مبنای گفتگو با طالبان را برگزار کردند که با انتقاد شدید آمریکا مواجه شد.
از طرفی به نظر میرسد که در صورت کاهش و یا خروج نیروهای آمریکایی در افغانستان و گسترش دامنه جنگ در این کشور جنگزده، کشورهای منطقه در تلاش باشند تا مانع رسیدن تبعات منفی بحران افغانستان به کشورهای خود شوند. چین و روسیه از جمله کشورهای همسایه افغانستان اند که از این وضع نگرانند، این نگرانیها به خصوص بعد از آغاز فعالیتهای گروه داعش در افغانستان افزایش یافته است.
چین هرچند مرز طولانی با افغانستان ندارد و مرز مشترک این کشور با افغانستان نیز در مناطق به شدت صعبالعبور واقع شده، اما چالشهای جنگ در افغانستان میتواند روی این کشور قدرتمند تأثیر گذار باشد. در زمان حاکمیت طالبان، هیئتهایی از چین به صورت منظم به افغانستان سفر میکرد و از اینکه نیروهای ایغور در افغانستان آموزش نظامی میبینند، ابراز نگرانی میکردند و طالبان نیز هر بار متعهد میشدند که این کار صورت نخواهد گرفت.
اخبار منتشر شده در هفتههای اخیر نیز شواهدی را نشان میدهد مبنی بر اینکه نیروهای زمینی چین در خاک افغانستان مشغول فعالیت اند و همراه با نیروهای افغانستانی عملیات مشترک ضد تروریستی انجام میدهند.
این مسئله بر گمانهزنیها دربارهٔ آمادگی پکن برای ایفای نقشی مهمتر در امنیت افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی و ناتو دامن میزند.
اما دامنه این حضور نظامی هنوز مشخص نیست و پنتاگون نیز دربارهٔ جزئیات آن اظهارنظری نکرده است. یکی از سخنگویان پنتاگون نیز در این باره گفت که ما فقط میدانیم که آنها آنجا هستند و حضور دارند.
مقامهای نظامی آمریکا در واشینگتن و کابل نیز به سوالاتی از این دست پاسخ مشخص ندادهاند.
با این وجود اما دولتهای چین و افغانستان هر دو گزارشهایی دربارهٔ حضور مشترک نظامی در افغانستان دادهاند. سال گذشته نیز خبرگزاری رویترز تصاویری منتشر کرد که خودروهای نظامی چینی را در منطقه «پامیر کوچک» در استان «بدخشان» افغانستان نشان میداد.
در همین حال، در ماه ژانویه سال جاری نیز رسانههای چین گزارشی منتشر کردند که نشان میداد نیروهای چین یگانی از نیروهای ویژه آمریکا را که در افغانستان هدف حمله قرار گرفته بودند، نجات دادهاند.
این خبر البته احتمالاً یک تبلیغات ساختگی بوده چرا که مقامهای آمریکا در افغانستان وقوع چنین حملهای را رد کردند. اما به نظر میرسد این خبر بر منافع مشترک دو کشور در مبارزه با تروریسم تأکید میکرده است.
چین با وجود روابط گسترده با غرب، همواره از تداوم حضور نظامی ناتو و آمریکا در افغانستان نگران بوده و بهعنوان یک تهدید امنیتی به آن نگاه میکند.
یعنی چین مخالف حضور بلندمدت آمریکا در افغانستان است و سیاست چین در قبال افغانستان بر بیرون راندن آمریکاییها و ایجاد ثبات در افغانستان متمرکز بوده است.
اما غیر از دلایل سیاسی، علت تمایل چین به حضور در افغانستان را میتوان در دو مورد امنیت و تجارت جستجو کرد.
دربارهٔ مسئله امنیت، کارشناسان به حضور گروه شبهنظامی اویغورها اشاره میکنند که سالهاست در منطقه فعالیت میکند. دشمنی این گروه با دولت چین از سال ۱۹۴۹ آغاز شد. وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۰۲ آن را یک سازمان تروریستی نامید.
دههٔ ۱۹۹۰ افغانستان پناهگاه امنی برای شورشیان اویغوری بود. به علاوه در سال گذشته رسانههای بسیاری به حضور نیروهایی از چین در داعش اشاره کردهاند و به اذعان مقامات بلندپایه چینی، شماری از اویغورها همراه با نیروهای داعش در سوریه و عراق میجنگند.
این مسئله موجب نگرانی مقامات چین شده است. در این راستا نفوذ داعش در افغانستان، نگرانی امنیتی فزایندهای را در چین سبب شده است تا مبادا عوامل این گروه راهی برای نفوذ به منطقه خودمختار «سین کیانگ» در غرب چین بیابند.
امنیت مرزها و ثبات در منطقه از نگرانیهای اصلی چین است، بنابراین اقدامات این کشور در افغانستان با همکاری پاکستان و درحالیکه آمریکا در حال عقبنشینی است، منافع پکن را تأمین میکند.
بنابراین واشینگتن بر سر یک دوراهی عجیب قرار گرفته، از یکسو کمک چین در کشور جنگزده افغانستان به نظر مفید میآیداز سوی دیگر مناقشه آمریکا و چین بر سر دریای جنوبی چین شدت گرفته است. پکن واشینگتن را به دخالت در مسائل منطقهای و تنشزایی در دریای جنوبی چین متهم میکند و در مقابل آمریکا مدعی است چین با ساخت جزایر مصنوعی در مناطق مورد مناقشه درصدد احیای اراضی است.
اقدامات آمریکا ازجمله گشت زنی ناوهای جنگی آن در مناطق نزدیک جزایر تحت کنترل چین، بارها اعتراض و انتقاد چین را در پی داشته است.
بنابراین به نظر میرسد آمریکا تصمیم گرفته هر جا که میتواند با چین همکاری کند و هر جا که لازم است، با آن به مقابله بپردازد.
کارشناسان میگویند ثبات در افغانستان هم به نفع آمریکا و هم به نفع چین است.
دربارهٔ انگیزه دوم چین از حضور در افغانستان، یعنی تجارت، نیز کارشناسان معتقدند منافع اقتصادی چین از طریق منابع طبیعی و معادن غنی افغانستان و نیز دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی تأمین میشود.
همچنین خاک افغانستان میتواند گذرگاه خوبی برای انتقال انرژی و تأسیس خطوط انتقال انرژی به سمت چین باشد. در واقع چین با در نظر داشتن پیوستن افغانستان به پروژه «کمربند اقتصادی ابریشم» و دیگر سرمایهگذاریهای اقتصادیاش در آسیای مرکزی و جنوب آسیا، تلاش میکند از روند بازسازی افغانستان حمایت کند.
از طرفی میتوان گفت که چینِ متحد پاکستان و حامی افغانستان میتواند طرف گفتگو با طالبانی باشد که هیچگاه حاضر به گفتگویهای مستقیم با دولت کابل نبوده و بدین ترتیب در روزهای پرتنش میان کابل و اسلامآباد میتواند کمک کننده رفع خصومتها شود.
اما این واقعیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که نزدیکی چین به پاکستان و منافع مشترک میتواند برای حضور نظامی در افغانستان چالشبرانگیز باشد، چرا که روابط دوستانه کابل با هند که همواره با پاکستان در تنش است نیز اخیراً گسترش یافته است.
با این وجود شاید بتوان گفت که در زمانی که مردم افغانستان پس از ۱۶ سال از حضور آمریکا و ناتو در افغانستان و شکست در جنگ با طالبان دلسرد از غرب شدهاند، نقش فعال چین چه از نظر نظامی و چه اقتصادی میتواند برای افغانستان با اهمیت باشد و به تقویت هر چه بیشتر این کشور کمک کند.