پریش کوششی گفت: متأسفانه در بین متفکران اسلامی بحث فلسفه اخلاق کما هو حقه به طور سامان‌یافته مطرح نشده و رساله یا کتابی معنون به این عنوان در میان آثار قدما به چشم نمی‌خورد.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: در میان مسلمانان، مسائل اخلاقی به تبع مسائل کلامی مطرح شده است. عمده ترین مباحث فلسفه اخلاق در بحث عقل عملی و عقل نظری بروز یافته است. برخی معتقدند اختلاف متعلق این دو ادراک فقط به این است که یکی تنها شأن معلوم شدن دارد، ولی شأن متعلق دیگر هم معلوم شدن و هم مورد عمل واقع شدن است .

عده ای دیگر نیز معتقدند که اختلاف متعلق اختلافی ماهوی است و یکی ادراکی حقیقی و دیگری ادراکی اعتباری است. فارابی، محقق طوسی، ملاهادی سبزواری و محقق اصفهانی، به نظریه نخست گرایش دارند. نظریه دوم نیز این است که متعلق ادراک این دو متفاوت و تفاوت نیز در کلی و جزئی بودن است. ارسطو، ابن سینا و ملاصدرا به این نظریه متمایل اند. در این میان، نظریه سومی هم وجود دارد که عقل عملی را تنها محرک می شمارد و هیچ گونه ادراکی را به او نسبت نمی دهد. در گفتگو با پریش کوششی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی به بررسی جایگاه فلسفه اخلاق در فلسفه اسلامی پرداختیم که اکنون متن آن پیش روی شماست.

*جایگاه فلسفه اخلاق در فلسفه اسلامی چیست؟ آیا قبول دارید که جایگاه فلسفه اخلاق در فلسفه اسلامی ضعیف است؟

ابتدا باید گفت که فلسفه اخلاق یک رشته جدید و نوپا است که تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده است. و هدف فلسفه اخلاق شناخت ملاک‌های خوبی و بدی افعال است تا انسان‌ها افعالشان را مبتنی بر آن بسنجند. مسأله اخلاق یکی از مهمترین آموزه‌های قرآن و دین مبین اسلام است، چرا که تزکیه و تربیت انسان و همان طور که پیامبر اکرم(ص) فرموده است تکیمل مکارم اخلاقی از مهمترین اهداف بعثت ایشان است.

برخی اندیشمندان معاصر مانند عبدالرحمان بدوی با این استدلال که مسلمین با تکیه به کتاب و سنت دیگر نیازی به مباحث پیچیده فلسفه اخلاق ندارند به طور کلی منکر فلسفه اخلاق در تفکر اسلامی شده‌اند

در قرآن مجید در بسیاری از آیات به این مسأله تصریح شده است، اما متأسفانه در بین متفکران اسلامی بحث فلسفه اخلاق کما هو حق به طور سامان‌یافته مطرح نشده و رساله یا کتابی معنون به این عنوان در میان آثار قدما به چشم نمی‌خورد، بلکه در لابه‌لای مباحث فلسفی و کلامی مباحث مرتبط به فلسفه اخلاق مثل حُسن و قُبح ذاتی و یا علم‌النفس دیده می‌شود، چنانچه در سنت اسلامی می‌توان سه مکتب اخلاقی را با عناوین اخلاق فلسفی، اخلاق کلامی و اخلاق عرفانی شناسایی کرد.

اما برخی اندیشمندان معاصر مانند عبدالرحمان بدوی با این استدلال که مسلمین با تکیه به کتاب و سنت دیگر نیازی به مباحث پیچیده فلسفه اخلاق ندارند به طور کلی منکر فلسفه اخلاق در تفکر اسلامی شده‌اند، اما به نظر می‌رسد که این رویکرد نادرست باشد. زیرا در خود کتاب و سنت بسیاری از موضوعات فلسفه اخلاق مطرح شده است و از سوی دیگر دین اسلام اساساً دینی سازگار با عقل و تأمل است. بنابراین از نظر اینجانب فلسفه اخلاق در تفکر جهان اسلام جایگاهی ریشه‌دار و عمیق دارد. به عنوان مثال در علم اصول در مبحث الفاظ و تعارض ادله، در علم کلام مبحث مشهورات و قضایای اخلاقی و حسن و قبح ذاتی و در فلسفه بخشی از حکمت عملی و علم النفس به مباحث اخلاقی اختصاص دارند.

از سوی دیگر کتاب تهذیب الاخلاق اثر گرانسنگ ابن مسکویه (۴۲۱هـ. ق) و نیز کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی که یکی از مهم‌ترین رساله‌های حکمت عملی در دوره اسلامی است از آثار ارزشمند مرتبط با این مباحث می‌باشد.

مباحث اخلاقی در تفکر اسلامی نسبت به فلسفه غرب به وضوح فضل تقدم دارد زیرا نخستین کتاب مختص به فلسفه اخلاق در ۱۹۰۳ کتاب مبانی اخلاق جورج مُور بوده است

همچنین ابن‌ سینا نیز علم اخلاق را بررسی وظایف و تکالیف انسان نسبت به خویشتن می‌داند، در سنت اسلامی حکمت عملی، علم تهذیب اخلاق را نیز دربر می‌گیرد. علم تهذیب اخلاق که در آن از خیر و شر و بایدها و نبایدها سخن گفته می‌شود یکی از سه شاخه حکمت عملی است. بنابراین مباحث اخلاقی در تفکر اسلامی نسبت به فلسفه غرب به وضوح فضل تقدم دارد زیرا نخستین کتاب مختص به فلسفه اخلاق در ۱۹۰۳ کتاب مبانی اخلاق جورج مُور بوده است.

*کتاب‌های اخلاقی و نصیحت‌نامه‌های مختلفی در تاریخ ما وجود دارد آیا اینها را نمی‌توان جزو مباحث فلسفه اخلاق به حساب آورد البته با کمی تسامح؟!

می‌توان با رجوع به گذشته آثاری با عنوان «نصیحت‌نامه» مشاهده کرد از جمله این آثار کتاب «قابوس‌نامه» یا «نصیحت‌نامه» اثر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وُشمگیر بن زیار و یا «نصایح الملوک» اثر امام محمد غزالی است. بله بی‌تردید می‌توان در لابه‌لای مضامین این آثار و کتب مشابه رگه‌های عمیق و مهمی از مبانی فلسفه اخلاق را مشاهده کرد که متأسفانه آن گونه که باید به آنها پرداخته نشده است.

در هر دو سنت ایرانی و اسلامی مسأله اخلاق از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است، همچنین می‌توان در کتاب نهج البلاغه امیرالمؤمنین علی(ع) به فقراتی دست یافت که مملو از رگه‌های اخلاقی می‌باشد

ما انسان‌های معاصر ایرانی مفتخریم به دو رکن اساسی ایرانی بودن و مسلمان بودن. در هر دو سنت ایرانی و اسلامی مسأله اخلاق از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است، همچنین می‌توان در کتاب نهج البلاغه امیرالمؤمنین علی(ع) به فقراتی دست یافت که مملو از رگه‌های اخلاقی می‌باشد، که از جمله می‌توان به نامه‌ها و نصایح امام به فرماندهان و والیان اشاره کرد.

*شما چه راهکاری را برای پیشرفت این امر ارائه می‌دهید؟

به نظر می‌رسد که تاکنون جایگاه فلسفه اخلاق و تفکر اخلاقی آنچنان که شایسته است در سنت ایرانی اسلامی ما تبیین نشده است، شاید بتوان عوامل این امر را چنین خلاصه کرد: نوعی غفلت تاریخی و از خودبیگانگی، تلاش‌های استعمار برای کمرنگ جلوه دادن میراث اصیل فکری گذشتگان، تلاش‌های پهلوی اول و دوم در جهت غرب‌گرایی مفرط و غرب‌زدگی بسیاری از متفکران و روشنفکران معاصر.

لذا می‌توان به راهکارهایی جهت برون‌رفت از این واقعه اندیشید:

  • تلاش برای غرب‌شناسی به جای غرب‌زدگی و غرب‌ستیزی
  • واکاوی دقیق و تخصصی در جهت یافتن مباحث فلسفه اخلاق در تفکر اسلامی
  • جمع‌آوری و تدوین و تنظیم کلیه رساله‌ها و کتاب‌های مرتبط با اخلاق در سنت اسلامی
  • جمع‌آوری و تدوین موضوعات مرتبط با فلسفه اخلاق از آیات قرآن مجید، نهج‌البلاغه، احادیث و روایات و آثار فقها، اصولیین، متکلمان، عرفا و فیلسوفان اسلامی
  • تهیه یک نقشه راه به‌طور نظام‌مند و با ساختاری منطقی از تمامی آموزه‌های مرتبط با فلسفه اخلاق در تفکر اسلامی
  • نقد و بررسی مهمترین آثار مربوط به فلسفه اخلاق در غرب و تهیه یک نقشه جامع از بین دیدگاه‌های متفاوت
  • تدوین یک دایره‌المعارف کامل و جامع از فلسفه اخلاق در تفکر اسلامی
  • برگزاری کارگاه‌های تخصصی و همایش‌ها با موضوع فلسفه اخلاق در تفکر اسلامی
  • بررسی تطبیقی فلسفه اخلاق در سنت اسلامی و تفکر غربی
  • توجه بیشتر به تألیف و تدوین کتب و مقالات مرتبط با فلسفه اخلاق در کشور
  • توجه بیشتر به اخلاق کاربردی و اخلاق حرفه‌ای با تمرکز بر آموزه‌های فلسفه اخلاق در سنت اسلامی