تبریز - جاذبه‌های تاریخی و گردشگری شاید بتوانند تبریز را به عنوان پایتخت گردشگری جهان اسلام معرفی کنند اما آیا به تنهایی می‌توانند مسافران را از انتخاب‌شان راضی نگه دارند؟

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها – بهنام عبداللهی: دقیقا نمی‌توان گفت از کی، ولی حداقل از زمانی که یادمان می‌آید، همزمان با پیچیدن بوی بهار و عید در کوچه پس کوچه‌های شهر، نام مسافر و مسافرت نیز به ذهن جاده‌ها تداعی می‌شود. سفر است که می‌تواند بهار را از معنای کلیشگی‌اش دربیاورد و معانی متفاوت آن را نمایان سازد.

امروزه گردشگری یکی از واژگان نزدیک به عید شده است و خواسته و ناخواسته عده‌ای از هم‌وطنان ما حتی چند روزی قبل از عید دل به جاده‌ها می‌زنند و در مواردی، چند روزی پس از تعطیلات به شهر و دیار خود بازمی‌گردند. شهرهای زیادی در داخل ایران گردشگران بسیاری را به خود جذب می‌کنند که یکی از آن‌ها نیز تبریز خودمان است.

تبریز، همان شهری که صفت اولین‌ها را به دوش می‌کشد، جاذبه‌های تاریخی، فرهنگی و... زیادی را در دل خود دارد و همواره توجه گردشگران داخلی و خارجی را به دلایلی موجه به خود جلب کرده است. تبریز به تازگی نیز به عنوان پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی در سال ۲۰۱۸ انتخاب شده است که این مسئله از طرفی باعث خوشحالی مردم و مسئولین این شهر شده و از طرفی نیز نگرانی‌هایی به‌وجود آورده است. به هرحال نوروز امسال با این تفاوت که دروازه ورود به تبریز ۲۰۱۸ تلقی می‌شود، باید نقاط تمایز مثبتی را دربرداشته باشد.

مردم همیشه‌منتقد ما مدتی است شروع کرده‌اند از طرق مختلف نارضایتی خود را از اقدامات شهرداری نسبت به توسعه و تقویت گردشگری این شهر اعلام کنند. این درحالی است که متولی اصلی امر گردشگری، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است و مردم معمولا با دید غیرتخصی‌ و غیرباطنی‌شان، اقدامات سطحی شهرداری را خرده می‌گیرند.

لحظه‌ای در نظر داشتیم شهرداری، سازمان میراث فرهنگی و هر دستگاه متولی امر وظیفه خود را در قبال توسعه گردشگری شهر انجام بدهد، اما آیا اقدامات آن‌ها کافی خواهد بود؟

شعاری که توسط شهرداری و دیگر دستگاه‌های مربوطه برای سال ۲۰۱۸ انتخاب شده، «هر شهروند یک میزبان» است. این شعار به صراحت اعلام می‌دارد که وظیفه‌ای غیر از انتقاد نیز در قبال توسعه گردشگری بر گردن شهروندان است.

آدرس اشتباهی دادن تبریزی‌ها هرچند یک لطیفه است ولی متاسفانه تا نباشد چیزکی مردم نمی گویند چیزها. این برای ما تکلیف است که حداقل برای گردشگری که زبانش را می‌دانیم، بنشینیم و با حوصله برایش آدرس مقصد را شرح دهیم. البته با کسانی که شهر خود را نمی‌شناسند و نمی‌توانند گردشگر را به یک موزه یا مکان تاریخی هدایت کنند، حرفی نداریم، چراکه صحبت ما با کسانی است که دغدغه پیشرفت این شهر را همواره در دل خود پرورانده‌اند.

یکی از افتخارات ما این است که بازار سرپوشیده تبریز در ساعات ۱۱ ظهر الی ۱۵ بعد از ظهر دایر است و عملا کسی که در ساعاتی غیر از این زمان معین مراجعه کند، با فضایی مرده و بسته مواجه می‌شود. اینجاست که نقش مردم صریح‌تر نمایان می‌شود. کسی که می‌خواهد شهرش سربلند باشد، یا باید قید خواب و استراحت و مسافرت خود را بزند و بنشیند مغازه‌اش؛ یا هم کلیدش را بدهد به دست متولیان امر که به این نیز به علت غیر ممکن بودن پرداخته نمی‌شود.

خوب است توجه کنیم، بازار سرپوشیده تبریز که ثبت جهانی شده است، به این معناست که دیگر مالک معنوی آن مغازه‌ها، فقط مغازه‌دارها نیستند، بلکه تمام انسان‌ها حق دارند از آن‌ها دیدن کرده و استفاده کنند. شما خودتان فرض کنید از آن سر دنیا بکوبید و بیایید تبریز برای دیدن بازار تاریخی این شهر و آن موقع بگویند، بسته است و صاحبان این مغازه‌ها در این ساعات دغدغه شهرشان را ندارند.

بازار سرپوشیده تبریز فقط یک مثال بود از هزاران مثالی که می‌توان از بی‌مسئولیتی اجتماعی مردم زد. اگر ایام نوروز یا سایر تعطیلات را در نظر بگیریم، عملا بیش از ۶۰ درصد مغازه‌ها در بافت تاریخی و دیدنی شهر بسته هستند و گردشگری که می‌آید با آغوش بسته تبریز مواجه می‌شود. چه دردی از این بزرگ‌تر؟

 هرچند چیدن مبلمان شهری وظیفه شهرداری است ولی اینکه حداقل مردمی که می‌خواهند دیوار مغازه‌شان را رنگ کنند، از همان رنگ واحدی که شهرداری برای تمام مغازه‌های آن منطقه پیشنهاد کرده، استفاده کنند، هیچ عیبی نداشته و هیچ درصدی از شان سلایق شما نمی‌کاهد. مطمئن باشید شهر باید به چشمان گردشگر یک حس خوب واحد القا کند و فرض کنید شهروندانی که حتی در تصمیم‌گیری‌هایشان اتحاد ندارند، چگونه می‌توانند این حس را در پیاده‌روهای شهر پیاده کنند؟

در ابتدای مطلب اشاره کردیم که تمام شهروندان باید نسبت به مکان دقیق جاذبه‌های گردشگری یا... به مانند یک نقشه تبریزگردی آگاهی داشته باشند؛ ولی این مسئله برای قشری از مردم مثل رانندگان تاکسی‌ها چندین برابر می‌شود.

واقعیت این است که برخی‌ شغل‌های حساس، حساس شمرده نمی‌شوند درحالی‌که برای توسعه گردشگری کلیدی هستند و یکی ازهمان‌ها، تاکسی‌ها هستند. اگر مدتی قید ماشین شخصی‌مان را بزنیم و با تاکسی شهر را بگردیم، قطعا خواهیم دریافت که مشکلات در این زمینه وجود دارد و عده ای از رانندگان زحمت کش تاکسی آموزش در این خصوص و برخورد و همراهی مسافر ندیده اند و این برای پایتخت گردشگری جهان اسلام یک فاجعه و تهدید تلقی می‌شود.

مطمنا راننده تاکسی باید بیش از همه اقشار شهروندان با مسافران خود مودب باشد و به نیکی سخن بگوید. با احترام حتی برای‌شان در جا به جا کردن چمدان کمک کند  و چه اشکالی دارد اتومبیل خود را مجهز به اسپری‌های خوش‌بو کننده کند تا میهمانی که به شهرما آمده، با سوار شدن به تاکسی، ظاهر پیراسته خود را داغان و ویران نکند. این‌ها همه مسائلی هستند که باید در طولانی‌مدت به آن‌ها پرداخته می‌شد.

همچنین از دیگر دغدغه‌هایی که هم متوجه مردم و هم متوجه مسئولین است، این است که افرادی که به عنوان نگهبان، راهنما یا متصدی یک مکان گردشگری مثل موزه‌ها یا پارک‌ها انتخاب می‌شوند، باید از اخلاق و رفتار استاندارد برخوردار باشند که بتوانند مراجعه‌کنندگان را با زبان و دلی خودش پذیرا باشند.

«به شهر میهمان‌پذیر فلان خودش آمدید»، «هر شهروند یک‌میزبان» و...، شعارهایی هستند که فقط در ورودی شهرها یا شبکات تلویزیونی دیده می‌شوند و در سطح و بطن شهر خبری از آن‌ها نیست. بدیهی است میوه و شیرینی فقط زمانی می‌تواند برای میهمان گوارا و شیرین باشد که نهایت احترام و مهمان‌نوازی را توسط میزبان ببینند ولاغیر.

«جاذبه‌های انسانی» شاید نام آشنایی نیست ولی برای شهری که کم کم مسیر ترقی گردشگری را می‌پیماید لازمه‌ای لاینفک است و پیش‌نیاز آن نیز، فرهنگ‌سازی توسط متولیان امر و فرهنگ‌پذیری توسط مردم است.

نوروز امسال می‌تواند بهترین فرصت باشد تا جاذبه‌های انسانی‌مان را به رخ بکشیم و در پایان، خودمان را مورد سنجش قرار دهیم و ببینیم هر شهروند چقدر میزبان است؟