خبرگزاری مهر-گروه هنر-زهرا منصوری: با توجه به اهمیت کار انجمن جلوه های ویژه میدانی در آثار سینمایی نشستی با همین محوریت با حضور رضا رستگار، عباس شوقی، ابوالفضل یارمحمدی، ایمان کرمیان و آرش آقابیگ از پیشکسوتان و افراد فعال در این حوزه در خبرگزاری مهر برگزار کردیم و درباره جزئیات کار آنها و سختیهای آن صحبت کردیم.
در بخش نخست این گفتگو اعضای این انجمن ضمن اشاره به مشکلاتشان در این حرفه، بیان کردند که سینمای ما بومی است و در این سینمای بومی، فعالان جلوه های ویژه میدانی از نمره ۲۰، ۲۱ گرفتهاند چون یک ریال هم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا خانه سینما و هیچ کجای دیگر خرج این حرفه نشده است. از این گفتند که حتی برخی هم آمدهاند و معادله را برعکس کردهاند. اسپشیال افکت یک صنعت هنری است اما عده ای آمدهاند چاشنیها را به برخی از بچههای ویژوآل افکت (جلوه های ویژه بصری) دادهاند تا آنها این چاشنیها را در صحنه بزنند. یعنی عملاً این کار را از چنگ جلوههای ویژه میدانی درآوردهاند.
در بخش دوم این میزگرد هم از برگزاری کلاس هایی برای این رشته گفتند که برخی از اعضای آنها نتوانسته بودند در آن کلاس ها شرکت کنند و به همین دلیل حدود ۲ سال است که اجازه کار ندارند. ماجرا از این قرار بوده است که شورای امنیت مصوبه ای داد تا وزارت دفاع دوره ای برگزار کند و برای کارهایی که احتیاج به وسایلی مانند فشنگ، چاشنی یا مواد انفجاری باشد، گواهینامه ارایه دهد، برهمین مبنا اعضای انجمن جلوه های ویژه میدانی هم باید این گواهینامه را دریافت می کردند به همین دلیل خانه سینما اعلام آمادگی کرد که دوره تئوری این گواهینامه در آنجا برگزار شود.
آن کلاس ها بر اساس مصوبه شورای امنیت برگزار شد، به همین ترتیب ۱۲ نفر از همکاران انجمن جلوه های ویژه میدانی این گواهینامه را دریافت کردند اما ۱۴ نفر از این اعضا که برخی از آنها از افراد باسابقه هستند به دلایل کاری، شخصی و بیماری نتوانستند در آن کلاس ها شرکت کنند تا گواهینامه را دریافت کنند. به همین دلیل حالا ۲ سال و نیم است که از زمان برگزاری آن کلاسها میگذرد و افرادی که نتوانستند در آن کلاسها شرکت کنند، همچنان اجازه کار ندارند.
در بخش سوم این گفتگو آنها عنوان می کنند که چندی است اظهارات افراد دیگر حرفه های سینما آنها را دچار مشکل کرده است و خواهان مناظره هستند. این افراد می گویند کسانی که خود را در حوزه جلوههای ویژه میدانی صاحب نظر و کارشناس میدانند، بیایند و رو به روی یکی از اعضای ما بنشینند و چهره به چهره مناظره کنند اما آنها یک طرفه به قاضی میروند.
در بخش پایانی این گفتگو اعضای این انجمن از نبود شرایط ایمنی در صحنه و موضوعات دیگر می گویند که در ادامه می خوانید:
*عده ای از دوستانی که پیشتر در این عرصه فعال بودند حالا حضور چندانی ندارند، به نظر شما علت این مساله چیست؟
رضا رستگار: اگر بچه های حرفه ما در سینمای ایران نباشند، سینما بقای چندانی ندارد. بچههای ما در هر رشته شرافتمندانه کار میکنند و با اینکه ابزاری نداریم سطح جلوههای ویژه میدانی را بالا بردهاند. حال اگر این بچهها از دست بروند، تازه دوستانمان هوشیار میشوند.
عدهای از آنها مدتی است که کار نمیکنند؛ این همان از دست رفتن است. من هم مدتی است که کار نمیکنم زیرا متوجه شدهام پول و امکانات کافی در این حوزه نیست به همین ترتیب صلاح دانستم که دیگر کار نکنم اما بچههای ما بر اساس علاقه ماندهاند؛ هر چند این کار خطرات زیادی دارد اما همچنان این رشته را ادامه دادند. به یاد دارم هنگامی که دست آقای شرفالدین در فیلم «مسلخ عشق» قطع شد، تهیهکننده آن فیلم حتی حاضر نبود پول او را بدهد، این موضوعات نشانگر این است که فعالان این حوزه امنیت شغلی ندارند.
*بله این موضوع را قبول دارم حتی چندی پیش یکی از دوستان حوزه دیگر به حوزه شما ورود پیدا کرد و مدعی شد که کار را بهتر از شما بلد است.
رستگار: بله چندی پیش یکی از دوستان به حوزه ما ورود کرد، اما نه تنها عذرخواهی نکرد بلکه گفت که کار خوبی کرده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نام او را در بخش نامزدهای جلوههای ویژه میدانی در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر قرار داد. این در حالی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید از فعالان حوزه ما دفاع کند. اخیراً یکی از اعضای انجمن بدلکاران به نقد کار ما پرداخته و گفته است ما کاری بلد نیستیم. ما قبول داریم که سطحمان نسبت به هالیوود پایین است چون امکانات لازم را نداریم اما ما بدلکاران خارجی را هم دیدهایم. سطح بدلکاران ما هم نسبت به بدلکاران خارجی پایین است بنابراین این ها دلیل نمیشود که کار نکنیم.
چندی پیش یکی از دوستان به حوزه ما ورود کرد، اما نه تنها عذرخواهی نکرد، بلکه گفت که کار خوبی کرده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در چنین حالتی نام او را در بخش نامزدهای جلوههای ویژه میدانی در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر قرار داد. این در حالی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید از فعالان حوزه ما دفاع کندبه نظرم اگر آقایان فکر میکنند بهتر از ما میتوانند در این حوزه فعالیت داشته باشند، بهتر است وارد گود شوند؛ بیایند و برای ما کلاس بگذارند، ما استقبال میکنیم اما اینکه بگویند اعضای انجمن ما کار خود را بلد نیستند، حرف منصفانهای نیست. چندی است که این صحبتها بچههای ما را عصبی کرده و بگومگوها زیاد شده، این در حالی است که بچههای ما با جان خود بازی میکنند. فعالان این حوزه اگر پولی دریافت میکنند، پول خون خود را میگیرند.
* بله گویا شرایط ایمنی چندانی هم در صحنه وجود ندارد؟
رستگار: بله. من اصلاً میخواهم این سوال را بپرسم که با این وسعت از انفجارها، در فیلمها تاکنون چند نفر کشته و زخمی شدهاند؟ تعدادشان به اندازه انگشتهای دست هم نیست.
ایمان کرمیان: برای اینکه خطری متوجه کسی نباشد باید بچههای این حوزه با امنیت خاطر سر صحنه حاضر شوند اما این امر در ایران ممکن نیست. ما با همه این شرایط کارمان را با کمترین اشتباه انجام میدهیم اما باید از خودمان بپرسیم که ما چه چیزی به سینما دادهایم و از آن چه میخواهیم؟ کسانی که خود را در حوزه جلوههای ویژه میدانی صاحبنظر و کارشناس میدانند، بیایند و رو به روی یکی از اعضای ما بنشینند و چهره به چهره مناظره کنند اما آنها یک طرفه به قاضی میروند؛ این خوب نیست که بنشینیم و یکی از همکارانمان را در سینما تخریب کنیم. این دوستان با چه اطلاعات و وجدانی درباره این صنف حرف میزنند؟ من میخواهم بدانم بعد از اتفاقات اخیر، افرادی که چنین مسایلی را مطرح کردند و به صنف ما انگ زدند، آیا با خیال راحت خوابشان برد؟ آیا میشود درباره کسانی که با جان خود کار میکنند، چنین حرفی را زد؟
ما وقتی از خانههایمان بیرون میآییم، خانوادههایمان بیشتر از ما نگران هستند پس چرا دوستان به غلط صحبت میکنند و افکار عمومی را به آن سطح میبرند؟ به هر حال پیشنهاد من همان چیزی است که مطرح کردم؛ یعنی هر کسی میخواهد درباره جلوههای ویژه میدانی حرف بزند، ما حاضریم رخ به رخ با یکدیگر مناظره کنیم. چندی پیش آرش آقابیگ حرف خوبی به من زد و گفت کسی که وارد این حوزه میشود باید تمام حرفههای سینما را بشناسد. به یاد دارم هنگامی که میخواستم اولین فیلم خود را کار کنم، محمد ابراهیمیان در آن اثر به عنوان فیلمبردار کار میکرد. من از او پرسیدم لنز ۱۶ یعنی چه؟ او به من گفت سعی کن سینما را درست بشناسی چون روزی این موارد روی کار تو تاثیر میگذارد. میخواهم روی این نکته تاکید کنم که ما سینما را خوب یا بد یاد گرفتهایم ولی درباره هیچ حوزهای اظهارنظر نکردهایم اما دوستانی که خود را در هر حوزهای در سینما صاحبنظر میدانند، بیایند و با ما مناظره کنند. چرا در زمانی حرف میزنند که ما نیستیم و نمیتوانیم از کار خود دفاع کنیم؟
بهتر است جایی با یکدیگر صحبت کنیم که بتوانیم از کار خود دفاع کنیم. هر کسی فکر میکند بهتر از ما به این رشته تسلط دارد و بهتر از ما میتواند امکانات وارد این عرصه کند و بهتر از ما با مشکلات بجنگد، درِ انجمن ما روی او باز است.
ابوالفضل یارمحمدی: در همین راستا من هم می خواهم به مشکل دیگری در کارمان اشاره کنم. گاهی اوقات پیش میآید که بعد از اینکه ما چاشنیها را سر صحنه کار گذاشتیم، عوامل فیلم، به ما میگویند که میخواهیم صحنه را عوض کنیم. ما اگر این کار را نکنیم به آنها برمیخورد. در واقع دست و پای ما بسته است. اگر شرایط بهتری داشتیم، میتوانستیم بهتر کار کنیم.
* آیا تاکنون از همه تواناییهای شما در آثار سینمایی استفاده شده است؟
کرمیان: متاسفانه از همه توانایی ما استفاده نمیشود. امروز که ما اینجا نشستهایم هر کداممان یک انبار با لوازم زیاد داریم. در هالیوود و بالیوود وقتی تهیهکننده و مدیر تولید به برفساز، طوفانساز یا بارانساز احتیاج دارد، به عواملش میگوید که به فلان کمپانی برای دریافت آنها مراجعه کنید، اما ما در ایران هر کداممان یک نوع ابزار داریم و آنها را در انبارمان گذاشتهایم و شاید از آنها سالی یکبار هم استفاده نکنیم و این امکانات در انبار ما در حال مستهلک شدن هستند.
ما در ایران هر کداممان یک نوع ابزار داریم و آنها را در انبارمان گذاشتهایم و شاید از آنها سالی یکبار هم استفاده نکنیم و این امکانات در انبار ما در حال مستهلک شدن هستندمیخواهم بپرسم که مگر ما چقدر توان داریم که آنها را از رده خارج و مجدداً به روز کنیم؟ جالب است بگویم چندی پیش با عباس شوقی طرحی نوشتیم و آن را تحویل حجتالله ایوبی رییس سابق سازمان سینمایی دادیم، تمام این موارد را شرح دادیم و گفتیم که یک کارگاه موبیل به ما اختصاص داده شود تا هم پیشکسوتان ما بتوانند تجربیات خود را به دیگران انتقال دهند و هم ابزارهای ما در آنجا مورد استفاده قرار گیرد اما آن طرح به بایگانی رفت.
*یک باور غلط دیگر هم درباره حرفه شما وجود دارد و آن هم این است که عده ای تنها فکر می کنند جلوه های ویژه میدانی تنها انفجار است. در این باره توضیحی ارایه می دهید؟
یارمحمدی: عدهای همواره به ما میگویند جلوههای ویژه میدانی تنها انفجار است. این موضوع به من برمیخورد چون انفجار تخصصیترین کار در سینما است؛ انفجار در ماشین، در تونل، در هواپیما و ... همه با یکدیگر متفاوت هستند و انجام هر کدام احتیاج به تخصص دارد. چه کسی میگوید انفجار کار سادهای است؟ با توجه به اینکه در لحظه انفجار نیاز به فیلمبرداری است، این امر کار سختی است. ما باید در یک فضای کوچک و در میان دوربین و افراد، انفجار بزنیم. انفجار در هر فیلمی با یک فیلم دیگر متفاوت است چون نظر کارگردانها با یکدیگر فرق دارد بنابراین باید آن را با تخصص انجام دهیم و اگر بدون تجربه این کار را انجام دهیم، اتفاق تلخی میافتد.
عدهای همواره به ما میگویند جلوههای ویژه میدانی تنها انفجار است. این موضوع به من برمیخورد چون انفجار تخصصیترین کار در سینما است؛ انفجار در ماشین، در تونل، در هواپیما و ... همه با یکدیگر متفاوت هستند و انجام هر کدام احتیاج به تخصص دارد رستگار: اگر در فیلمبرداری یا صدابرداری اشتباهی رخ دهد، میتوان مجدد آنها را انجام داد ولی اگر بچههای جلوههای ویژه میدانی کار اشتباهی کنند، جبرانناپذیر است. من به خاطر همین انجام جلوههای ویژه میدانی بعضی از فیلمها را رها کردم. برای مثال هر چند میدانستم فیلم «سجاده آتش» جایزه میگیرد اما حاضر نشدم که در آن کار کنم، چون فکر میکردم که خطرآفرین است و من تخصص لازم را ندارم. میخواهم بگویم وقتی این بچهها سالها کار کردند و اتفاق تلخی نیفتاده است، یعنی اینکه آنها کار خود را بلدند.
کرمیان: ذات این کار خطر و اتفاق است، بنابراین همیشه باید سعی کنیم تا بی خطر و بدون اشتباه کار کنیم.
رستگار: بله این نکته همواره باید رعایت شود تا اتفاقی که برای پیمان ابدی افتاد دیگر رخ ندهد.
کرمیان: در این باره هم لازم است توضیحی ارایه دهم. من فیلم اتفاقی را که برای پیمان ابدی افتاد دیدم، با عظیم محمدی مسئول جلوههای ویژه میدانی آن فیلم هم صحبت کردم. عظیم محمدی به من گفت که پیمان میگفت میخواهم کار نویی انجام بدهم پس بیایید ماشین را در حال حرکت آتش بزنیم و سپس به ته دره بفرستیم. درحالی که ما اگر بخواهیم این کار را انجام بدهیم ماشین را با چندکات به ته دره می بریم و آنجا منفجر می کنیم. ولی طبق شنیده ها و صحبت های آقای محمدی، روز فیلمبرداری زمین خیس بوده و سرعت ماشین هم هنگام فیلمبرداری بیشتر از چیزی که قرار بوده، شده، مقداری مواد سوختی هم در عقب ماشین جاسازی شده بوده است که قرار بر این می شود وقتی ماشین به جایی می رسد که در حال پایین رفتن است شخصی آن را روشن کند که در فیلم هم به همین طریق انجام و آتش روشن می شود ولی اتوبوس پایین نرفت و محاسبات درست از کار در نیامد و باعث از دست رفتن یکی از عزیزان شد. به نظرم باید با فکر و آنالیز بهتر کارهای مشابه انجام شود البته من همه این ها را طبق شنیده ها و فیلمی که دیدم بیان کردم.
میخواهم تاکید کنم که اگر این نوآوریهای بیفکر انجام نمیشد و طبق معمول ماشین او در دره منفجر میشد، پیمان ابدی حالا زنده بود، ما هم بلدیم این کارها را انجام دهیم اما طبق تفاهمنامهای که با انجمن بدلکاران امضا کردهایم، در کار یکدیگر دخالت نمیکنیم. ما اگر میخواستیم آن کار را انجام دهیم، ماشین را تا لب دره میآوردیم و بعد راننده را پیاده میکردیم، سپس ماشین را با بوکسل میکشیدیم و بعد از آن ماشین را منفجر میکردیم.
* آموزشهای این حرفه به چه ترتیب است و بچههای جلوههای ویژه میدانی به چه صورت کارهای این حرفه را یاد گرفتهاند؟
آرش آقابیگ: ما به صورت تجربی یاد گرفتیم و آموزشها به صورت کارگاهی است. مدیر جلوههای ویژه میدانی بر فیزیک، شیمی و ابزار مکانیکی اشراف دارد. در کل دنیا آموزش این حرفه به همین صورت است که عنوان کردم. ما هم میتوانیم در ژانرهای مختلف کار کنیم. برای مثال بلدیم که گردن و دست و پا در فیلم قطع کنیم اما محدودیت داریم همانگونه که یک فیلمنامه محدودیت دارد. ابزار ما در دست کارگردان است و او باید از این توانایی استفاده کند ولی هیچگاه این اتفاق نیفتاده، بارها شده است که به کارگردانها پیشنهاد دادیم که اگر چنین کاری را انجام دهیم، بهتر است اما آنها همواره دوست دارند در محور و مرکزیت باشند.
کرمیان: به یاد دارم که در یکی از فیلمها چند نفر از بچههای جلوههای ویژه میدانی خارجی برای انجام این کار وارد ایران شده بودند اما هنگامی که جواد شریفی و کار او را دیدند، گفتند شما چنین فردی را دارید، ما را برای چه میخواهید.
در پایان باید به این اشاره کنم که ما آمادگی برگزاری هر کلاس و ورکشاپی را داریم پس بهتر است با ما مقداری مهربانانهتر رفتار شود.