خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: بیش از هفت قرن از سرایش بیت مشهور «شکرشکن شوند همه طوطیان هند/ زین قند پارسی که به بنگاله میرود» توسط حافظ شیرازی گذشته است. بیتی که چنان شیرین و دلنشین جای خود را در فرهنگ مردم ایران زمین و حتی غیرفارسیزبانان بازکرده که جزئی از ضربالمثلها و فرهنگ عامیانه آنها شده است. به عبارت دیگر جذابیت یک گزاره فرهنگی که ناشی از واقعیتی تام بوده در دل مردم چنان نشسته است که آن را جزئی از زیست و زمانه زندگی خود قرار داده و دهان به دهان و دست به دست میچرخانند.
اما امروزه شاید باید نخستین مصرع از این بیت حافظ را به شکلی دیگر بازخوانی کرد و پرسید که آیا هنوز طوطیان هندی که استعاره از مردمان و سخنوران شبهقاره است، از شهد شیرین زبان و ادبیات فارسی بهره میبرند و برایشان جذابیتی در این مساله قابل تصور هست یا اینکه ترجیح میدهند کماکان ایران و ادبیات ایران را از زبان مستشرقان بشناسند؟
تاریخچه و عملکرد حضور زبان فارسی در شبهقاره نمادی است از فرصتسازی و فرصتسوزی فرهنگی ایران در گذر قرون و اعصار تا همین روزها و ایام که بسیاری از فارسیزبان هندی از بیرغبتی ایرانیان به ترجمه آثارشان به زبان خود و معرفی ادبیات ایران پس از انقلاب اسلامی برای مردمان این دیار گله کرده و بیان میکنند که کار به جایی رسیده که منابع آموزشی درباره ادبیات انقلاب اسلامی ایران نیز در دانشگاههای هندی ستان مبدل به نوشتههای برخی اساتید و مستشرقین انگلیسی زبان شده است.
دُر دریای دَری در شبه قاره
به گواه تاریخ نخستین حضور زبان فارسی در شبهقاره به سده سوم هجری قمری باز میگردد؛ نزدیک به پنج قرن پیش از ظهور حافظ و شکرشکن شدن طوطیان هند از قند پارسی که او در شعرش روانه بنگاله کرده بود.
به روایت تاریخ اول بار در سده سوم هجری مردمان شبه قاره مجال میبابند تا با زبان فارسی آشنا شوند. گفته شده در آن زمان مردمانی از مناطق «مُلتان» و «منصوره» به زبان عربی و سِندی، و مردم «مُکران»، به زبان فارسی سخن میگفتند.
در اوایل سده چهارم هجری اما در هند شاعری ظهور کرد مشهور به رابعه بنت کعب که اشعار فصیحی از او در قدیمیترین تذکرهها نقل شده است و حکایت از این دارد که در زمان او، زبان فارسی در منطقه سِند رواج داشته است.
در قرن چهارم و با ظهور سلطنت غزنویان اما شاعران فارسی زبان نامداری در شبه قاره ظهور میکنند که شاید بتوان از میان آنها به مسعود سعد سلمان اشاره کرده که اشعاری به زبان فارسی و هندی و عربی داشته است. اهمیت این شاعران تا اندازهای در عصر خود مهم شمرده میشده است که در تذکره لبابالالباب عوفی فصلی مجزا به این دست شاعران اختصاص یافته است. این حرکت در ادامه به ظهور ادبیات خانقاهی در منطقه هند شمالی و در آثار بسیاری از ادیبان این منطقه منجر میشود
در قرن پنجم اما نخستین آثار مستقل منثور فارسی در شبه قاره خلق میشود که پیشرو آنها کشف المحجوب است. پس از آن نیز نوبت به گسترش و حضور ادیبان و اندیشه عرفان اسلامی از عراق به سوی شبه قاره و خلق شاعران و ادیبانی است که متاثر از آن بودهاند امیر حسن سجزی، میر خرد کرمانی و محدث دهلوی در زمره این دست از ادیبان به شمار میروند.
به روایت تاریخ اما بیشترین و مفصلترین تلاش برای حضور زبان فارسی در شبه قاره در عهد گروکانیان رخ میدهد. در این دوره فارسی زبان رسمی دربار هندوستان و دومین زبان رسمی شبه قاره میشود تا جایی در زمان پادشاهی اکبر گورکانی جدای از ادبیات، سایر هنرهای ایرانی نیز به شبهقاره رفته و حتی آئین نوروز نیز در دربار پادشاه با شکوه برگزار میشود. و در کنار آن آثاری چوت ماهابهارات و پنجاتنتره(کلیله و دمنه) از زبان سانسکریت به فارسی ترجمه میشود.
با این حال با ظهور استعمار در هندوستان فارسی در شبهقاره رفته رفته جای خود را به زبانهای اردو و انگلیسی وا مینهد و در نهایت وضعیت به جایی میرسد که امروزه برخی از مترجمان هندی در گفتگو با رسانههای ایرانی عنوان میکنند که مردمان سرزمینشان باور ندارند که در ایران نمادهایی از زندگی و زیست مدرن وجود داشته باشد و این منطقه را کشوری بیابانی میپندارند.
در چنین وضعیتی است که تلاشها برخی از علاقهمندان وپاسداران زبان و ادبیات فارسی در شب قاره را باید ستود و از تلاشهای آنان در راستای معرفی ادبیات فارسی به ویژه ادبیات ایران پس از انقلاب اسلامی سپاسگذاری کرد.
پاسداشت فارسیدوستان شبه قاره
دکتر عزیز مهدی شاعر و ادیب هندی و فرزند دکتر اختر مهدی ادیب نامدار هند و استاد زبان فارسی دانشگاه جواهر لعل نهرو هند در زمره همین دست افراد است.
عزیز مهدی به تازگی گزیدهای از شعر شاعران مدرن ایران را در قالب کتابی با این عنوان به زبان انگلیسی ترجمه کرده است و تاکید دارد که امروزه باید نقش زبان انگلیسی را به عنوان یک زبان واسطه در شبهقاره پذیرفت و از ظرفیت این زبان برای معرفی فارسی بهره برد.
یک گزارش معتبر از وضعیت فارسی در هندوستان
عزیز مهدی در سفری که اخیرا به ایران داشت، در گفتگویی با مهر درباره وضعیت امروز زبان فارسی در شبهقاره شرکت کرد. وی در این زمینه به مهر گفت: در هندوستان امروز شیفتگی خاصی برای آشنایی با ایران نیست اما این نیاز را باید ایجاد کرد و گام نخست را برداشت. در هند تنها فارسی را کسانی میخوانند که رشته تحصیلیشان ادبیات است یا تاریخ میانه هند که در در آن زبان فارسی زبان رسمی دربار هندوستان بوده است. فارسی هرگز زبان رسمی مردم هند نبوده است. الان در دهلی هستند افرادی که زبان فارسی آموز هستند و عمده آنها از روی علاقه آمدهاند اما خیلیها به فارسی علاقهمند نمیشوند چون این زبان به عموم مردم به آن صورت شناسانده نشده است. به نظرم روش شناساندن زبان و ادب فارسی در آنجا درست نیست و برای همین مخاطب تازه جذب نمیشود.
وی در همین زمینه به وضعیت دانشگاهها در هندوستان اشاره کرده و میگوید: حدود ۴۸ دانشگاه سراسری هند از مقطع لیسانس تا دکتری زبان فارسی آموزش میدهند که این به معنی حدود ۱۶۰۰ نفر است. البه این رقمها تقریبی است. من با نگاه به این آمار فکر میکنم باید مخاطب تازه، یعنی مخاطبی که علاقهای به فارسی نداشته را به سمت این شعر و اندیشه کشید. وقتی این مخاطب کتاب ترجمه شده شعر مدرن ایران را بخواند رفته رفته به سمت مطالعه سوق پیدا میکند و البته به اینکه نکته نیز باید توجه کرد که هندیها امروز بیشتر شیفته مطالعه با ابزار دیجیتال هستند تا کتاب و این یعنی ضرورت دارد تا در موضوع ترجمه روی ساخت کتابهای الکترونیک هم کار جدی انجام شود.
عزیز مهدی در ادامه از نوعی انرژی درونی در ادبیات انقلاب اسلامی یاد میکند که میتواند برای مردم هندوستان قابل توجه باشد و میگوید: شعرگوش دادن برای هندیها بسیار لذت بخش است. گاه در یک شب شعر هزاران نفر میآیند. مثالش هم شبهای شعر معروف قلعه قرمز در دهلی است. با این حال هندیها چندان در نوشتن و سراییدن شعر وارد نمیشوند. بیشتر فرهیختگان هندی اگر شعر و یا نثری در انگلیسی بخوانند و بپسندند به سراغ زبان اصلی آن نیز میروند. پس باید به ظرفیت این زبان برای انتقال ادبیات انقلاب به هند توجه کرد.
رازهای جذابیت ادبیات انقلاب
وی ادامه میدهد این آثار نوعی انرژی درونی دارد که سر منشا آن از پاکی مطلبش میآید و جذابش میکند. در هر حال وقتی شما فیکشن میخوانید میدانید داستانی است که نویسنده طراحی کرده و واقعی نیست. اما در زمینه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس وقتی داستانی میخوانیم باور کردنی نیست که بگوییم فیکشن است. من تازگیها کتاب «آن بیست و سه نفر» را ترجمه کردم. واقعا برای آدم باور کردنی نیست که این فیکشن نباشد ولی نیست و واقعیت است. این واقعی بودنش است که آدم را بیشتر به خودش جذب میکند. این آثار برای لذت محض نیست بلکه از دانستهها و تجربههای دیگران به ما مطلب میدهد و همین علت اصلی جذابیت آن است.
گله از بیتفاوتی ایرانیها به شبه قاره
این فارغالتحصیل و استاد میهمان دانشگاه تهران در رشته زبان فارسی در پایان نیز از بیاعتنایی ایرانیان و سیاستگذاران ایرانی به مساله رواج ادبیات فارسی در شبه قاره گله کرده و میگوید: شاید جالب باشد بدانید رفرنسهای مرتبط با ادبیات ایران و حتی انقلاب در هند رفرنسهایی است که انگلیسیها نوشتهاند. این به نظر من مضر است. کسی که جایگاهی در ادبیات فارسی دارد باید حرفش و کلامش روایتگر این ادبیات باشد نه حرف و کلام یک غربی.
اگر مثل من ۱۰۰ نفر جمع شوند و کار کنند برای معرفی ادبیات امروز انقلاب اسلامی در شبهقاره باز هم کار هست ولی خیلی مهم است که این مساله حمایت شود و از سوی ایران حمایت شود. باید بگویم که وضعیت فعلی اما خوب نیست و در آن به ندرت اتفاقی رخ میدهد. و کمتر پیش میآید که از این دست حرکتها حمایت شود.
حرفهای دکتر عزیز مهدی روایتی است از بخشی از فرصتسوزیهای فرهنگی زیاد در عرصه گسترش فرهنگ و زبان فارسی به عنوان نماد ملیت و هویت ایران و عامل اصلی نفوذ فرهنگی ایران در جهان. مسالهای که مختص امروز و دیروز نبوده و به نظر نمیرسد تا فردا و فرداها نیز عزمی برای بازگشت به هویت درخشان گذشته ایران در این زمینه وجود داشته باشد.