حجت الاسلام غلامی گفت: سرّ این همه فضلیت برای امام حسین(ع) به خاطر این است که امام یک کار عظیم و منحصربفرد انجام داده است و آن احیای دین خداست.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، شب گذشته ۱۰ اردیبهشت مصادف با روز میلاد امام حسین(ع) در مسجد حضرت خدیجه کبری(س) سخنرانی کرد که متن کامل سخنرانی در ادامه می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، الصلاه و السلام علی رسول الله و آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین

سلام عرض می کنم خدمت برادران و خواهران گرامی. امروز مصادف شده است با میلاد با سعادت و پرنور حضرت امام حسین علیه آلاف التحیه والثناء و همچنین شب تولد پر برکت حضرت ابالفضل العباس علیه السلام؛ لذا جا دارد این مناسبت فرخنده را ابتدا به محضر حضرت بقیه الله الاعظم ارواح العالمین له الفداء و سپس شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض کنم.

حقیقتا صحبت کردن درباره امام حسین علیه السلام و مناقب و فضائل ایشان کار بسیار دشواری است به طوری که بیان ها و قلم ها در بیان آن در اوج عجز و ناتوانی قرار دارند. با این ملاحظه بنده در این جلسه فقط قصد دارم از یک بعد و با اتکاء به روایات، مختصرا به چند فضیلت حضرت اباعبدالله علیه السلام اشاره کنم.

مطلب نخست، معجزه ای است که درباره تولد امام حسین علیه السلام از ائمه به تعدد ذکر شده است و آن اینکه نقل شده پس از آنکه امام حسین علیه السلام به دنیا آمد، حضرت صدیقه طاهره علیها سلام بیمار شدند لذا شیر آن حضرت خشک شد. حضرت امام رضا علیه السلام می فرمایند حسین علیه السلام شیر هیچ زنی را نخورد و لذا او را می آوردند نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت زبان مبارکشان را در دهان حسین علیه السلام می گذاشتند و طفل با مکیدن زبان پیامبر، از شیر مادر بی نیاز می شد. در روایاتی نقل شده که پیامبر شصت خود را در دهان حسین علیه السلام می گذاشتند و او با مکیدن انگشت شصت پیامبر صلی الله علیه و آله، از نوشیدن شیر بی نیاز می شد.

مطلب دوم اینکه، در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که وقتی حسین بن علی علیه آلاف التحیه و الثناء متولد شد، خداوند به جبرئیل علیه السلام فرمان داد همراه هزار فرشته به زمین فرود بیاید و به پیامبر صلی الله علیه و آله شادباش بگویند.

ابن عباس به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که چون جبرئیل علیه السلام همراه هزار فرشته به زمین فرود آمد، از کنار یکی از فرشتگان مستقر در زمین به نام فطرس گذشت؛ فطرس از جبرئیل علیه السلام پرسید، امشب در آسمان چه خبر است؟ آیا روز رستاخیز فرا رسیده است؟ جبرئیل علیه السلام پاسخ داد که خیر، در دنیا برای محمد صلی الله علیه و آله فرزندی به دنیا آمده و خداوند عزوجل من را گسیل فرموده تا از طرف خدا به پیامبر به خاطر این فرزند تهنیت بگویم.

بعد هم نقل شده فطرس که به خاطر یک کوتاهی زمین گیر شده بود و بال هایش را از دست داده بود، جبرئیل را به خدا قسم داد که از پیامبر اکرم(ص) درخواست کند تا برای رفع مشکل او به حق این مولود عظیم دعا کند که وقتی جبرئیل سلام الله علیه این درخواست را از پیامبر اکرم کرد، پیامبر برای فطرس دعا کرد و خداوند هم دعای پیامبر را اجابت کرد.

مطلب سوم اینکه، روایات فراوانی درباره الطاف و کرامات امام حسین علیه السلام از دوران طفولیت تا پیش از شهادت نقل شده است. آنچه مسلم است، امام علیه السلام ملجاء و پناهگاه گرفتاران بود و کسی نبود که با مراجعه به حضرت، از لطف و کرم ایشان بی بهره بماند.

ابوخالد کابلی از اصحاب حضرت سجاد علیه السلام نقل می کند که در حضور امام حسین علیه آلاف التحیه و الثناء بودیم که جوانی گریه کنان خدمت امام رسید. امام از جوان پرسیدند که چه چیزی تو را به گریه انداخته است؟ جوان در پاسخ محضر امام گفت، هم اکنون مادرم که زن ثروتمندی بود بدون اینکه وصیتی بکند از دنیا رفت و قبل از آن، از من خواست که هیچ کاری نکنم و فقط شما را از مرگش آگاه کنم. حضرت همراه جوان به سمت خانه آن زن رفتند و وقتی به آنجا رسیدند، با جسد در پارچه پیچیده شده او مواجه شدند؛ آنگاه امام حسین علیه السلام دعا کردند و با دعای ایشان، آن زن زنده شد. سپس امام علیه السلام از او خواست تا وصیت کند. آن زن هم در حضور امام وصیت کرد و از امام حسین(ع) درخواست کرد که بعد از مرگش بر او نماز بخواند و دوباره مرد.

از امام محمد بن علی الباقر علیه السلام نقل شده که فرمودند، مردی در دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گناه بزرگی کرد و از شرم و خجالت، روی خودش را از پیامبر صلی الله علیه و آله پنهان کرد. روزی امام حسن و امام حسین علیهما السلام که طفل بودند را در کوچه خلوتی دید. آندو را بر روی دوش خود گذاشت و به محضر پیامبر رفت و گفت، ای رسول خدا! من به خداوند متعال و به این دو پناه آورده ام. در نقل آمده است که پیامبر اکرم چنان خنده فرمودند که دستشان را روی دهان مبارکشان قرار دادند. بعد خطاب به آن مرد فرمودند که برو که تو آزادی، شفاعت فرزندانم درباره تو را پذیرفتم.

مطلب چهارم درباره از جمله برکات بعد از شهادت امام علیه السلام و درباره تربت مقدس امام حسین علیه السلام است که روایت های کثیری به دست ما رسیده است. محمد بن عیسی از فردی نقل می کند که امام رضا علیه السلام، از خراسان برای من یک دست لباس فرستاد که میان آن اندکی خاک قرار داده شده بود. از آورنده پرسیدم، این خاک چیست؟ پاسخ داد، تربت مرقد حسین علیه السلام است و امام رضا علیه السلام برای هر کس که پارچه و چیز دیگری می فرستند، مقدار کمی از این تربت هم همراه او می فرستند و می فرمایند، این تربت به فرمان خداوند، مایه امان است. احتمالا منظور امان و پناه از شرورات دنیوی و اخروی است.

ابواسامه می گوید، همراه گروهی از یاران در محضر سرور خود امام صادق علیه السلام بودیم؛ حضرت رو به ما کرد و فرمود، خداوند متعال تربت جد بزرگوارم حسین علیه السلام را درمان همه دردها و مایه امان و پناه قرار داده است لذا هرگاه کسی از شما می خواهد از آن استفاده کند، نخست آن را ببوسد و بر چشم خود بگذارد و دست بر بدن خود بمالد و چنین بگوید: اللهم بحق هذه التربه و بحق من حل بها و ثوی فیه و بحق ابیه و امه و اخیه و الائمه من ولده و بحق الملائکه الحآفین به، الا جعلتها شفاء من کل داء و برءا من کل مرض و نجاه من کل آفه و حرزا مما اخاف و احذر.

امام صادق علیه السلام می فرمایند، سجده کردن بر تربت ابا عبدالله الحسین علیه السلام، حجابهای هفتگانه را برای پذیرش نماز و دعاهای سجده شکر، پاره می کند. مراد از حجاب‌های هفتگانه، طبق روایات، اموری است که مانع از صعود و قبول اعمال انسان در آسمان‌های هفتگانه است.

همچنین مجددا از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند، اگر تسبیحی از تربت حسین علیه السلام در دست انسان باشد، بدون اینکه او سبحان الله بگوید، ثواب ذکر سبحان الله برای او محسوب می شود.

مطلب پنجم، درباره آثار و برکات کربلای معلا یعنی محل شهادت امام حسین علیه آلاف هلتحیه والثناء است. امام صادق علیه السلام می فرمایند، خداوند متعال به سبب فضیلت مرقد مطهر حسین علیه السلام، بیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد، کربلا را حرم امن قرار داده است. همچنین امام صادق علیه السلام می فرمایند، کربلا جایگاه و پناهگاهی است که فرشتگان و مؤمنان دائما در آن رفت و آمد می کنند و کربلا از چنان منزلتی برخوردار است که اگر مؤمنی در آنجا بایستد و خدا را یکبار صدا بزند، خداوند با همان یکبار صدا زدن، چیزهایی به او ارزانی می فرماید که هزار برابر همه این جهان است.

مطلب ششم، درباره آثار و برکات زیارت امام حسین علیه السلام است که حقیقتا غیر قابل وصف است. یکی از اصحاب امام باقر علیه السلام روایت می کند که از امام باقر پرسیدم، برای کسی که مرقد حسین علیه السلام را زیارت کند چه پاداشی است؟ حضرت در پاسخ فرمود، خداوند گناهان او را می آمرزد و نیازهایش را برآورده می کند. سپس امام افزود، خداوند برای او هزار نیاز را رفع می کند که ششصد نیاز آن اخروی و چهارصد نیاز آن، دنیوی است. همچنین مجددا از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند، اگر مردم بدانند چه فضیلتی در زیارت مرقد حسینی نهفته است، از شوق می مردند و نفس هایشان از حسرت رسیدن به آن بریده می شد.

البته از منظر دیگر، از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده که فرمودند، هر کس از شیعیان ما به زیارت مرقد حسین علیه السلام نرود، دین و ایمان او کاستی دارد و حتی در جایی از امام صادق در همین ارتباط نقل شده که فرمودند، هر کس به زیارت امام حسین علیه السلام نرود و خیال کند که از شیعیان ماست و بمیرد، از شیعیان ما شمرده نمی شود.

سدیر صیرفی می گوید، امام صادق علیه السلام به من فرمود، ای سدیر! برای تو چه زحمتی دارد که مرقد مطهر حسینی را هفته ای پنج بار و یا روزی یک بار زیارت کنی؟ من گفتم، فدایت شوم! میان محل سکونت ما و مرقد آن حضرت فرسنگ ها فاصله است. امام صادق علیه السلام فرمود، بالای بام خانه ات برو و نخست بر راست و چپ خود نگاه کن و سپس سر خود را به سوی آسمان بلند کن، آنگاه به مرقد حسین علیه السلام توجه کن و بگو، السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. با این کار، برای تو یک زیارت نوشته می شود و زیارت حسین علیه السلام، معادل یک حج و یک عمره است. سدیر می گوید، از آن به بعد، چه بسا اتفاق می افتاد که روزی بیست بار این کار را انجام دهم.

و اما درباره زیارت امام حسین علیه السلام، از علامه امینی رحمت الله علیه، صاحب کتاب شریف الغدیر مطلبی از سوی فرزندشان نقل شده که شنیدن آن جالب است. ایشان می گوید بعد از گذشت چهار سال از فوت پدرم علامه امینی، شب جمعه ای قبل از اذان صبح، ایشان را در خواب دیدم؛ پدرم خیلی شاد و خوشحال بود. پس از سلام و دست بوسی از ایشان سئوال کردم، چه عملی باعث سعادت و نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تالیفات و یا تاسیس بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام و خلاصه، کدام عمل از میان دهها کار بزرگ؟ این سئوال را چند بار تکرار کردم و ایشان پاسخ نمی دادند؛ سرانجام، علامه امینی درنگ و تأملی کردند و گفتند، «فقط زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام».

و به طور خاص درباره زیارت عاشورا هم از مرحوم محدث نوری رحمت الله علیه در کتاب نجم الثاقب، حکایت تشرف سید رشتی قدس سره الشریف به محضر امام زمان ارواحنا فداه بیان شده که در آن تشرف، حضرت دست مبارکشان را روی زانوی سید رشتی می گذارند و به ایشان می فرمایند، شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.

مطلب هفتم، درباره آثار گریه برای مصیبت امام حسین علیه السلام است. یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام می گوید، در محضر امام صادق بودم. حضرت از حسین علیه السلام یاد کرد و گریست و من هم گریه کردم؛ سپس فرمود، حسین علیه السلام می فرماید، من کشته اشکم، هیچ مؤمنی من را یاد نمی کند مگر آنکه می گرید. مجددا از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند، هیچ دیده و هیچ اشکی در پیشگاه خداوند دوست داشتنی تر از دیده ای که بر حسین بگرید و اشکی که برای او ریخته شود، نیست.

درباره اهمیت و ثواب لعن بر قاتلین امام حسین علیه السلام هم داود بن کثیر رقی می گوید، در محضر امام صادق علیه السلام بودم. ایشان آب خواست و چون آب را نوشید، دیدم که عقده گلویش را گرفت و اشک از چشمانش جاری شد و فرمود، ای داود! خداوند قاتلین حسین علیه السلام را لعنت کند؛ یاد حسین، زندگی را ناگوار می کند و من هرگز آب سرد نمی نوشم مگر اینکه حسین علیه السلام را به یاد می آورم. هر بنده خدا که آب بیاشامد و از حسین علیه السلام یاد کند و بر قاتلش نفرین کند، خداوند برای او صد هزار حسنه می نویسد و صد هزار لغزش را از او نابود می کند و صد هزار درجه بر او می افزاید و چنان که گویی صد هزار برده آزاد کرده و خداوند او را در روز محشر با روی سپید محشور می فرماید.

مطلب هشتم، درباره محبت به امام حسین علیه السلام است. از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود، خداوند نسبت به هر کس اراده خیر بفرماید، دوستی حسین علیه السلام و دوست داشتن زیارتش را در دل او قرار می دهد و نسبت به هر کس اراده فرماید، دشمنی و دوست نداشتن حسین علیه السلام و زیارتش را در دل او می اندازد.

مطلب نهم، این روایت از حضرت رضا علیه السلام است که فرمود، در خانواده ای که نام های محمد، علی حسن و حسین از میان نامهای مردان و فاطمه از میان نام های زنان نام گذاری شود، تهی دستی وارد نمی شود.

و اما مطلب دهم این است که سرّ این همه فضلیت برای امام حسین علیه آلاف التحیه و الثناء که گوشه ناچیزی از آن را از بطن تعدادی از روایت بیان کردیم، به خاطر این است که امام یک کار عظیم و منحصربفرد انجام داده است و آن احیای دین خداست. فرمود، إنما خرجت لطلب الإصلاح فی امه جدی. چرا؟ چراکه وقتی مردم دچار زمامدار منافق و فاسقی چون یزید شوند، باید با اسلام خداحافظی کرد. وَ عَلَی الاِسْلامِ، السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّهُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ. وقتی خواص جامعه بر اثر دنیازدگی و عافیت طلبی نسبت به تبدیل شدن حرام خدا به حلال خدا و بالعکس، بی تفاوت شوند و امر به معروف و نهی از منکر را مغایر منافع پوچ دنیایی خودشان تلقی کنند، آن وقت روی کار آمدن یزیدی بوزینه باز شراب خوار عیاش ستمگر ملحد آن هم در کسوت امیرالمؤمنین چیز عادی ای می شود و قیام حسینی چیز غیر عادی محسوب می شود.

لذاست که حسین علیه السلام می فرماید، منْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا. یعنی هر جان برکفی که مقصد و آرزویش لقاء الله است با من همراه شود. کربلا جای دنیاپرستی و خودخواهی نیست؛ کربلا، جای کسانی است که شمشیر زدن در رکاب فرزند رسول خدا و لقاء الله را به زندگی های ذلت بار تحت حاکمیت ستمگرانی چون یزید ترجیح می دهند. باید بدانیم، اگر قیام عظیم حسینی نبود، امروز خبری از اسلام حقیقی نبود و رسالت همه انبیاء الهی در طول تاریخ با شکست روبرو می شد؛ بنابراین حرکت حسینی از جهت ارزشمندی، با هیچ حرکتی در طول تاریخ قابل مقایسه نیست.

امام علیه السلام در کربلا کمال عبودیت و نهایت بندگی و عشق به خداوند تبارک و تعالی را به تصویر کشید؛ چه چیزی از این بالاتر که حسین علیه السلام، تمام وجود خود و اهل بیت عزیز خود و همه آبرو و حیثیت خود و همه بضاعت خود را برای پاسداری از اسلام ناب فدا کرد و فانی فی الله شد و به جایی رسید که فضیلت های او غیر قابل محاسبه است. در واقع، حسین علیه السلام همه چیز خود را برای خدا داد و خداوند متعال نیز در ازای این فداکاری مطلق و بی نظیر تاریخ، بالاترین چیزها را به حسین علیه السلام و به دوستان و زائران و شیعیان ایشان داد که هیچ بیانی یارای توصیف آن نیست.

البته از طرف دیگر باید توجه کنیم اعمال ما در قبال امام علیه السلام، یک ظاهر دارد و یک باطن و باطن آن، حرکت در مسیر امام حسین علیه السلام است. در واقع، مهم این است که بدانیم، باطن اعمال ما پاسخ مثبت به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) است که هنوز و پس از ۱۳۷۷ سال به گوش می رسد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته