به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از اتاق ایران، بهرام شکوری، رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق ایران در یادداشتی نوشت: حدود یک درصد از نیروی کار جهانی در بخش معدن مشغول به کارند و ۸ درصد از حوادث منجر به مرگ در محیط کار متعلق به این بخش است. بررسی شاخصهای ایمنی در معادن بهخصوص در معادن زیرزمینی و معادن زغالسنگ میتواند گام مهمی در بهبود وضعیت ایمنی معادن کشور و جلوگیری از ایجاد حوادث بهحساب آید.
ازآنجاکه بیش از ۵۸درصد مردم جهان، یکسوم از دوران زندگی خود را در محیطهای کار سپری میکنند، بنابراین پرداختن به ایمنی محیط کار از اصلیترین وظایف دولت و کارفرمایان است. درواقع ایمنی شاخهای از علم است که به تجزیهوتحلیل عوامل مخاطرهآمیز میپردازد و راهکارهای کنترل و کاهش آن را پیگیری میکند. بر اساس تعریف سازمان بینالمللی کار، حادثه شغلی یک واقعه برنامهریزی نشده و غیرمنتظره ناشی از کار است که منجر به مرگ، بیماری و یا آسیب یک یا چند کارگر میشود.
مطابق با آمار سازمان بینالمللی کار، سالانه حدود ۲ میلیون نفر در محیط کار جان خود را براثر حوادث از دست میدهند و صدها هزار کارگر نیز دچار آسیبهای جدی کوچک و بزرگ میشوند. طبق اعلام این سازمان، مرگ هر فرد به معنای از دست دادن حدود ۷۵۰۰ روز کاری هست. در ایران نیز سالانه حداقل ۱۴۰۰ نفر براثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست میدهند و شش برابر این رقم نیز آمار مرگهای ناشی از بیماریهای شغلی است که هزینه اقتصادی و روانی سنگینی را به جامعه تحمیل مینماید. برای مثال در سال ۱۳۹۴، حدود ۱۸۵۰ کارگر در حوادث ناشی از کار جان خود را ازدستدادهاند که به این واسطه در حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان به اقتصاد کشور هزینه تحمیل گردید. خسارت جانی، مالی (تجهیزاتی)، اقتصادی و روانی ناشی از بروز حوادثی از این قبیل بسیار سنگین هست و گاهی جبران آن اصلاً میسر نیست.
معمولاً زمانی که از سختی و خطرناکی شغلی صحبتی به میان میآید، حرفه معدن کاری در ذهن متصور میشود. شایعترین مخاطرههایی که معدن کاران با آن مواجه هستند شامل وجود گاز متان و گردوغبار ناشی از انفجار زغالسنگ، انفجار ناقص، گازهای سمی و یا مواد منفجره موجود در زمین، پرتاب سنگ در اثر انفجار و لرزهخیزی معدن هست. حدود ۱ درصد از نیروی کار جهانی در بخش معدن مشغول به کار میباشند، درحالیکه ۸ درصد از حوادث منجر به مرگ در محیط کار متعلق به این بخش است.
معادن زیرزمینی زغالسنگ بیشترین سهم را در معدنکاری مخاطرهآمیز از منظر ایمنی دارد. برای نمونه در ماه می (May) سال ۲۰۱۴، معدن زغالسنگی در شهر سوما در استان مانیسا ترکیه (۴۵۰ کیلومتری آنکارا) در اثر انفجار در عمق ۱۶۰۰ متری از سطح زمین دچار حادثه شد و در اثر این واقعه هولناک ۳۰۱ نفر از ۷۸۷ نفر کارگر حاضر در این معدن جان باختند. فعالیتهای معدنی در معادن زغالسنگ زیرزمینی با سایر فعالیتهای صنعتی و معدنی متفاوت هست. وجود تجهیزات خاص مورداستفاده در کارگاههای استخراج و محیطهای کار متنوع در این معادن از یکسو و نیاز به سیستمهای تهویه، باربری، بارگیری خاص از سوی دیگر فضای کار متفاوتی را در قیاس با سایر فعالیتها ایجاد نموده است. محدود بودن فضای عملیاتی، نور ناکافی، گازخیزی لایههای زغال، برخی از مشکلات استخراج در معادن زغالسنگ هست. اما ازآنجاکه زغالسنگ یکی از منابع مهم انرژی در دنیا هست و انرژی ۷۰ درصدی کشورهای کمتر توسعهیافته را به خود اختصاص داده است، همچنان از مزیت قابلتوجهی برای اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دنیا برخوردار است.
گاهی از گوشهکنار دنیا و ایران اخبار متأثرکنندهای از حوادث محیط کار، احساسات جمعی جامعه را برای مدتی کوتاه جریحهدار مینماید که متأسفانه به بهانهای سیاسی برای تخریب دولت و دستمایه تبلیغات شعار مآبانه احزاب سیاسی تبدیل میشود. مرگ حدود ۴۳ نفر از معدن کاران عزیز کشورمان در معدن زمستان یورت استان گلستان، نهتنها قلب جامعه معدن را به لرزه درآورد بلکه هشداری جدی و غیرقابلجبران به کلیه فعالان اقتصادی کشور و سایر صنایع جهت اقدامات اجرایی و عملی بهمنظور پیشگیری از اتفاقات مشابه و ارتقا ایمنی در همه ابعاد جامعه بود چراکه تنها حسرت خوردن، شعار دادن و ارسال پیامهای تبلیغاتی تسلیت دردی از جامعه دوا نمیکند.
برای مثال صنعت خودرو کشور نیز میبایست بهمنظور کاهش نرخ مرگومیر سرنشینان خودرو که اغلب قشر کارگر و متوسط جامعه میباشند، الزامات ایمنی محصولات رده پایین و متوسط خود را ارتقا دهد تا بدین واسطه نیروی کار کمتری در سوانح رانندگی به دلیل امنیت ناکافی وسایل نقلیه جان خود را از دست دهند. بهطور میانگین آمار تصادفات جادهای منجر به مرگ در ایران حدود ۱۵ هزارتا ۱۶ هزار نفر در سال و متوسط ۴۰ الی ۴۵ نفر در روز هست درحالیکه میانگین کل حوادث معدنی منجر به مرگ در دنیا ۲۵۰۰ نفر در سال و روزانه ۷ کارگر هست که بیشترین سهم آن مربوط به کشور چین هست. چین بهعنوان بزرگترین تولیدکننده زغالسنگ دنیا، با تولید سالانه سه میلیارد تن زغالسنگ در سال، سهم ۴۰ درصدی از تولید جهانی را دارد درصورتیکه ۸۰ درصد از حوادث معدنی زغالسنگ منجر به مرگ در این کشور اتفاق میافتد.
بررسی شاخصهای ایمنی در معادن بهخصوص در معادن زیرزمینی و معادن زغالسنگ میتواند گام مهمی در بهبود وضعیت ایمنی معادن کشور و جلوگیری از ایجاد حوادث بهحساب آید. ازآنجاییکه با افزایش عمق معادن زغال، میزان گازخیزی لایههای زغالی افزایش مییابد، به همان میزان نیاز به اقدامات کنترلی بیشتر در این معادن ضروری میشود. طبق گفته مسئولین زی ربط بهمنظور ارتقا ایمنی معادن، در بهمنماه سال ۹۴، ۴۰۰ دستگاه گاز سنج وارد کشور گردید درحالیکه خرید و واردات تکنولوژی بهتنهایی گره از مشکلات ایمنی این بخش بازنخواهد نمود، بلکه آموزش استفاده از تکنولوژی و توجه به علائم دستگاهها امری است که بهشدت خلأ آن احساس میشود، چنانچه با استناد بر مصاحبه معاون برنامهریزی و توانمندسازی ایمیدرو، ۸ دستگاه گاز سنج در این معدن وجود داشته است که غیرطبیعی بودن میزان گاز درون تونل را سنجیده بود درحالیکه با بیتوجهی به اخطار دستگاه، فعالیتهای کارگران ادامه یافته و این حادثه تلخ را به بار آورد.
سادهترین راهکار برای پیشگیری از چنین حوادثی مراجعه به آییننامه ایمنی معادن هست که بهصورت صریح حوادث را پیشبینی و راهکارهای پیشگیری را قانونی و لازمالاجرا نموده است بهطور مثال چنانچه بازدیدهای مخصوص ازنظر پیشگیری از آتشسوزی یا گرم شدن زغالسنگ قبل از هر نوبتکاری بهصورت جدی انجام میگرفت (ماده ۴۴۶) و یا از آتشبند برای پیشگیری از گسترش انفجار گرد زغال استفاده میگردید (ماده ۴۴۹)، بهطور حتم یا حادثهای اتفاق نمیافتاد و یا ابعاد آن چنین گسترده نمیبود. با توجه به اینکه در آییننامه ایمنی در معادن بخشهایی به ایمنی معادن زغالسنگ بهطور خاص پرداختهشده است، بنابراین مبرهن هست که کار در این معادن پیشنیازهای خاصی را میطلبد که بادید باز از طرف دولت در غالب این آییننامه در نظر گرفتهشده است اما مشکل اصلی اجرای این آییننامه و قوانین مشابه است. برای مثال در ماده ۳۸۳ این آییننامه، به تشریح به حجم حد مجاز گاز زغال در قسمتهای مختلف معدن پرداخته است و یا ماده ۳۸۶، مسئولین پیشروی و استخراج در همه معادن زغالسنگ را ملزم به مجهز بودن به دستگاه گاز سنج نموده است که میبایست میزان گاز زغال را در شروع و پایان نوبتکاری اندازهگیری نمایند و به سرپرست معدن گزارش دهند. همچنین طبق این آییننامه دستگاههای استخراج مکانیزه زغالسنگ باید مجهز به حسگرهای تشخیص گاز زغال بهطور پیوسته باشند و در صورت افزایش گاز زغال، بیش از ۲۵/۱ درصد آن را بهطور خودکار خاموش کنند. رعایت قوانین ایمنی نقش بسیار مهمی در کاهش تلفات معدنی دارد. برای مثال در آمریکا، اجرایی شدن قوانین ایمنی که باهدف جلوگیری از مرگومیر در معادن در سال ۲۰۱۰ اجرایی شد، نرخ مرگومیر ۲۸ درصد کاهش یافت و تعداد نیروهای فوتشده از زمان اجرایی شدن قانون تا سال ۲۰۱۶ به ۱۳۶ نفر رسید درحالیکه در مدت مشابه، قبل از اجرایی شدن قوانین ایمنی (سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹) آمار کشتهشدگان معادن به ۱۹۰ نفر رسیده بود.
بااینحال چالشی که ذهن مخاطبان، کارگران، رسانهها و فعالین مدنی و معدنی را درگیر نموده، این است که چرا باوجود قوانین پیشگیرانه ایمنی، وجود دستگاههای گاز سنج و حتی بازدید قبل از شروع فعالیت کارگران، شاهد چنین حادثه ناگواری بودهایم.
پاسخ این سؤال متأسفانه در عدم صرفه اقتصادی مطلوب برخی معادن زغال سنگ ایران است. در این راستا به تشریح چهار خصیصه معادن زغالسنگ کشور که سبب عدم صرفه اقتصادی و درنهایت عدم توجه و رغبت به وضعیت ایمنی و معاش کارگران میگردد، میپردازیم.
*بنابر بررسیهای صورت گرفته ذخایر قطعی زغال کشور حدود ۱.۱ میلیارد تن برآورد گردیده است بنابراین کشور ایران ازنظر حجم تولید این ماده معدنی نمیتواند یکی از کشورهای صادرکننده زغالسنگ بهخصوص به کشورهای دوردست باشد و از طرفی کشورهای حوزه خلیجفارس نیز به دلیل داشتن ذخایر غنی نفت و گاز به این منبع انرژی (زغالسنگ) نیازی ندارند و تنها بازار محدودی برای زغالسنگ ایران طی سالهای اخیر در کشور ترکیه ایجادشده است. ترکیه به دلیل بالا بودن قیمت نفت کورهای از زغالسنگ که نرخ پایینتری دارد، در تمامی موارد از مصرف خانگی تا صنعتی استفاده میکند. باوجوداین بازار پرمصرف که دست بر قضا در همسایگی ما قرار دارد و مزیتی مهمی برای دو کشور است اما بااینحال کلمبیا، افریقای جنوبی، روسیه و اکراین اصلیترین صادرکنندگان زغالسنگ به ترکیه هستند. چراکه زغالسنگ ایران کیفیت و ظرفیت صادراتی خوبی ندارد تا بتواند بازار این کشور را جذب خود کند. برای مثال زغال طبس گوگرد بالایی دارد و یا زغال کرمان دارای خاکستر است که این موضوع صادرات زغالسنگ ایران را با محدودیت مواجه میسازد و انگیزه تولید و بهرهوری را از کارفرما صلب مینماید و این عدم انگیزه باعث عدم رسیدگی به وضعیت رسیدگی و ایمنی معادن میگردد.
*از طرف دیگر نیز به دلیل وجود ذخایر غنی نفت و گاز در ایران، استفاده از تمام ظرفیتهای ذخایر زغالسنگ موردتوجه حوزه اکتشاف و استخراج قرار نگرفته و عمدهترین مصرف زغالسنگ در ایران منحصر به یک کارخانه تولید فولاد که از روش کوره بلند برای تولید فولاد استفاده میکند، هست و عمده اکتشافات ایران نیز به سالها پیش بازمیگردد.
*همچنین شکل ذخایر زغالسنگ ایران سبب شده تا در کشورمان زغالسنگ بهسختی استخراج شود و نتوانیم مانند دیگر کشورهای دارای زغالسنگ به استخراج کاملاً مکانیزه و یا استخراج سطحی این ماده بپردازیم. مهمترین مشکل ما شکل و عمق ذخایر زغالسنگ کشور است که باعث شده این ذخایر در لایههای نازک و در اعماق قرار بگیرند. لایههای زغالسنگ ایران عموماً ۳۰ الی ۱۵۰ سانتیمتر هست که در عمق ۱۰۰ تا ۳۰۰ متری و در زمینهای سست قرارگرفتهاند و به خاطر وجود گاز متان بالا، خطر انفجار در این معادن بسیار زیاد است و در ضمن هزینههای تهویه را بالا میبرد.
*به دلیل شکل ذخایر زغالسنگ ایران که باضخامت کم لایه و جایگیری آنها در اعماق زمین و همچنین عیار کم، انگیزه معدن کاران برای هزینه نمودن در راستای مکانیزه نمودن معدن کم میگردد. درنتیجه تولید زغالسنگ در معادن کشور با استفاده از روشهای سنتی استخراج و تجهیزات و ماشینآلات فرسوده صورت میگیرد. استفاده از تکنولوژیهای فرسوده بهرهوری نیروی کار را کاهش میدهد برای مثال در آمریکا به ازا هر کارگر ۱۲ هزار تن زغالسنگ در سال تولید میگردد در مقابل در ایران هر کارگر تنها ۲۵۰ تن زغالسنگ در سال تولید میکند. از طرف دیگر به دلیل نداشتن قدرت رقابت در تولید و صادرات و اجرا نشدن طرحهای توسعه در معادن به دلیل کمبود نقدینگی، بهرهوری معادن و کارگران کاهشیافته و متأسفانه بهطور غیرمستقیم موجبات بیتوجهی کارفرما به نیروی کار را باعث میگردد. عدم توجه کارفرما به وضعیت معیشت نیروی انسانی میتواند موجبات بروز حوادث معدنی را مهیا سازد. برای مثال طی بررسی که از میزان حوادث رخداده در معدن زغالسنگ طزره بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ انجام شد، بحرانیترین ماههای حادثهخیز در این معدن، ماه شهریور و فروردین اعلام گردید. یکی از دلایل مهم و مشترک در این دو ماه حادثهخیز، دغدغههای مالی و اقتصادی کارگران جهت تأمین مایحتاج سال نو و سال تحصیلی و نداشتن تمرکز لازم برای کارهای بدنی حساس در کارگاه عنوان گردید.
درنهایت امید است تا با در نظر گرفتن ارزش نیروی انسانی که فراتر از ارزشهای ریالی قابلمحاسبه هست، از تکرار حوادث معدنی جلوگیری نماییم و نرخ مرگومیر در معادن را به صفر برسانیم. تجربه کشورهای پیشرو در این زمینه و مطالعه راهکارهای آنها میتواند راهگشای این معضل بزرگ معدنی باشد. رسیدن به نرخ صفر در مرگومیر حوادث معدنی امری غیرعملی نیست. کشور آمریکا در سال ۲۰۱۶ تنها ۹ نیروی کار قربانی فعالیتهای معدنی در معادن زغالسنگ خود داشته درحالیکه تعداد قربانیهای فعالیتهای معدنی زغالسنگ این کشور در سال ۲۰۱۰، ۴۸ تن بوده است و پیشتر در سال ۱۹۹۰ این تعداد بالغبر ۶۰ نفر بوده است. تجربه کشورهای پیشرفته نشان داده است که با رعایت موارد تکنیکی و فنی، رعایت آییننامه ایمنی در معادن، تجهیز نمودن فعالیت معدن به روشهای مکانیزه و تکنولوژیهای روز دنیا و از همه مهمتر آموزش پرسنل و اپراتورها در استفاده از تکنولوژی، میتواند این مهم را محقق سازد.