خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-پیمان یزدانی: جاده ابریشم جدید معروف به یک کمربند - یک راه(OBOR)، برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ از سوی رئیس جمهور چین مطرح گردید. این طرح نه تنها ایجاد یک منطقه اقتصادی یکپارچه و هماهنگ در کشورهای در مسیر جاده ابریشم قدیم را دنبال می کند بلکه به کشورهای جنوب شرق آسیا و پاکستان نیز گسترش خواهد یافت.
این پروژه از دو مسیر زمینی و دریایی تشکیل شده است. در این ابتکار بخش شمالی چین از طریق کشورهای آسیای مرکزی به روسیه و اروپا متصل میشود از جمله پاکستان.
مسیر مرکزی این پروژه از آسیای مرکزی به ایران و خلیج فارس و همچنین ترکیه و دریای مدیترانه میرسد.
نشست یک کمربند - یک راه در حالی با حضور رهبران ۲۹ کشور و ۱۲۰۰ هیئت از کشورهای مختلف در پکن در جریان است که هند سومین قدرت اقتصادی آسیا بزرگترین غایب آن محسوب می شود.
گفته می شود هند قصد دارد با شرکت نکردن در این نشست به چین این پیام را دهد که منطقه کشمیر را متعلق به خود می داند و این منطقه متعلق به پاکستان نیست.
بخشی از این طرح عظیم چین برای دسترسی به بنادر کشورهای جنوبی خود طرح کریدور اقتصادی چین-پاکستان(CPEC) است که از منطقه کشمیر تحت کنترل پاکستان می گذرد. دهلی نو به این اقدام چین و سرمایه گذاریش در این منطقه اعتراض شدیدی کرده است.
از سوی دیگر در مراسم افتتاحیه این نشست در پکن «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه گفت ابتکار چین در احیای جاده ابریشم به شکست تروریسم کمک بسیاری خواهد کرد و گفت: کشورش با تمام توان از این طرح چین پشتیبانی خواهد کرد.
وی ضمنا گفت: این ابتکار جدید که جاده ابریشم جدید است در آینده آسیا را به اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی وصل خواهد کرد.
اردوغان این پروژه را به خاطر حضور ۶۰ کشور که جمعیتی حدود ۴.۵ میلیارد نفر را در بر می گیرد بسیار مهم خواند.
همچنین «فیلپ هاموند» در نشست دو روزه «توسعه جاده ابریشم در چین» اعلام کرد که انگلیس میتواند شریک خوبی برای اجرای این پروژه با چین و دیگر کشورها باشد.
در خصوص اهمیت استراتژیک جاده ابریشم جدید برای چین و تاثیر آن بر نظم نوین احتمالی در نظام های تجاری و مالی آتی جهان و علت توجه زیاد ترکیه و انگلستان به این پروژه، گفتگویی با پروفسور«لری بیکر» استاد حقوق و امور بین الملل دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در آمریکا داشته ایم که مشروح آن در زیر آمده است.
لری بیکر عضو موسسه حقوق آمریکایی و عضو انجمن مطالعات حقوقی اروپایی چین، موسسه حکومت شرکت های اروپایی می باشد و در دانشگاه های مختلف اروپا و آمریکا به تدریس سیاست و حقوق اساسی، شرکت ها و اتباع خارجی مبادرت می ورزد.
وی همچنین بین سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ ریاست دانشکده سنای دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا را عهده دار بوده است. لری بیکن همچنین کتاب ها و مقالات متعددی را در خصوص جهانی شدن منتشر کرده است.
*اهمیت استراتژیک پروژه جاده ابریشم برای چین چیست؟
پروژه جاده ابریشم یا بهتر بگوییم «ابتکار یک کمربند-یک جاده»(OBOR) چین در چندین سطح بطور زیادی اهمیت دارد.
اولا، OBOR زیر ساخت ها و چارچوبهای منسجمی را ایجاد می کند که تجارت در این مسیر کلیدی را به هم دیگر گره می زند. این تفاوت جدی بین طرح OBOR والگوهای متعارف جهانی سازی است. جهانی سازی متعارف توسط یک طرح جامع که توسط یک کشور قدرتمند مدیریت شود، هدایت نمی شود اما OBOR این کار را انجام می دهد.
ثانیا، این هدایت و راهنمایی تبعاتی هم دارد. اصلی ترین تبعات آن این است که چارچوب های زیرساختاری OBOR در چین متمرکز می شوند که این برای طرف چینی عالی است اما انشعابات متمایزی برای شرکای چین خواهد داشت که باید آنها این مسئله را به دقت مد نظر داشته باشند.
ثالثا، OBOR نه فقط خودش دارای اهمیت حیاتی است بلکه بخشی از یک استرتژی بزرگتر است که چین را در عرصه مالی و تجاری بین الملل جلو می برد. احتمالا OBOR می خواهد وسیله ای شود که از طریق آن تعاملات جهانی بطور جدی به جای دلار که در حال حاضر ارز جهانی است با RMB چین انجام شود. من بر این باورم که هدف نهایی چین که بعضا هم توسط خود چین اعلام می شود جایگزینی دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره برتر در سبد ارزها است که در آن RMB چین وزن برجسته ای خواهد داشت.
رابعا، OBOR تبعات ژئوپولتیک قابل توجهی بر جای خواهد گذاشت. بطور مثال گفته می شود OBOR تاثیرات زیادی بر توازن روابط هند و پاکستان برجای خواهد گذاشت. هند به این مسئله حساس شده است مثلا به توسعه بندر کلیدی پاکستان توسط چین. این مسئله باعث خواهد شد تا هند به آمریکا یا روسیه نزدیکتر شود.
خامسا، OBOR نوع جدیدی از جهانی سازی را ارائه می کند، نوعی که من آن را «جهانی سازی تکه تکه ای» نامیده ام. OBOR ساختاری است که از مجموعه ای از ترتیبات دوجانبه بین حدود ۶۵ شریک تشکیل شده است. این رویکرد موجب انعطاف در جزئیات ترتیبات در امتداد جاده ابریشم می شود، اما این طرح همچنین چین را در جایگاه داور در اصول اساسی تجاری در هر یک از این ترتیبات قرار خواهد داد. نتیجه نهایی احتمالا این خواهد شد که محوریت ادراک چارچوب های تجاری از غرب به سمت چین متمایل می شود.
سادسا، OBOR مبنایی را برای «مرحله بعد» در برنامه مدرنسازی اجتماعی چین ایجاد می کند. این طرح اساسی را ایجاد خواهد کرد که چین از طریق آن بتواند بطور موثری قدرت اقتصادی خود را در روابط تجاری و سرمایه گذاری خود در خارج اعمال کند که تحت سیاست این کشور در راستای حرکت به سوی اهداف اقتصاد کلان دولت چین است.
سابعا، همچنین OBOR شکل جدیدی از سیاست های تجاری و مالی هماهنگ شده را ارائه می کند. OBOR موفق است زیرا این طرح در دل یک پروژه بزرگتر که توسط بانک های زیرساخت و توسعه چین، برنامه های هدفمند قرض دادن، اتحاد استراتژیک با شرکای خصوصی خارجی و تعاملات برجسته کشور با کشورحمایت می شود، گنجانده شده است. تمامی این طرح ها برای دستیابی به یک هدف جامع و واحد است. تحقق اهداف تجاری و بازرگانی در طرحی که چین در محوریت آن قرار دارد قطعا هدفش تسریع توسعه اقتصادی داخل چین و همچنین اعمال نفوذ چین در امور جهانی است. به اعتقاد من OBOR حتی اگر بطور کامل مو فق نشود و فقط موفقیت های جزئی به دست آورد باز هم بطور زیادی به چین در تحقق اهدافش کمک خواهد کرد.
*میزان احتمال موفقیت چین در پیش بردن پروژه جاده ابریشم جدید چقدر است؟
به اعتقاد شخصی من چین تا همین الان نیز موفقیت های چشمگیری در احیاء جاده ابریشم از طریق ابتکار OBORبه دست آورده است.
در واقع نشست OBOR که از ۱۳ می در پکن در حال برگزاری است این پیام قوی را ارسال می کند که حداقل در رابطه با شرکای اصلی خود، چین توانسته است چارچوب های خود در طول این جاده قدیمی را ایجاد کند. این طرح پس از آنکه در سال ۲۰۱۳ اعلام شد تدریجا توانسته است جای خود را باز کند. با ایجاد زیرساخت های جدید در سال های آینده و با بهره برداری از راه های آبی، OBOR ظرف چند سال آینده بطور کامل اجرایی خواهد شد. فقط باید در خصوص یک مسئله هوشیار بود و آن اینکه است که احتمالا وقتی که OBOR موفق شود، شکل نهایی و ویژگی های آن ممکن است کاملا متفاوت از آن چیزی باشد که الان نهایی شده است. OBOR در خلاء اجرا نمی شود زیرا رقبای اقتصادی سنتی چین و همینطور رقبای در حال ظهور به ویژه هند و به زودی ایران، تدریجا شکل OBOR را تغییر خواهند داد یا OBOR را در دل روابط تجاری بزرگتری قرار خواهند داد که پیش بینی آن در حال حاضر بسیار سخت است.
همیشه سودمند است که قدرت رویکردهای رقبا در جریان های تجاری و تجارت های چندجانبه را بازخوانی کنیم و مد نظر قرار دهیم که به خوبی در ابزارهایی مثل TTP تصریح شده اند. با اینکه آمریکا از TPP خارج شد اما به نظر می رسد شرکای دیگر در حال پیشبردن این پروژه هستند. از همه مهمتر اینکه آمریکا ممکن است خودش در OBOR خودش که استیلی برای چندجانبه گرایی تکه ای است با استفاده از TPP به عنوان چهار چوبی برای معاملات کشور با کشور وارد شود.
*آیا اروپا و دیگر کشورهای در امتداد این مسیر به این پروژه ملحق خواهند شد و از آن پشتیبانی خواهند کرد؟
واضح است که اروپا نمی تواند از OBOR صرف نظر کند و یقینا کشورهای اروپای شرقی اشتیاق بیشتری به این پروژه خواهند داشت و از قبل هم اشتیاق خود را در این خصوص نشان داده اند. با اینحال معلوم نیست که این تعامل چگونه شکل خواهد گرفت. برخلاف شرکای آسیایی چین، کشورهای اروپایی توسط مقررات داخلی و خارجی اتحادیه اروپا و بعضا به خاطر نوع روابط این کشورها با آمریکا در این خصوص محدودتر خواهند بود. با وجود همه این حرف ها جاده ابریشم به هر شکل ممکنی از پکن به لندن خواهد رسید. سوال جالبتر این است که آیا این جاده نهایتا به آفریقا و آمریکای لاتین هم منتهی خواهد شد. این مسئله آینده است.
*نقش ترکیه در احیای این مسیر چه خواهد بود؟
بعد از سال ۱۹۸۹ سال های سال بسیاری بر این باور بوده اند که ترکیه کلید آسیای مرکزی است. به این وعده کاملا جامه عمل پوشانده نشد هر چند حرکت هایی در برخی بخش ها در این خصوص در جریان است. از همه مهمتر موقعیت ژئوپلیتیک و جغرافیایی ترکیه است که خودش به تنهایی ترکیه را از وضعیت استراتژیکی در OBOR برخوردار می کند. اما اگر ترکیه فقط به عنوان یک مسیر در این پروژه باشد وضع اسفناکی خواهد بود.
شاید ترکیه قدم هایی را برای داشتن نقش فعالتر تجاری و مالی برداشته باشد. ترکیه پیشتر در اوایل امسال نشان داد که قصد دارد با شرکت های خود در بازارها تهاجمی تر وارد شود. ادغام مالی شرکت ها ممکن است بیانگر این مسئله باشد که ترکیه می خواهد ابزار مهمی برای ورود ترکیه در تجارت ایجاد کند. برای دستیابی به این هدف چین می تواند الگوهای های بهتری نسبت به غرب در اختیار ترکیه قرار دهد زیرا تمرکز چین بر تجارت مبتنی بر شرکت های دولتی خودش است. حقیقتا OBOR مدل جایگزینی برای ساختارهای تجاری دولتی ارائه می دهد که منجر به توسعه کشورها می شود.
*چند ماه قبل وزیر خارجه ترکیه بعد از دیدار با همتای انگلستانی خود گفت آنکارا قصد دارد پکن را به لندن وصل کند و همچنین انگلستان در نشست امروز «یک کمربند-یک جاده» در پکن خودش را شریک این پروژه معرفی کرد. نقش انگلستان در احیای جاده ابریشم چه می تواند باشد؟
قبل از برگزیت و خروج انگلستان از اتحادیه اروپا من بدبین تر بودم. اما احتمالا برگزیت انگلستان را برای برقراری تجارت و روابط تجاری حریصتر خواهد کرد. هر چند انگلستان به دنبال شیوه های قدیمی خودش خواهد بود و بر توسعه مجدد روابط از طریق روش های قدیمی استعماری خود(نوعی OROB قدیمی غربی) متمرکز خواهد شد در عین حال سعی خواهد کرد حتی از تبدیل شدن به مرکز عملیات های مالی چه دلارآمریکا و چه RMB چین سود بیشتری ببرد.
لذا برای انگلستان هم مثل ترکیه دو جنبه وجود دارد که می تواند مد نظر قرار گیرد. اول مسیر حقیقی تجارت کالا است و نقش هر یک از آنها در افزودن به تولید کالاهایی است که در مسیر جاده ابریشم مبادله خواهند شد. همچنین مسئله مهم دیگر جریان های فاینانس و سرمایه گذاری ها است که همراه با جریان های OBOR کالاها است. ارتباطی که وزیر خارجه ترکیه به آن اشاره کرد نه تنها در برگیرنده زنجیره تولید و جریان های کالا است بلکه شامل جریان های پول و سرمایه گذاری هم است.
انگلستان و ترکیه به طرق مختلف می توانند در این پروژه ننقش های مهمی بازی کنند و به نظر می رسد هر دوی آنها در حال آماده شدن برای داشتن جایگاه در نظام جدید هستند. حرف آخر اینکه انگلستان و ترکیه هر دو نقش ارتباط دهنده مهمی در این نظم خواهند داشت. بطور مثال ترکیه می تواند وصل کننده OBOR به روسیه باشد و انگلستان وصل کننده آن به آمریکا. تا هر میزان که این دو کشور خود را در این نظم در حال ظهور جهانی تجارت و سرمایه گذاری جای دهند سود و اهمیت آنها اضافه خواهد شد.