به گزارش خبرنگار مهر، دو رمان ایرانی «آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند» و «زنی با سنجاق مرواری نشان» از مجموعههای کتابهای قفسه قرمز و کتابهای قفسه سیاه به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده اند.
«آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند» نوشته مجتبا هوشیارمحبوب و سومین عنوان از مجموعه کتابهای قفسه قرمز است. کتابهای داستان ایرانی این ناشر، ۳ مجموعه را در بر میگیرند؛ کتابهای قفسه آبی که ژانری، قصه گو و جریان محور اند؛ کتابهای قفسه قرمز که ساختارگرا، جریان گریز و ضدژانر هستند و همچنین کتابهای قفسه سیاه که پلیسی، جنایی و نوآر هستند. کتابهای قفسههای قرمز و سیاه، نسبت به قفسه آبی، سابقه و تعداد کمتری بین آثار این ناشر دارند.
مجتبا هوشیارمحبوب پیش از «آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند»، رمان «آقای مازنی و دلتنگیهای پدرش» را نوشته که در سال ۹۱ برنده جایزه رمان متفاوت سال شده است. دومین رمان این داستان نویس جوان هم ادامه همان روند فکری و روایت گری است که در کتاب اولش دنبال کرده است.
داستان این رمان درباره زندگی چند پسر جوان است که شخصیت راوی، یکی از آنهاست. این پسر با زمانه و روزگار خود دچار ناهماهنگی و اصطحکاک است و درگیر اتفاقاتی میشود که در ارتباط با دیگران برایش رقم میخورد. این رمان، روایت خطی ندارد و اتفاقاتش در شهر تهران رقم میخورند. داستان «آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند» همچنین خرده روایتها و خرده شخصیتهای زیادی دارد که با وجود کوچک بودنشان، تاثیرهای مهمیبر روند داستان دارند.
نویسنده پیش از شروع داستان، این جملهها را خطاب به مولانا شاعر بزرگ ادبیات فارسی نوشته است: محمدجان سلام. میدانم اکنون که این کلمات را مینویسم تو زنده ای و بیدار. پس بدان که این کتاب را به تو _ مولانا جلال الدین بلخی _ تقدیم میکنم.
این کتاب با ۱۰۲ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۹۵ هزار ریال منتشر شده است.
«زنی با سنجاق مرواری نشان» نوشته رضیه انصاری هم اولین عنوان از مجموعه کتابهای قفسه سیاه نشر چشمه است که کتابهای پلیسی و جنایی را شامل میشود. اولین رمان انصاری در سال ۸۹ با عنوان «شبیه عطری در نسیم» منتشر و برنده جایزه ادبی مهرگان شد. رمان بعدی او نیز در سال ۹۲ با عنوان «تریو تهران» به چاپ رسید. سومین کتاب انصاری رمان پلیسی «زنی با سنجاق مرواری نشان» است که بستر زمانی اش، اولین سالهای قدرت گرفتن پهلوی اول است.
شخصیت اصلی این رمان، یک کارآگاه اداره نظمیه است که در ابتدای داستان با جنازه حلق آویز شده یک مرد روبرو میشود. شواهد حاکی از خودکشی مرد حلق آویز شده هستند اما ...
افرادی که مرد درگذشته را میشناسند از دیده شدنش با یک زن زیبا سخن میگویند و حالا کارآگاه داستان در پی یافتن این زن است. انصاری در روایت داستانش، از حضور شخصیتهای مشهوری چون ایرج میرزا و عارف قزوینی وام گرفته است.
این رمان ۱۹ فصل دارد که به ترتیب عبارت اند از:
خبر کشف جنازه آویزان، با جنازه در محل، نزد مافوق و بازجویی از مظفر، شب نشینی با ایرج میرزا، پرس و جو در بازار و کوچه ایلخانی، در نظمیه و بازجویی دوباره از مظفر، هنوز در نظمیه با مافوق، نامه ای در جیب مقتول و خبر قتلی دیگر، با جنازه دوم در محل، با عارف قزوینی، پیدا شدن سنجاق در بن بست اعتصامی، با زن در نظمیه و رویارویی زن با مظفر، بازجویی سوم از مظفر، قصه زن، میرزا در راه و سر درآوردن از بن بست، میرزا در راه و سر در آوردن از بن بست، ناخوشی میرزا خانه خالی از زن و استمداد میرزا از حسین، در نظمیه و هویدا شدن اسامیآزادی خواهان، تعقیب شبانه و پیغام باد صبا، گزارش آخر.
این کتاب با ۱۳۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار ریال به چاپ رسیده است.