خبرگزاری مهر، گروه استانها – زهرا بهرامی: سال ۹۳ بود که از طریق پیامک به مدیرکل حفاظت محیطزیست گلستان وجود هیرکان و ورکان (دو توله پلنگ ماده و نر) در کارتن در مقابل درب محیطزیست شهرستان کردکوی اطلاع داده میشود.
هرچند در سه سال گذشته پیگیریها برای شناسایی ارسالکنندگان آن پیام بینتیجه ماند اما زندگی هیرکان ورکان یکیدوماهه با این پیام وارد فصل جدیدی شد و این دو توله پلنگ بهجای زندگی در جنگلهای هیرکانی در محیطزیست استان گلستان نگهداری شدند.
پس از دو سال نگهداری در قفس، درنهایت سوم شهریورماه سال گذشته باوجود مخالفتهای عدهای از کارشناسان، هیرکان (پلنگ ماده) با حضور معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست کشور، در پارک ملی گلستان رهاسازی شد.
در روزهای اخیر صحبتهای ضدونقیضی راجع به مرگ هیرکان منتشر شد و حتی اوایل هفته معاون محیط طبیعی حفاظت محیطزیست گلستان خبر مرگ پلنگ ماده را تکذیب کرد اما بعدها تصاویری در برخی خبرگزاریها منتشرشده که مرگ هیرکان را در ۳۵ روز اولیه پس از رهاسازی خبر میداد و برخی منابع از پنهانکاری محیطزیست گلستان و دفن لاشه هیرکان در ارتفاعات «آلمه» در پارک ملی گلستان خبر داده بودند.
انتشار اخبار ضدونقیض بهانهای شد تا با مدیرکل محیطزیست گلستان به گفتوگو بنشینم و اسماعیل مهاجر از حتمی بودن مرگ هیرکان و علمی بودن رهاسازی ماده پلنگ خبر داد و معتقد بود عدهای به ورکان چشم طمع دارند و نزدیک مشخص شدن هیئت دولت جدید علیه سازمان حفاظت محیطزیست جوسازی میکنند.
* این روزها خبرهای ضدونقیضی از هیرکان مخابره میشود، بالاخره این ماده پلنگ زنده است یا به گفته عدهای هیرکان فقط ۳۵ روز در طبیعت دوام آورده و ۹ ماه است که ردیابش جابجا میشود؟
رهاسازی هیرکان موافق و مخالف بسیار داشت. اما اکثر متخصصان بینالمللی و داخلی معتقد بودند یک ساعت زندگی در طبیعت برای پلنگها بهتر از ۱۰۰ سال زندگی در اسارت استقطعاً هیرکان زنده نیست چند روز قبل قلادهاش پیداشده است اما اینکه علت مرگ این ماده پلنگ چه بود توسط شکارچی غیرمجاز و یا به دلیل رفتن در قلمرو حیوانات دیگر کشتهشده این موضوع مشخص نیست؛ اما اینکه میگویند تنها ۳۵ یا ۳۸ روز زنده بوده صحت ندارد چون اسناد و مدارک (عکسها و مسیرهای ردیابی شده از قلاده هیرکان) چیز دیگری را نشان میدهد.
*اسناد شما چه زمانی را نشان میدهد؟
هماکنون امکان تعیین زمان و علت مرگ هیرکان میسر نیست. تنها پس از حضور کارشناسان بینالمللی و موسسه تولیدکننده قلاده و بازخوانی در نرمافزار پاسخ به این سؤالها امکانپذیر است.
*سؤال اساسی اینجاست پلنگی که دو سال محصور بوده و شیوه زندگیاش مبتنی بر طبیعت نبوده، چطور رهاسازی شد؟ چه منطقی پشت این کار بود؟
پس از رهاسازی توله پلنگها و نتیجه ندادن پیگیری برای یافتن ارسالکننده پیام، چون تجربه نگهداری از حیاتوحش را در ایران و استان نداشتیم واصلانمی دانستیم از آنها چگونه باید حفاظت کنیم و چه رژیم غذایی برای هیرکان و ورکان مناسب است. به همین دلیل از متخصصان داخلی و خارجی مشورت گرفتیم. پرفسور آدریین و خانم دکتر لنی هارت که برای روی فکهای خزری سالها کارکردهاند آموزشها و مشاورههای لازم در خصوص نگهداری و رژیم غذایی توله پلنگها را به ما دادند. در مورد رهاسازی هم از متخصصان داخلی و خارجی و اساتید بزرگ محیطزیست طبیعی و حیاتوحش مانند دکتر کیابی و قائمی مشورت گرفتیم. رهاسازی هیرکان کاملاً علمی بود.
*اما بسیاری از کارشناسان این حوزه با رهاسازی هیرکان در طبیعت مخالف بودند؟
رهاسازی موافق و مخالف بسیار داشت. اما اکثر متخصصان بینالمللی و داخلی معتقد بودند یک ساعت زندگی در طبیعت برای پلنگها بهتر از ۱۰۰ سال زندگی در اسارت است.
*مگر چند هیرکان در طبیعت ایران وجود دارد، چرا برای حفظ نسل پلنگها از توان تخصصی و امکانات بهروز استفاده نشد؟
ما از متخصصان داخلی و بینالمللی کمک گرفتیم. نصب قلاده یکی از همان امکانات بهروز بود. بعلاوه اینکه پلنگ گونه حمایتشده است و در تمام زیستگاههای گلستان پلنگ وجود دارد.
طبق آخرین سرشماریهای انجامشده (دو یا سه سال قبل) ۲۵۰ قلاده پلنگ در زیستگاههای استان وجود دارد، حدود ۳۰ یا ۳۵ تا در پارک ملی گلستان سرشماری شدهاند.
ورکان و هیرکان شکار و تغذیه زنده را آموزشدیده بودند، هدف از این آموزشها و تربیتها، رهاسازی آنها در طبیعت بود؛ در دولت یازدهم تحویل حیاتوحش به باغوحش تعطیل شد.
*اما دو سال شیوه زندگی هیرکان مبتنی بر طبیعت نبود، چرا ابتدا در یک فضای بزرگتر و محصور در طبیعت هیرکان را رها نکردید؟
این نظریه و تئوری علمی هم مطرح شد؛ مثلاً در یک فضای یک کیلومتری فنس کشی شده هیرکان را رها کنیم این کار نیاز به هزینه و تجهیزات داشت. در سازمان چنین اعتباری وجود نداشت و کسی هم همت نکرد، ما هم در فشار بودیم.
*چه فشاری؟
ما ۲۷ ماه از این دو پلنگ شبانهروزی حفاظت کردیم کمپینهای زیادی برای تحویل این پلنگها به پارک طبیعت و باغوحش تشکیل شد. فقط یک نمونه آن ۹۳/۶/۳۰ «کمپین حامیان توله پلنگها» با حدود ۳۰۰ امضاء به دست خانم ابتکار رسید. از یکسو هزینه نگهداری و تغذیه هیرکان و ورکان بالابود و از سوی دیگر با فشار کمپینها برای رهاسازی مواجه بودیم. این تمام ماجرا نبود هیرکان (پلنگ ماده) سن زادوولدش شروعشده بود و باید تعیین تکلیف میشد.
*خاطرم هست چند گزارش (حداقل چهار یا پنج گزارش) از آخرین سیگنالهای دریافت شده از قلاده هیرکان منتشر شد، اما بهیکباره این گزارشها متوقف شد.
بله سیگنالهایی که قلمرو هیرکان را مشخص میکردند نشان دادهاند پلنگ ماده در دره آلمه در پارک ملی گلستان یک قلمرو حدود سه هزار و ۱۰۰ هکتاری را برای خود تعیین کرده بود و در این مسیر در حال حرکت بوده است.
*یعنی ممکن است شبهات در خصوص پنهانکاری محیطزیست و مرگ هیرکان در همان ۳۵ روز درست باشد و لاشه آن دفن شده باشد؟
در مورد هیرکان به دفتر حیاتوحش سازمان نامه زدیم و از آنها امکانات و تجهیزات خواستیم تا نگهداری در محدوده یک هکتاری محصور را پیادهسازی کنیم اما هیچ جوابی به ما ندادندشبهات در خصوص مرگ شاید درست باشد، شاید هم نادرست. تاکنون لاشه هیرکان پیدا نشده و فقط قلادهاش را یافتهایم. ما را متهم به پنهانکاری و پردهپوشانی میکنند اما کار ما علمی بود و از همان اول هدف ما کسب تجربه و اعلام نتایج علمی بود اصلاً با همین هدف برای هر قلاده چهار هزار یورو هزینه کردیم (البته دو هزار یورو هم تخفیف گرفتیم).
بهصراحت اعلام میکنم عدهای به دنبال غوغا سازی و هوچی گری در آستانه تعیین هیئت دولت هستند و چشم طمع به ورکان دارند تا با بردنش به باغوحش یا پارک طبیعت به نوایی برسند که این آرزو راه بهجایی ندارد چراکه بهزودی ورکان را در زیستگاه خودش رهاسازی میکنیم.
*بهزودی مثلاً چه زمانی؟
شاید در هفته محیطزیست.
*یعنی ۱۶ تا ۲۲ خرداد امسال؟
بله. البته اگر متخصصان بینالمللی تا آن زمان به ایران بیایند و با نصب سیستم ردیاب به نرمافزار و تجزیهوتحلیل زمان و علت مرگ هیرکان مشخص شود.
*ورکان را هم مثل هیرکان رها میکنید یا برنامه دیگری دارید؟
در مورد هیرکان هم ما به دفتر حیاتوحش سازمان نامه زدیم و از آنها امکانات و تجهیزات خواستیم تا فرضیه علمی (نگهداری در محدوده یک هکتاری محصور) را پیادهسازی کنیم اما هیچ جوابی به ما ندادند. انتظار داریم آنها که وظیفه پشتیبانی و اجرایی دارند توجه و اهتمام بیشتری داشته باشند؛ این انتقاد به سازمان حفاظت محیطزیست هست چراکه باید امکانات و تجهیزات را به استانها بدهد. بازهم تأکید میکنم ما دو راه بیشتر نداشتیم یا باید هیرکان را تحویل باغوحش میدادیم و یا در طبیعت رهاسازی میکردیم.
در مورد ورکان هم چیزی تغییر نکرده است اگر سازمان بودجه بدهد و استان تأمین اعتبار کند فنس کشی انجام میدهیم. باید ارتفاع فنس بیشتر از ۶ متر باشد و دوبل انجام شود چراکه پلنگ قدرت پریدن تا ۶ متر ارتفاع را دارد.
*حرف پایانی؟
در محیطزیست مخفیکاری نداریم؛ پلنگ گونه حمایتشده است و گونه در حال انقراض نیست. رهاسازی هیرکان علمی بود و هر تئوری علمی هم آزمونوخطاست. رهاسازی هیرکان نخستین تجربه ما بوده و نتیجه آن را بهعنوان تئوری ارائه میدهیم تا در تجربههای بعدی با مسائل و مشکلات کمتری مواجه باشیم.