محمدحسن حامدی بر این باور است که قدیمی ترین نشریات هنر، امروز حکم تاریخ هنر را دارند بنابراین با وجود گسترش دنیای دیجیتال، نشریات کاغذی باید منتشر شوند تا برای پژوهشگران قابل دسترس باشند.

خبرگزاری مهر-گروه هنر: در میان نشریات تخصصی هنرهای تجسمی، «تندیس» یکی از قدیمی ترین ها و برای بسیاری از اهالی هنرهای تجسمی نام آشناست. این نشریه که به تازگی از مرز انتشار ۳۵۰ شماره گذشته است، زمستان سال جاری ۱۵ سالگی اش را جشن می گیرد.

تا دهم دی ماه سال ۱۳۸۱ که برای نخستین بار «تندیس» منتشر شد، همه نشریات حوزه هنرهای تجسمی کاملاً تخصصی و در یک حوزه از این هنرها به انتشار می رسید و نشریه ای که همه هنرهای تجسمی را شامل شود، وجود نداشت. همین انگیزه ای شد تا محمدحسن حامدی که برای انتشار مطالب و نقدهای هنری اش در مطبوعات و مجلات مختلف سرگردان شده بود، به فکر انتشار یک نشریه جامع در زمینه هنرهای تجسمی بیفتد.

«من به عنوان نقاد، گاه باید یک مطلب نقد هنری را به چندین نشریه و روزنامه ارائه می کردم و با هزار حرف و حدیث بالاخره یا چاپ می شد و یا به چاپ نمی رسید. همان زمان ضرورت انتشار یک نشریه هنرهای تجسمی در قالب هفته نامه برای من موثق شد.» این را محمدحسن حامدی صاحب امتیاز ،مدیر مسئول و سردبیر نشریه «تندیس» می گوید.

با انتشار «تندیس» همه هنرمندان و علاقه مندان هنری در زمینه های نقاشی، گرافیک، مجسمه‌سازی، طراحی، هنرهای جدید، کاریکاتور، هنرهای کاربردی، خبر، نقد و تحلیل آثار هنری می توانستند یک نشریه جامع داشته باشند که همه این هنرها را دربرمی گرفت.

به مناسبت پانزدهمین سال فعالیت این نشریه به سراغ محمدحسن حامدی سردبیر این نشریه رفتیم تا روایت او را از قدیمی ترین نشریه جامع هنرهای تجسمی بشنویم.

دفتر نشریه «تندیس» در خیابان آزادی، ابتدای خیابان آذربایجان در طبقه دوم یک ساختمان قدیمی واقع شده که با آثار هنری متعدد روی دیوارهایش، چیزی شبیه به یک گالری کوچک است.

بخش اول گفتگوی مهر را با محمدحسن حامدی که به نشریه «تندیس» اختصاص دارد، در ادامه می خوانید:

*چه شد که تصمیم به انتشار چنین مجله ای گرفتید و ضرورت انتشار این مجله چه بود؟

- من دانش آموخته رشته گرافیک و پژوهش هنر هستم. در دوران اصلاحات امکانی برایم فراهم شد که سردبیر یکی از نشریات آن روزگار به نام «آوا» شدم که امکان کسب تجربه در مطبوعات را برایم فراهم کرد. البته پیش از آن هم نقدهایی را در حوزه تجسمی می نوشتم. در همان روزگار بیشتر نیازی که در جامعه هنرهای تجسمی احساس می کردم باعث رو آوردن من به انتشار این مجله شد. من به عنوان نقاد، گاه باید یک مطلب نقد هنری را به چندین نشریه و روزنامه ارائه می کردم و با هزار حرف و حدیث بالاخره یا چاپ و منتشر می شد و یا به چاپ نمی رسید. همان زمان ضرورت انتشار یک نشریه هنرهای تجسمی در قالب هفته نامه را احساس کردم و امتیاز مجله را همان زمان درخواست دادم و چند ماه بعد مجوز را به صورت هفتگی دریافت کردم.

*چرا بعدها به صورت دوهفته نامه در آمد؟

- بعد از مدتی که در فضای هنرهای تجسمی قرار گرفتم، احساس کردم که اتفاقات هنرهای تجسمی به اندازه ای نیست که ما بتوانیم به صورت هفتگی پوشش بدهیم. ضمن این که قلم ها نیز محدود و نویسندگان این حوزه بسیار اندک بود. به همین دلیل امتیاز مجله را به دو هفته نامه تغییر دادیم و از آن زمان به طور مرتب این نشریه هر دو هفته یک بار تا امروز منتشر شده است.

*در آن زمان وضعیت نشریات حوزه تجسمی چگونه بود؟

- نشریاتی تخصصی مثل نشریه «عکس» بود که فقط در حیطه عکاسی فعالیت می کرد. یا نشریه «گرافیک» که صرفاً در همین حوزه بود اما نشریه ای که به صورت مجموع به همه هنرهای تجسمی بپردازد، وجود نداشت. البته باید ذکر کنم که نشریه «تندیس» و «حرفه هنرمند» به صورت همزمان و در یک جلسه مجوز دریافت کردند و تقریباً همزمان منتشر شدند اما «حرفه هنرمند» قاعده فصلنامه را داشت و «تندیس» دو هفته نامه بود.

*در حال حاضر آیا انتشار نشریات تخصصی به نسبت نیاز هنرهای تجسمی امروز کفایت می کند؟

- وجود مجله در زمانی که ما «تندیس» را منتشر می کردیم، ضرورتی قطعی بود و رفته رفته هم مورد اقبال عمومی قرار گرفت اما در حال حاضر ما با عارضه ای مواجه هستیم که مردم چندان اهل کتاب، مجله و مکتوبات نیستند و کسانی هم که تازه وارد حوزه انتشار شده اند، قدر زحماتشان دانسته نمی شود و احتمالاً هم بابت خدماتی که به جامعه هنری ارائه می کنند، متضرر خواهند شد.

در حال حاضر ما با عارضه ای مواجه هستیم که مردم چندان اهل کتاب، مجله و مکتوبات نیستند و کسانی هم که تازه وارد حوزه انتشار شده اند، قدر زحماتشان دانسته نمی شودفضای هنرهای تجسمی یا دانش هنرهای تجسمی آنقدر گسترده است که نباید آن را به مجله ای مثل «تندیس» محدود کنیم. هر کسی می تواند در این عرصه کار کند و مشکلی هم برای مجلات دیگر فراهم نکند اما نکته این است که این زحمات قدرش به جا نمی آید و چه بسا تصور شود که برخی مجلات به صورت موازی کار انجام می دهند، در حالی که می شود هر کس کار خودش را انجام دهد.

*برخی معتقدند که با وجود فضای مجازی و شبکه های اجتماعی گسترده، دوران مطبوعات کاغذی به سر آمده و خواننده ندارد. نظر شما چیست؟

- مطبوعات کاغذی را باید همچنان ادامه داد. یکی از اتفاقاتی که به طور مثال در نشریه «تندیس» رخ داده، این است که طی ۱۵ سال گذشته حداقل ۶۰ تا ۷۰ درصد وقایع هنرهای تجسمی کشور اعم از بی ینال ها، نمایشگاه ها، جوایز بین المللی، حضور بین المللی، درگذشت هنرمندان و ... در نشریه «تندیس» پوشش داده شده است.

نشریات کاغذی، امکان دسترسی برای پژوهشگران را فراهم می کنند. همان طور که قدیمی ترین نشریات اکنون حکم تاریخ هنر را دارند و ما به آنها مراجعه می کنیم، نشریات امروز هم باید منتشر شوند تا برای پژوهشگران امروز و آینده قابل دسترس باشند.

این به این معنا نیست که نشریات دیجیتال قابل دسترس نیستند و یا این که به طور مثال کار ما در نشریه «تندیس» امکان سرچ در فضای مجازی را نخواهد داشت اما آن چیزی که من به عنوان پژوهشگر می توانم اعتراف کنم، این است که امکان بهره مندی از و دسترسی به صفحات کاغذی نشریه برای استناد بیشتر و معتبرتر است و یا به عبارتی وجاهت علمی بیشتری نسبت به اطلاعاتی که در فضای مجازی به صورت گسترده و البته تفکیک نشده موجود است، دارد. به همین دلیل فکر می کنم که مطبوعات کاغذی همچنان باید باقی بمانند به منظور تحقق موارد بسیاری از جمله پژوهش هایی که در آینده قرار است، انجام شود.

*مجلات حال حاضر در زمینه هنرهای تجسمی را به لحاظ کیفیت چگونه ارزیابی می کنید؟

_ یکی از مشکلات عمده ما در حیطه هنرهای تجسمی این است که نویسندگان زیادی نداریم. گاهی اوقات یک نویسنده در دو مجله به طور همزمان کار می کند و این سبب می شود از نظر کیفیت ارائه مطلب هر دو مجله در شرایط یکسان باقی بمانند.

می توانم ادعا کنم که بسیاری از نویسندگان فعال حوزه تجسمی امروز پیش تر در رسانه ای به نام «تندیس» هویت خود را یافتند و اکنون برخی از آنها با نشریه ما همکاری ندارند و با نشریات دیگری کار می کنند.

*فضای نقد هنرهای تجسمی چگونه است و چرا به نسبت سایر هنرها، نقادان حوزه هنرهای تجسمی تعدادشان بسیار اندک است؟

-فضای نقد هنرهای تجسمی یکی از دشوارترین فضاهای نقادی در عرصه هنر است. وقتی نقدی درباره سینما می خوانید، می بینید که از زوایای متنوعی مثل موسیقی، فیلمنامه، کارگردانی و ...می توان به فیلم نگاه کرد، اما وقتی همه این امکانات در حوزه تجسمی منحصر به یک فریم و یک نمایشگاه با نهایت ۲۵ اثر می شود که ماحصل کار یکی دو سال هنرمند است، کار سخت می شود.

از سوی دیگر، برخی نقدها نیز که بارقه فلسفی دارند، بین هنرمندان اقبال عمومی نیافته است و نتوانسته برای هنرمندان راهگشا باشد. این که مثلاً نقادی بتواند فلسفه کانت را منطبق با یک اثر هنری کند و مورد استفاده هنرمند هم قرار بگیرد، اندک است. ما نقد می کنیم تا بهره ای از این نقد به هنرمند برسد اما چون این ذهنیت فلسفی در برخی هنرمندان وجود ندارد، مثمرثمر نیست.

منتقدان بسیاری در عرصه سینما ظرف دو سال وارد تلویزیون می شوند و به نقد فیلم می پردازند اما برای نقادان حوزه تجسمی چنین اتفاقی کمتر رخ می دهدحتی در شکل دیگری، فلسفه نمی تواند به جریان هنر نفوذ کند که تبدیل به اقتصاد، بیزینس و ... شود. این بخش از کار نقد هم مورد کم اعتنایی هنرمندان قرار گرفته و باعث شده است، منتقدانی که با این شیوه کار می کردند، قدری از نقادی فاصله بگیرند و به همین دلیل نقد هنرهای تجسمی بیشتر جنبه ساختارگرایی پیدا کرد و کاوش در ساختار یک اثر نیز امر بسیار مشکلی است.

البته دلایل دیگری هم دارد. نقد در حوزه تجسمی به نسبت منتقدانی که در عرصه سینما فعالیت دارند، چنان اقبالی را برای یک منتقد به دنبال نمی آورد. مثلاً منتقدان بسیاری در عرصه سینما ظرف دو سال وارد تلویزیون می شوند و به نقد فیلم می پردازند اما برای نقادان حوزه تجسمی چنین اتفاقی کمتر رخ می دهد.

همین دلایل باعث می شود که نقادان و متفکران حوزه تجسمی تعدادشان اندک باشد که با کار کردن در مطبوعات متعدد، باعث می شوند تا اتفاقات یکسانی را در مجموعه مطبوعات شاهد باشیم. گاهی مطلب نقدی را در یک روزنامه می خوانید که قالب هفته نامه ای دارد و گاه نقدی را در یک فصلنامه می خوانید که می تواند قالب روزنامه ای داشته باشد.

*نشریه «تندیس» از حمایت دولتی هم برخوردار است؟

-به شکل مستقیم خیر. معاونت هنری وزارت ارشاد جایی به نام اداره کل هنرهای تجسمی دارد که اگر بخواهیم فرض کنیم که این معاونت برای توسعه هنرهای تجسمی از مطبوعات حمایتی کرده باشد، باید بگویم خیر. اما گاهی اوقات وزارت ارشاد مبلغ اندکی را به عنوان شارژ در اختیار نشریه «تندیس» می گذارد که البته مبلغ قابل توجهی نیست.

*هزینه های نشریه چطور تامین می شود؟

-از بابت آگهی و فروش مجله این هزینه ها تامین می شود.

*پس از نزدیک به ۱۵ سال انتشار، درآمد مجله راضی کننده است؟

-چون ما قدیمی ترین نشریه تجسمی هستیم، همین قدمت باعث می شود که تا حدودی از آگهی ها بهره مند باشیم که البته این موضوع هم بالا و پایین دارد. گاه کفاف می دهد و گاه خیر. به خصوص این چند شماره اخیر که از نظر آگهی بسیار فقیر بودیم. اگر وزارت ارشاد یا معاونت هنری بتواند حداقل فراخوان های بی ینال ها را در اختیار ما قرار دهد، خوب است.

*آگهی فراخوان های تجسمی معمولاً در اختیار شما قرار می گیرد، این طور نیست؟

-تا یک زمانی این اتفاق می افتاد ولی تقریباً از دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد این امکان دیگر برای ما فراهم نشد. البته بی ینالها از دوره آقای احمدی نژاد تا حدودی از سوی هنرمندان تحریم شد و به همین دلیل وزارت ارشاد بی ینال هایی را برگزار کرد که خیلی نیاز به فراخوان عمومی نداشت و در چارچوب خاصی انجام می شد بنابراین بهره ای از این فراخوان ها به مطبوعات تخصصی نمی رسید.

گر چه یکی دو مورد در این دوران آگهی فراخوان داشتیم که آن هم نه به خاطر خواسته معاونت هنری وزارت ارشاد بلکه به این دلیل که برخی هنرمندان دبیر این بی ینال ها بودند، به اصرار این هنرمندان، آگهی فراخوان بی ینال ها را به ما دادند اما به طور معمول سال هاست این اتفاق دیگر نیفتاده است.

*در حال حاضر نیاز به حمایت دولت دارید؟ یا این که فکر می کنید مجله می تواند روی پای خود بایستد؟

بارها توصیه کرده اند که هم استادان دانشگاه مجله را بخرند و هم به هنرجویانشان توصیه به خرید این نشریه کنند چون اگر با این شرایط پیش برود به ناگزیر ممکن است اتفاقات دیگری بیفتد و البته امیدوارم منجر به تعطیلی نشود- ما خیلی منتظر حمایت دولت نبوده ایم و تاکنون هم خدا پشت و پناه ما بوده است. اگر بدانیم که چنین بودجه ای برای حمایت از مطبوعات تخصصی وجود ندارد، این دندان طمع را هم می توان کشید. وقتی بودجه نیست، شرایط کاری خودمان را طوری متمرکز می کنیم که نیازی به این حمایت ها نباشد. اگر چه با چنین حمایت هایی می توان کارهای بهتری انجام داد.

*نشریه «تندیس» در طول این ۱۵ سال چه تغییراتی داشته و چه برنامه ای برای ارتقای آن را دارید؟

-به مرور ایام «تندیس» تغییراتی داشته و از ۱۶ صفحه به ۴۸ صفحه رسیده است. قبلاً بخشی از مجله سیاه و سفید بود و حالا تمام رنگی است. قبلاً مجله با گلاسه نسبتی نداشت و روی کاغذ تحریر چاپ می شد، حالا روی جلد و بخشی از آگهی هایش روی گلاسه چاپ می شود. البته الان در مرز خطر هم هستیم. در همین شماره اخیر، فقط یکی دو صفحه نشریه آگهی است و مابقی همه مطلب است.

بارها توصیه کرده اند که هم استادان دانشگاه مجله را بخرند و هم به هنرجویانشان توصیه به خرید این نشریه کنند چون اگر با این شرایط پیش برود به ناگزیر ممکن است اتفاقات دیگری بیفتد و البته امیدوارم منجر به تعطیلی نشود.

*آگهی ها معمولاً بخش زیادی از هزینه های یک نشریه را تأمین می کند، «تندیس» برای جذب آگهی چقدر تلاش می کند؟

-«تندیس» همیشه این اقبال را داشته است که بابت آگهی با ما تماس بگیرند. ما سازمان آگهی ها نداریم و البته دلمان هم نمی خواست هر نوع آگهی مثل چیپس و پفک را هم در این مجله داشته باشیم. اگرچه از نظر خیلی ها این نوع آگهی ها نیز اشکالی ندارد ولی خودمان نخواستیم چنین آگهی هایی را داشته باشیم و بیشتر به آگهی فراخوان ها، نمایشگاه ها و محصولات هنری قناعت کردیم.

از سوی دیگر برای آن که بشود از جامعه کم بضاعت هنرهای تجسمی آگهی گرفت، معمولاً مبلغ آگهی های نشریه «تندیس» را اندک در نظر گرفته ایم، آنقدر این مبلغ کم است که دیگر قابل تقسیم به پورسانت برای آگهی گیرنده نیست. البته مبلغ حق التحریر نویسندگان را همیشه پرداخت می کنیم و نسبتاً هم راضی هستند.

باید به این نکته هم اشاره کنم که در نشریه «تندیس» همیشه انگیزه های فرهنگی سبقت بیشتری داشته تا کار روزنامه نگاری، جذب آگهی و ... البته این ادعای من است و اگر عملکردم این را نشان می دهد، می تواند قابل اعتنا باشد و اگر نشان نمی دهد ادعایی واهی است. با این حال من تلاش کرده ام از اعتمادی که به من و مجموعه «تندیس» شده، استفاده کنم تا بهره کاملتری را به جامعه برسانم.

*نشر «پیکره» چگونه شکل گرفت و فعالیت آن معطوف به چه حوزه ای است؟

-برخی هنرمندان ما هستند که تمام پژوهش تاریخ هنر درباره آنها، گاه از دو، سه پاراگراف فراتر نرفته است اما این هنرمندان انرژی و پتانسیل آن را دارند که کتاب های مستقل درباره آنها منتشر شود و بدین ترتیب اهتمام کلی من در نشر «پیکره» بیشتر معطوف به ثبت و ضبط زندگی هنرمندان و تاریخ هنر شده است.

در نشر «پیکره» که حدود ۵ سال از فعالیت آن می گذرد، کتاب های مختلفی در حوزه هنر منتشر می شود. از جمله سلسله کتاب هایی به نام «گلستان هنر» داریم که هر کدام آنها درباره یک هنرمند است.

نشر «پیکره» به شناخت و معرفی هنرمندان گمنام یا کمتر شناخته شده و تحلیل آثار آنها اختصاص دارد. سه کتاب اخیر نیز که به نمایشگاه کتاب رساندیم یکی درباره  «محمدباقر»، «محمدهادی» و «خواجه اختیار» بود که «خواجه اختیار» بیست وسومین جلد از این سلسله کتاب هاست.

ادامه دارد...