فضای متنوع داستان‌های «اینجا خانه من است» مخاطبِ دل‌زده از فضاهای شهری به خصوص فضای بسته آپارتمانی در داستان‌های معاصر ایرانی را به داستان‌های تالیفی امیدوار و خوش‌بین می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، «بهاره ارشد ریاحی» داستان نویس در مطلبی که آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده، به نقد و بررسی مجموعه داستان «اینجا خانه من است» اولین اثر داستانی مسعود بُربُر پرداخته است. یادآوری می‌شود که این مجموعه ۱۶۸ صفحه‌ای، تابستان سال گذشته در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و به قیمت ۱۲ هزار تومان، توسط نشر کتاب آمه، راهی بازار کتاب شد. یادداشت مذکور در زیر از نظر مخاطبان می‌گذرد:

بُربُر منبع الهام خود برای خلق داستان‌ها را در ابتدای هر داستان آورده است. این توضیحات کوتاه برگرفته از اخباری که برای روزنامه‌ها نوشته یا گزارش‌های رادیویی یا عکس‌های تاثیرگذارش است که اکثرشان برای همه ما تجربه‌ای مشترک بوده است.

تِم مشترک تمام این اخبار و در نتیجه ۹ داستان این مجموعه، محیط زیست است؛ زیبایی‌های بکر و کشف نشده طبیعی، بناهای تاریخی رو به ویرانی، حیوانات رو به انقراضی که به صورت غیرقانونی شکار می‌شوند و بلایای طبیعی و انسانی که بقای آنها را تهدید می‌کنند.

بیان خلاقانه و جذاب مشکلات محیط زیستی در قالب داستان دغدغه اصلی نویسنده بوده است. علاوه بر آن نگرانی‌های تخریب و ویرانی بناهای تاریخی و میراث فرهنگی و در سطحی دیگر تخریب و ویرانی روابط انسانی نیز در این داستان‌ها روایت شده است. چرا که در پس نابودی هر بنا، ویرانی جزئی از هویت جمعی و پس از آن قطع ارتباط‌های انسانی آن جامعه قابل پیش‌بینی است.

بُربُر پشت هرکدام از این اخبار یا عکس‌های واقعی و مستند داستانی دیده است؛ داستانی که در متن خشک خبر یا لحظه محدود ثبت عکس قابل مشاهده نیست. او داستانش را پر و بال می‌دهد و با جزئیات کامل نسخه‌ای جدید از واقعه اصلی ارائه می‌دهد. استفاده از جزئیات دقیق و تصویرهای بدیع یک نسخه جدید از آن واقعه را می‌سازد که به دلیل استفاده از تعلیق داستانی جذاب‌تر از نسخه اصلی روایت شده است و بیشتر در ذهن مخاطب می‌ماند. جزئیات در قالب خرده‌داستان‌ها به روایت صداقت و باورپذیری بخشیده و داستانی کامل می‌سازند.

از آنجا که مسعود بُربُر علاوه بر داستان‌نویسی و خبرنگاری، عکاسی هم می‌کند، از پیش و پس اخبار و عکس‌ها تجربه شخصی دارد. در این مجموعه گاهی آنچه خود از پشت پرده اخبار و عکس‌ها دیده، حال و هوای رویا، توهم یا تصاویر انتزاعی به خود می‌گیرند. به خصوص زمانی که داستان روایتگر یک تراژدی بزرگ و تلخ تاریخی مثل زلزله بم و ویرانیِ ارگش باشد.

خوبی استفاده از اخبار روز برای نوشتن داستان این است که هنوز داغ‌اند، معضل جامعه معاصرند و به خوبی توسط اقشار مختلف جامعه احساس می‌شوند. کمتر کسی و به جرات هیچ‌کس پیدا نمی‌شود که درباره‌شان نشنیده باشد؛ از ریزگردهای اهواز و آبادان و خانه تاریخی رو به ویرانی ظهیرالاسلام تا زلزله بم و از کشتن سگ‌ها با تزریق اسید تا شکار یوزپلنگ ایرانی.

در واقع هوشمندی نویسنده انتخاب یک جامعه هدف بزرگ برای داستان‌هایش پیش از انتشار آنهاست. فضای متنوع داستان‌های این مجموعه مخاطبِ دل‌زده از فضاهای تکراری شهری به خصوص فضای بسته آپارتمانی در داستان‌های معاصر ایرانی را به داستان‌های تالیفی امیدوار و خوش‌بین می‌کند.

علاوه بر انتخاب سوژه‌های تاثیرگذار، نثر روان و خوش‌خوان بُربُر در ایجاد ارتباط عمیق و نزدیک با مخاطب بی‌تاثیر نبوده است. از دیگر ویژگی‌های مثبت این داستان‌ها توصیف‌های تصویری است که برای درکشان باید از حواس پنجگانه استفاده کرد؛ صدا، رنگ، بو، زبری و نرمی سطوح و حتی مزه‌های قوی و خالص طبیعت در قالب کلمه شکل تازه‌ای از طبیعت داستانی را ساخته‌اند.