خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه- حجت الاسلام ابوالفضل ابراهیمی: آقای روحانی رئیس جمهور منتخب مردم در تاریخ ۲۴ خرداد گفته اند: «امیر المومنین علیه السلام مبنای ولایت را و مبنای حکومت را نظر مردم و انتخاب مردم می داند «لمَن ولّیتمو امرکم » ـ البته «ولّیتموه »درست است که اشتباه لفظی شده و ضمیر «ه» در سخنان ایشان مفهوم نیست ـ
باید خدمت ایشان عرض کرد این کلامشان با کلماتی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده و همین کلامی که از حضرت بیان کردند سازگار نیست .
ولایت امیر المومنین هدیه الله تبارک و تعالی است. در شبهای قدر قرار داریم و مناسب است در مورد کلام رئیس جمهور تامل بیشتری شود که بی مناسبت با شب قدر نیست .
رسیدن به حقیقت لیلة القدر محدود به زمان خاص نیست و آن حقیقت ولایت امیر المومنین است شیخ صدوق رحمه الله در کتاب شریف معانی الاخبار ص ۳۱۵ نقل می کنند : اصبغ بن نباته از امیر المومنین علیه السلام نقل کرده اند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمودند : یا علی آیا معنای لیلة القدر را می دانی ؟ عرض کردم : نه یا رسول الله . پس حضرت فرمودند: خدای تبارک و تعالی آنچه که تا روز قیامت واقع می شود را در شب قدر مقدر کرده است و یکی از آن مقدرات ولایت تو و ولایت امامان از فرزندان تو می باشد تا روز قیامت.
مبنای ولایت امیر المومنین و اهل بیت علیهم السلام را در شب قدر باید جستجو کرد نه در رأی مردم به تعبیر آیت الله جوادی آملی حفظه الله ولایت کار خداست بخاطر همین در علم کلام از آن بحث می شود ولایتی که شیعه به آن معتقد است و شب قدر آن را به ما یاد داده است ولایتی نیست که رای به آن ولایت موجب تقویت اصل ولایت و عدم رای مردم موجب سلب ولایت شود بله به تعبیر امیر المومنین در نامه مبارکشان به مالک اشتر: و إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة یعنی آنچه ستون دین و باعث برپایی دین و اجتماع مسلمین و آماده برای مبارزه با دشمنان اسلام است عامه مردم می باشند.
یعنی وجود مردم و حمایت مردم در اداره مملکت و اعمال ولایت مهم است اما مشروعیت به دست خداست .
تازه این سخنان امیرالمومنین به مالک در این مقام است که خواص و اطرافیان در حکومت فایده ای ندارند و کسانی به درد تو می خورند که از عامة مردم هستند لذا قبل از این سخن حضرت در همین نامه شریف فرمودند : ای مالک از رعیتی که تحت فرمان تو هستند کسانی که سنگین ترین هزینه را برای والی در زمان راحتی، کمترین کمک را در زمان سختی دارند و کسانیکه نسبت به اجرای انصاف کراهت دارند و در زمان خواستن چیزی بسیار اصرار می کنند و به هنگام اعطاء کمترین شکر را دارند و...خواص از اطرافیان هستند بعد جمله مورد اشاره را فرمودند و کلام ایشان ناظر به این است که پابرهنه ها هستند که به درد این مملکت می خورند(۹۶ درصد) نه خواص و به قول آن بنده خدا ۴ درصدی ها.
لذا اینکه گفته شد : امیر المومنین مبنای ولایت را و مبنای حکومت را نظر مردم و انتخاب مردم می داند کلام درستی نیست مبنای ولایت الله تبارک و تعالی است و ولیّ امر منصوب از جانب خدای متعال است ابو بصیر می گوید :مردی از امام باقر از ولایت علی علیه السلام سوال کرد که آیا از طرف خداست و یا از طرف رسول خدا ؟
حضرت غضبناک شدند و سپس فرمودند : وای بر تو رسول خدا صلی الله علیه و آله آن قدر خوف از خدای متعال داشت که چیزی که خدای متعال به ایشان امر نکرده بود را به زبان نمی آوردند .ولایت امیر المومنین را خدای متعال واجب کردند همانطور که نماز و زکات و روزه و حج را خدای متعال واجب کردند .(الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج۱، ص: ۲۸۹)
امام باقر علیه السلام می فرمایند رسول خدا از جانب خود نمی تواند ولی تعیین کند او که عقل کل است نمی تواند چطور مردمی که نادان ترین انسانها در بین آنها هستند می توانند مبنای ولایت و حکومت باشند.
و در روایتی دیگر حضرت می فرمایند:خدای عزّ و جلّ امر کرد رسولش را به ولایت علی علیه السلام و این آیات را نازل فرمودند :«إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلٰاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکٰاةَ »...
و در آخر روایت فرمودند آخرین فریضة و واجبی که خدای متعال نازل فرمودند ولایت امیر المومنین علیه السلام بود.(کافی ج۱ ص ۲۸۹ حدیث چهارم)
اما کلامی که در سخنان آقای روحانی به آن تمسک شده کلامی است که امیر المومنین به هنگام بیعت مردم با ایشان فرمودند اما استفاده ای که از آن شده و یا آنچه که فهمیده می شود ـ ان شاء الله قائل اشتباه کرده ـ غیر از بیانی است که امیر المومنین فرمودند.
حضرت امیر علیه السلام در همین خطبه جواب قائل را داده است:
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص۱۳۶
وقتی مردم برای بیعت به نزد حضرت هجوم آوردند ایشان فرمودند : من را رها کنید و دنبال غیر از من بروید ما به سراغ امری می رویم که صورتهای گوناگون و رنگ های مختلف دارد و قلوب شما توان آن را ندارد و عقل های شما نسبت به آن ثابت قدم نیست ( کنایه از اینکه شما در زمان سه خلیفه قبل مبانی را قبول کردید که مخالف حق هستند لذا توان اجرای حق را ندارید).
بدرستی که آفاق را ابرها پوشانده است و راه مستقیم تغییر کرده است .
بدانید اگر من امر حکومت را قبول کنم به آنچه که می دانم عمل می کنم (که اجرای ولایتی است که خدا و رسولش دستور داده اند) و به حرف شما و عتاب و مخالفت شما گوش نمی دهم اما اگر من را رها کنید .
فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ وَ لَعَلِّی أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّی أَمِیرا
پس من هم مانند شما هستم و شاید از شما مطیع تر و گوش به فرمان تر باشم برای کسی که آن را به عنوان والی انتخاب می کنید .من وزیر باشم برای شما بهتر است تا اینکه امیر باشم .
امیر المومنین می فرمایند آفاق را ابر پوشانده است و راه مستقیم تغییر کرده است یعنی آن ولایتی که خدای متعال آورده را شما قبول ندارید و مبنای حکومت شما رأی مردم شده است و اگر من بخواهم به حکم خدا عمل کنم شما طاقت ندارید لذا من را رها کنید که شما دیگر از راه باطل خود باز نمی گردید و من هم با شما مدارا می کنم .
این کلام حضرت چه ربطی به مبنای ولایت دارد ؟! اتفاقا حضرت می فرمایند مبنای اصلی پشت پرده رفته است.
حضرت حجت را بر مردم تمام کردند و وقتی بر خود ایشان هم حجت ظاهرا تمام شد امر حکومت را قبول کردند و می دانستند عاقبت این کار شهادت است و مظلومیت حضرت است .
شب قدر برای فهمیدن این ولایت است ولایتی که از جانب الله است ولایت فقیه هم دنباله همین ولایت است لذا رای مردم همه کار نیست و تا نصب ولی فقیه نباشد هیچ سمتی در این نظام مقدس مشروعیت ندارد لذا در اصل ۱۱۰ قانون اساسی که وظایف و اختیارات رهبر در آن ذکر شده است در نهمین و دهمین وظیفه آمده است :
امضا حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم. صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رای مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم.
اگر رأی مردم مبنای ولایت است دیگر این قوانین بی معنا می باشد .
این استفاده ای که در سخنرانی اخیر از کلام امیرالمومنین علیه السلام شده است همان هدیه ای است که غرب بعد از رنسانس به بشر داد نه کلامی که امیر المومنین علیه السلام فرموده باشند و در واقع ادامه مظلومیت امیر المومنین علیه السلام است البته اگر واقعا مراد قائل همان باشد که از ظاهر کلامش فهمیده می شود .