خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-جواد حیران نیا-شبنم شکوهی: سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان با صدور فرمانی پادشاهی محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد و معاون رئیس شورای وزیران با حفظ سمت وزیر دفاع انتخاب کرد. این اولین بار از زمان مرگ ملک عبدالعزیز است که حکومت از پدر به پسر منتقل می شود، از زمان تأسیس پادشاهی آل سعود تخت و تاج از برادر به برادر منتقل می شده است.
بر اساس فرمان پادشاهی که در خبرگزاری رسمی عربستان واس منتشر شده، پادشاه عربستان محمد بن نایف برادر زاده خود را از ولیعهدی و معاونت رئیس شورای وزیران و وزارت کشور برکنار کرده است. بر اساس این خبر عبدالعزیز بن سعود بن نایف بن عبدالعزیز وزارت کشور را بعد از محمد بن نایف برعهده خواهد داشت و بندر بن فیصل بن بندر بن عبدالعزیز معاون سازمان استخبارات (اطلاعات) عربستان شده است.
در همین راستا خبرگزاری مهر گفتگویی با پروفسور «حسین عسکری»، اقتصاددان مقیم آمریکا و مشاور ویژه و پیشین در وزارت دارایی عربستان سعودی و همچنین مشاور «ملک عبدالله»، پادشاه پیشین عربستان داشته که متن کامل آن در ادامه آمده است.
حسین عسکری مشاور وزیر دارایی(۱۹۷۸ میلادی) و پادشاه عربستان(ملک عبدالله) بوده و از او به عنوان معمار اقتصاد عربستان نیز یاد می کنند. بنا بر اعلام «بانک نیویورک»، عسکری اولین کسی بود که کاهش قیمت نفت به ۴۰ دلار را پیش بینی کرد.
عسکری استاد تجارت بینالملل و امور بینالمللی دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا و رئیس مؤسسه تحقیقات و مدیریت جهانی است و رئیس پیشین دپارتمان تجارت بینالملل دانشگاه جرج واشنگتن بوده است. زمینه تخصصی و بحثهای او در دانشگاه جرج واشنگتن بر اقتصاد، توسعه سیاسی و انسانی در خاورمیانه، اختلافات و جنگها در خاورمیانه، اقتصاد سیاسی نفت و اقتصاد اسلامی متمرکز است.
از سوابق اجرایی وی می توان به دو و نیم سال فعالیت در هیئت اجرایی صندوق بینالمللی پول اشاره کرد. او در زمینه سیاست توسعه اقتصادی، سیاستهای نفتی و اقتصاد و تجارت بینالملل مشاور وزیران دارایی، رؤسای بانکهای مرکزی، وزیران نفت و دیگر مقامات در خلیج فارس بوده است.
*دلایلی که سبب شد پادشاه عربستان سعودی ولیعهد فعلی را عزل کرده و پسر خود، محمد بن سلمان بن عبدالعزیز را به جانشینی وی منصوب نماید، چیست؟
شاهزاده محمد بن سلمان در قلب و ذهن ملک سلمان جایگاه ویژه ای دارد. ساده تر بگویم، محمد بن سلمان فرزند محبوب و نور چشم ملک سلمان است. اما باور دارم که ملک سلمان درحال نزدیک شدن به سن سالخوردگی است و اختیار کاملی بر آنچه که انجام می دهد، ندارد.
وی ممکن است که شاهزاده محمد را دوست داشته باشد، با این حال او نباید اجازه دهد که این فرزند محبوب سیاستهای ملی را دیکته نماید. من همچنین معتقدم که شاهزاده محمد از پدر خود که دیگر قادر به درک و آگاهی یافتن از عواقب این تصمیم نیست، استفاده می کند.
*این جایگزینی از طریق تغییر در قانون اساسی انجام شد. واکنش حامیان محمد بن نایف، ولیعهد معزول چه خواهد بود؟
خیر، هیچ تغییری در قانون اساسی بوجود نیامد. این جایگزینی با حکم پادشاهی انجام شد. ملک سلمان این گونه تصمیم گرفت. علاوه بر این، من تقریباً مطمئنم که وی در این باره مشورت و رایزنی نکرد یا موافقت ۱۵۰ تا ۲۰۰ شاهزاده بلندپایه را جلب نکرد.
*آیا این تغییر و جابجایی در ولایتعهدی را می توان به عنوان یک کودتای نرم درنظرگرفت؛ کودتایی که از پشتیبانی آمریکا و امارات متحده عربی برخوردار است؟
من فکر می کنم که این جایگزینی از حمایت کامل «ترامپ» و «جرد کوشنر» برخوردار است، زیرا شاهزاده محمد در حال معامله با آنهاست و با آنان در مورد فرصتهای تجارتی صحبت می کند.
محمد بن نایف از خیلی از این موضوعات کنار گذاشته شده است و فاقد شخصیتی متظاهر و خودنما همچون محمد بن سلمان است. محمد بن نایف هیچ شانسی نداشت. وی از همان آغاز به حاشیه رانده شد. اما ملک سلمان محتاطانه حرکت کرد. ملک سلمان پسر خود را به عنوان معاون ولیعهد منصوب کرد با این قصد که در نهایت وی را ولیعهد سازد.
*یک چنین جابجایی و تغییر مهم چه تأثیر احتمالی بر سیاست خارجی عربستان سعودی بویژه نسبت به منطقه خواهد گذاشت؟
من معتقدم آنچه که از سیاست خارجی عربستان سعودی مهم تر است، آغاز و پایان نوعی از هماهنگی و توافق در درون خاندان آل سعود است. در حالی که شاهزاده های آل سعود ممکن است ظرف دو سال و نیم گذشته سکوت اختیار کرده باشند، این سکوت پیش از مرگ ملک سلمان- و بدون شک به مجردِ آن- به عمل تبدیل خواهد شد.
آنچه که دو سال پیش شاهزاده محمد بن سلمان را به جایگاهی از قدرت به عنوان جانشین ولیعهد رساند، این بود که یک پادشاه جدید می توانست وی را از تمام اختیارات محروم نماید. اما اکنون که وی به مقام ولیعهدی رسیده، این موضوع برای ۱۰ هزار شاهزاده دیگر از ضرورت بیشتری برخوردار شده است.
وخامت این مسئله زمانی بیشتر احساس می شود که ولیعهد جوان می تواند شورای همکاری خلیج فارس را منحل کند، عربستان سعودی را در یک درگیری مسلحانه با ایران گرفتار نماید و حمایت آمریکا را به دلیل بیم و هراس ترامپ و یا برکناری وی از قدرت از دست دهد. در یک چنین پیشامد محتمل، خاندان آل سعود ممکن است از قدرت کنار گذاشته شود و جایگاه خود و دسترسی مستقیم به خزانه ملی را از دست بدهد؛ موضوعی که برای تمام شاهزاده ها با توجه به سبک زندگی بسیار مجلل اشان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
در حوزه سیاست خارجی، محمد بن سلمان بیش از پیشینیان خود به قوه قهریه متوسل خواهد شد. وی برای ملایم کردن لحن شبکه خبری الجزیره با قدرت بیشتری با قطری ها برخورد خواهد کرد. به حمایت از اخوان المسلمین و حماس پایان خواهد داد و فاصله خود را با ایران حفظ خواهد کرد. محمد بن سلمان مرد جوانی است که «انرژی دارد» و فکر می کند که همیشه «باد موافق برای وی خواهد وزید».
وی خواهان آن است که برتری مطلق سعودیها در شورای همکاری خلیج فارس و همچنین در جهان عرب را دوباره برقرار نماید. محمدبن سلمان بر این باور است که برای مواجهه با ایران در یمن و هرجای دیگر از حمایت آمریکا و اسرائیل برخوردار است و در صورت بروز درگیری مسلحانه و مستقیم با ایران از حمایت نیروی هوایی آمریکا بهره مند خواهد شد. من فکر می کنم که وی سرمستِ قدرت است.
ایران باید محکم و استوار ایستادگی کند. آماده باشد و در صورت لزوم رقابت با وی را بپذیرد. در ارتباط با بحران قطر، ایران باید سیاستهای خود را با ترکیه هماهنگ کند. از این راه، ایران بهتر می تواند از تجاوز عربستان سعودی و آمریکا جلوگیری نماید.
*آیا این جابجایی در مقام ولایتعهدی به سفر اخیر ترامپ به ریاض مربوط می شود؟
بله، من فکر می کنم که ترامپ با شکوه و جلال فراوان مورد استقبال قرار گرفت که تا پیش از آن سابقه نداشت. ترامپ این ثروت و توانگری باورنکردنی را مشاهده کرد. او می خواهد که با سعودیها تجارت کند و منافع تجاری خود را در امارات متحده عربی توسعه دهد. ترامپ به آنچه که آنها از او می خواستند، گوش داد. و نوعی از تعهدات سُست و بدون آمادگی خود را به آنها داد. و پیگیری این موضوع را به کوشنر سپرد.
افزون بر این، ترامپ آنقدر از اوباما بیزار است که می خواهد هر آنچه و همچنین تمام آنچه که اوباما انجام داده است، بی اثر سازد. بنابر این پس چرا گامهای اوباما در جهت بهبود روابط آمریکا- ایران را نابود نسازد!