خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_مهدی مستقیمی: ترجمه جدید کتاب فقه و عقل، تألیف آیت الله ابوالقاسم علیدوست، عضو جامعه مدرسین حوزه علّمیه قم و عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشکده نظامهای اسلامی و بررسی رویکردهای پرداختی در این اثر و همچنین تبیین چارچوب های تحقیقی و پژوهشی این پژوهشگر دینی، مقولاتی بودند که ما را بر آن داشتند تا گفتگویی با ایشان ترتیب دهیم و به تشریح مناسبات فقهی و مناسبات عقلانی در این باب بپردازیم که ما حصل این بحث و گفتگو را در ادامه می خوانید؛
*در باب انتشار اثر جدید «فقه و عقل» و همچنین ترجمه این اثر به زبان عربی که به تازگی رونمایی شد، بفرمایید؛ این اثر در چه زمینه هایی و بر چه مبانی ای، تألیف و پردازش شده است و نقاطی را که جنابعالی در این کتاب مورد تأکید و توجه داشته اید بیان بفرمایید.
مستحضرهستید که در باب نقش عقل، در درک گزاره های دینی، از دیرباز و از زمان طلوع آفتاب عالم تاب اسلام، تا به امروز، بحث و گفتگوهای بسیاری در جریان بوده است. حتی نسبت به موضوعات غیر گزاره های اسلامی نیز، مانند گزاره ها و شاخصه های دین مسیحیت نیز، این موضوع و پیگیری وجود داشته است. باید بیان کرد که این رویکرد، در دین مبین اسلام، مورد اهتمام و توجه بیشتری بوده است.
این یک بحث اساسی است که یک فقیه، به چه مقدار می تواند در مسائل و مکاشفات شرعی و فقهی، از مناسبات عقلی و فکری استفاده نماید و آیا اصولاً، یک فقیه می تواند در مسائل شرعیه، از قوه تفکراستفاده نماید و اگر می تواند، گستره این برداشت و بهره برداری، به چه میزانی خواهد بود
این مقؤله، در باب مؤلفه های شرعی اسلامی، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. این موضوعات، در تبیین احکام عملی، تفسیر و تعیین می گردند. قهراً این مسئله در این باب مطرح خواهد شد که، عقل و قوه تفّکر، در مقؤله گزاره های شرعی و عملی، چگونه عمل خواهند کرد و چگونه مسائل عملی را کشف می نمایند. به این پروسه تفکری در باب مسائل شرعیه، فقه و علوم فقهی گفته می شود. این یک بحث اساسی است که یک فقیه، به چه مقدار می تواند در مسائل و مکاشفات شرعی و فقهی، از مناسبات عقلی و فکری استفاده نماید و آیا اصولاً، یک فقیه می تواند در مسائل شرعیه، از قوه تفکراستفاده نماید و اگر می تواند، گستره این برداشت و بهره برداری، به چه میزانی خواهد بود.
بنده در دهه هفتاد هجری شمسی بود که به این فکر افتادم که در باب این موضوعات، اثری را به رشته تحریر درآورم؛ هر چند که اصل و ریشه این پژوهش، به دهه شصت و اواخر دهه پنجاه هجری شمسی برمی گردد. بر همین اساس می بود که در همان هنگام، کتابی را به نگارش در آوردم به زبان فارسی، با عنوان «فقه و عقل» و در این کتاب، به طور مفصل و مبسوط، به بررسی نقش عقل، در علوم فقهی پرداختم. در این اثر گفته شده است که ما در استفاده از عقل، در استنباط مسائل فقهی و احکامی، در کشاکش افراط و تفریط قرار داریم.
عده ای در این رویکرد علمی و ارزشی، به زعم خود، جانب احتیاط را پیش گرفته اند و نقش عقل را در استنباط احکام عملی، محدود کرده اند. باید بیان کرد: این عده در مواقعی که می بایست از عقل استفاده شود، به این کار نپرداخته اند. در مقابل این رویکرد، عده ای نیز به صورت افسار گسیخته و بی قید و بند و غیر منضبط، از عقل استفاده نموده اند.
البته می بایست بیان کرد که در این مسئله، این عده با توّهم عقلانیت به انجام این کار مبادرت کرده اند تا استفاده از خود مبانی عقلانی و در نهایت با همین رویکرد، با اصرار و اِبرام، نسبت به صدور فتاوای مختلف نیز اقدام کرده اند. در این اثر، با توجه و استناد به آیات و روایات، به این نکته صحّه گذاشته شده است که در مسیر کشف و استنباط مسائل فقهی و شرعی، حتماً می بایست از قوه تعقل و تفکر استفاده شود.
عده ای که از جانب احتیاط، به مقؤله استفاده از عقل در باب استنباط مسائل شرعی ورود کرده اند، جانب احتیاط را نگه نداشته اند، بلکه با رویکرد ضد احتیاط، به این مسائل پرداخته اند؛ چنان که می بایست با هنجارهای شناخته شده فقهی، از عقل و قوه تفکر استفاده کرد
در این کتاب گفته شده است که، آن عده ای که از جانب احتیاط، به مقؤله استفاده از عقل در باب استنباط مسائل شرعی ورود کرده اند، جانب احتیاط را نگه نداشته اند، بلکه با رویکرد ضد احتیاط، به این مسائل پرداخته اند؛ چنان که می بایست با هنجارهای شناخته شده فقهی، از عقل و قوه تفکر استفاده کرد. با این پیشینه فکری و عملی، وارد کاربست های عقل و تفکر شدیم و در این بررسی، به چهارمؤلفه اساسی و مهم در کاربست استفاده از عقل در فقه، دست یافتیم.
اولین مؤلفه در استفاده عقلانی در این اثر، کاربست استقلالی است، سپس به کاربست ابزاری پرداختیم، در رویکرد بعدی به کاربست تأمینی و ترخیصی و در آخر به کاربست تسبیبی پرداخته ایم و در باب هرکدام از این کاربست ها، تعاریف و مثال هایی آورده شده است و در انتها از فقها هم به عنوان شاهد استفاده شده است.
*پردازش های دیگر پرداخت شده در این اثر و در باب مواجهات عقلانی و فکری در باب مناسبات فقهی و شرعی، به چه مقؤلاتی پرداخته است؟
در بخش دیگری از این اثر، به آسیب شناسی و پاسخ به پرسش های مرتبط با موضوع پرداخته شده است. در این فصل پاره ای از آسیب های مطرح شده، بیان شده است که ممکن است در استفاده از عقل در مسیر استنباط فقهی و شرعی، با آنها مواجه شویم و به پاره ای از پرسش ها نیز پاسخ داده شده است. به نظر متخصصین و محققین این حوزه، این اثر، تألیف بدیع ای است در ارتباط با موضوع عقلانیت و مسائل فقهی و در آن اصطلاحات جدید و نوینی نیز ابداع و خلق شده است که ان شاالله بنیانی باشد برای سایر متفکرین و محققین در آینده و نکته دیگری که به نظرمی رسد در این اثر پررنگ است این است که، در این اثر، به واقعیات موجود پرداخته شده است و با یک رویکرد انتزاعی ذهنی، به مسائل پرداخته نشده است.
در این اثر برای هر کاربست و آسیبی و اقتضائاتی، مثال های متعددی از فقه بیان شده است. علت پردازش این اثر به این صورت نیز این بوده است که بنده این کتاب را در بستر زمان و در مدتی قریب به پانزده سال به رشته تحریر در آورده ام.
این اثر به زبان فارسی تألیف شد و بحمدالله در مجامع گوناگون علمی نیز، به مراتب و دست آوردهای بزرگی دست یافت. این اثر سپس در مرحله ابتدایی به زبان اردو و برای محققین پاکستانی ترجمه شد و در مرحله بعدی به زبان روسی و توسط جامعه المصطفی(ص) العالمیه، برای محققین و اندیشمندان روس زبان ترجمه شد در سال گذشته نیز با حمایت و مساعدت دست اندرکاران فرهنگی، به زبان عربی ترجمه شد و امسال بحمدالله توسط پژوهشکده ادیب فقه جواهری و انتشارات دفتر سازمان تبلیغات اسلامی، بوستان کتاب و در اوایل سال، به طور رسمی و به زبان عربی منتشر و در اختیار علاقه مندان قرار گرفت.
همچنین باید عرض کنم خلاصه این کتاب نیز به عنوان کتاب درسی و آموزشی، هم اینک در مرکز جامعه المصطفی(ع) العالمیه، تحت عنوان،«مصادر استنباط» در حال تدریس و تعلیم به دانش پژوهان علوم دینی و فقهی است.
*در تألیف این اثر از چه منابع و یا اساتید و یا پژوهش هایی استفاده شده است؟ اصولاً نقطه نظرات اساتید، در تألیف این کتاب مورد نظر بوده است؟
در تألیف این اثر هم از منابع محققین و متفکرین عالم تشیع و هم از منابع و کتُب برادارن اهل سنت استفاده شده است. در این اثر، مجموعه نظرات، فقها و غیر فقها جمع آوری شده است. این رویکرد در اصل تألیف لحاظ شده است و در ترجمه عربی نیز، به رشته نگارش در آمده است. در بخش هایی از این اثر، حتی به برخی از فصل نامه ها و نشریات ای که برخی از شبهات را مطرح کرده بودند نیز، اشاره شده است و به طور مبسوط به این شبهات پاسخ داده شده است.
*به طور کلی؛ دغدغه و اهداف اصلی شما از تألیف و نگارش این اثر، چه موضوعاتی بوده است؟ آیا رویکرد خاص و بخصوصی را در تألیف این اثر پیگیری می نمایید؟
هدف کلی و اساسی بنده در مجموعه تألیفاتم این مطلب است که، ظرفیت فقه و علوم فقهی را در ورود به ساحت های نوپیدا و نوین بیان و تبیین نماییم. به عبارتی فقه بدون آنکه از انضباط خود خارج شود، توانایی این معنی را دارد که، وارد مسائل و ساحت های جدید و نوپیدا شود و به حل این مسائل کمک نماید
هدف کلی و اساسی بنده در مجموعه تألیفاتم این مطلب است که، ظرفیت فقه و علوم فقهی را در ورود به ساحت های نوپیدا و نوین بیان و تبیین نماییم. به عبارتی فقه بدون آنکه از انضباط خود خارج شود، توانایی این معنی را دارد که، وارد مسائل و ساحت های جدید و نوپیدا شود و به حل این مسائل کمک نماید. امکان دارد در مواردی عده ای از فقها و یا متکلمین از فقه و مبانی فقهی، بدون انضباط در رفع و رجوع مسائل و همچنین در ورود به ساحت های جدید استفاده نمایند که این مطلب همان معنایی است که در لسان حضرت امام خمینی(ره)، به فقه جواهری معروف است.
رویکرد مجموعه تألیفات بنده این است که می بایست با فقه و با انضباط و با چارچوب مدون و معین، در حل و فصل مسائل نوپیدا و جدید بهره برد و از بی انضباطی و افراط و تفریط در ورود به موارد نوپیدای فقهی حذر کرد.
در این اثر به این نکته پرداخته شده است که در مسائل نوپیدا و نوین، می بایست فقه و مبانی فقهی وارد شوند و به حل مسائل بپردازند. ما در این اثر به این نکته اشاره داشته ایم که در هر عرصه ای که فقه و علوم فقهی وارد شوند، قطعاً توانایی حل مسائل را خواهند داشت.
بنده در مجموعه آثارم بر این نکته تأکید داشته ام که می بایست منابع فقهی ظرفیت شناسی شوند؛ اگر درتألیفات بنده دقت نمایید، اثر اول بنده، فقه و عقل است، تألیف بعدی فقه و عُرف است که در این اثر، به مسائل عُرفی جامعه و رابطه آنها با مسائل فقهی پرداخته شده است؛ تحقیقات بعدی بنده که به نگارش در آمده اند، فقه و مصلحت و فقه و حقوق قراردادها (ادله عام قرآنی) هستند. درتمام این تألیفات، بر این نکته تأکید و اِبرام شده است که علوم فقهی، توانایی پاسخگویی به مسائل نوپیدا و نوین بشری را دارند، بدون اینکه از انضباط فقهی خارج شوند.
در کتاب مورد بحث، (فقه و عقل) نیز، در باب همین رویکرد، با توجه و تمرکز بر عقل مداری و تبیین مواجهات فکری و عقلانی در علوم فقهی، ورود شده است و به این موضوع، پرداخت کامل شده است.