خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: تبیین راه کارهای توسعه گفتمان انتظار در سطوح گوناگون جامعه اسلامی و نیز بررسی معضلات و ناهنجاری های موجود در این مسیر و همچنین تحلیل جایگاه مهدویت و بحث امید باوری و ترویج حوزه و اندیشه موعود نگری در بستر حکومتی و اجرایی وعِلمی و پژوهشی جامعه، موضوعاتی بودند که ما را بر آن داشتند تا گفتگوی مبسوطی با حجت الاسلام والمسلمین محمد صادق کفیل، محقق و پژوهشگر و استاد حوزه و معاون آموزشی و پژوهشی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(عج) ترتیب دهیم، که ماحصل آن را در ادامه می خوانید.
*استاد؛ واژه و مفهوم انتظار را چگونه می توان به یک گفتمان عمومی تبدیل کرد؟ چه نواقص و یا کاستی هایی در باب اشاعه فرهنگ و باور انتظار در مناسبات اجتماعی جامعه وجود دارد؟ رویکردهای اصولی برای رفع این نواقص چه مؤلفه هایی هستند؟
انتظار یعنی نگاه به آینده؛ اصل موضوع، یعنی جریانی که در آینده تاریخ به وقوع خواهد پیوست و بنابراین این آینده، بستر روشنی را مجسم خواهد کرد
مقؤله انتظار یک جریان اثرگذار و رشد دهنده است و یکی از عوامل تعالی و شکوفایی در تمامی عرصه های اجتماعی و حکومتی خواهد بود. اندیشه با انتظار بارور خواهد شد، انتظار یعنی نگاه به آینده؛ اصل موضوع، یعنی جریانی که در آینده تاریخ به وقوع خواهد پیوست و بنابراین این آینده، بستر روشنی را مجسم خواهد کرد. آینده روشن به خودی خود، مقدمه تکاپو و تلاش و امید و پویایی است؛ ما اگر می خواهیم در مسیر پیشرفت جامعه و کشورمان گام برداریم، می بایست به مقوله انتظار و بحث مهدویت، اهمیت و اهتمام بیشتری دهیم؛ همانطور که حضرت امام خمینی(ره) درتبیین انقلاب اسلامی و جهت دهی به این نهضت عظیم مردمی، این پویش جهانی را، زمینه سازی و بسترسازی برای ظهور حضرت ولی عصر(عج) و حرکت جهانی ایشان قلمداد نمودند.
وقتی ما این نگاه را سرلوحه امور خود قرار دهیم، در مناسبات اداری و فرهنگی و اجتماعی مان نیز، نگاهمان به مسئله انتظار و ظهور معطوف خواهد شد. یعنی همان مبانی نورانی ای که وجود مقدس امام عصر(عج) برای توسعه دین و ایجاد جامعه توحیدی در سراسر جهان خواهند داشت، سرلوحه امور جاری ما خواهند شد. به تعبیری می بایست بین مُنتظِر و مُنتظَر، سنخیت و هماهنگی وجود داشته باشد.
این که بیان می شود مسئله انتظار می بایست به یک گفتمان جهانی و عمومی تبدیل شود و نیز اینکه این فرهنگ می بایست به یک پروسه شکوفا و پویا و روبه رشد مبدل شود، به علت سرعت گرفتن در شکوفایی و پیشرفت جامعه و کشور و به تبع آن جوامع بشری در سراسر گیتی است. برای تثبیت این مفهوم به چند نکته مهم اشاره خواهم داشت؛ اولین راهکار دراین مسیر، بحث عدالت خواهی و عدالت طلبی است؛ ظهور؛ تجلی عدالت و دادگری خداوند است؛ آینده ای که برای بشریت تبیین شده است این است که «هو المهدی الذی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً»، یعنی اینکه با ظهور حضرت ولی عصر(عج)، جامعه ی پُر از ظلم و ستم، مملو از عدل و داد خواهد شد.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند:«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ»؛ به عبارتی در این آیه شریفه خداوند می فرماید: مستضعفین عالم به جایگاه پیشوایی و هدایت امت ها خواهند رسید و تمامی محرومان و درد کشیدگان جهان، از استضعاف و محرومیت خارج خواهند شد. وقتی با این دید به موضوع ظهور نگریسته شود، نگاه و گفتمان انتظار نیز بر اساس این باور شکل خواهد گرفت.
اولین رویکرد در مسیر بسترسازی گفتمانی انتظار، بحث توسعه و ترویج عدالت و مبارزه با ظلم و بیداد در سطوح و لایه های گوناگون اجتماعی و جهانی است. باید دریابیم که هر گام به سمت توسعه عدالت پیشگی و عدالت خواهی؛ قدمی خواهد بود که در مسیر تحقق عصر ظهور برداشته می شود
بنابراین اولین رویکرد در مسیر بسترسازی گفتمانی انتظار، بحث توسعه و ترویج عدالت و مبارزه با ظلم و بیداد در سطوح و لایه های گوناگون اجتماعی و جهانی است. باید دریابیم که هر گام به سمت توسعه عدالت پیشگی و عدالت خواهی؛ قدمی خواهد بود که در مسیر تحقق عصر ظهور برداشته می شود؛ بنا به تعبیری از امام خمینی(ره)، اگرعصر ظهور، سرآغاز توسعه عدالت همگانی در تمامی مناسبات انسانی است، این رویکرد در توجهات جامعه منتظر نیز می بایست رؤیت شود.
مدیر و برنامه ریزی کار مهدوی انجام می دهد که در نظام زندگی ومادی و و اجرائی اش، دغدغه ای جز عدالت و ظلم ستیزی نداشته باشد. ما در شعائر انتظار می گوییم « أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ»؛ در دعای شریفه ندبه زمانی که « أَیْنَ ها» را بحث می کنیم، بحث از امامی می شود که با آمدنش ریشه ظلم و بیداد خشکیده می شود؛ این شخص«الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ» است یعنی؛ کسی است که دین و پایه های آن را دوباره احیاء و بازسازی می نماید.
وقتی امام(عج) را اینگونه معرفی می نماییم، جامعه منتظر نیز می بایست همینگونه رفتار و حرکت نماید. در نظام اقتصادی، امام(عج) به گونه ای حرکت خواهند کرد که در جامعه کسی نیازمند به زکات، نخواهد بود. امام صادق علیه السلام فرموده اند:« هنگامی که قائم ما (عج) قیام کند، مردم دنبال کسی میگردند که به او صدقه و زکات بدهند، ولی هیچ کس را نمی یابند؛ چرا که همه به فضل خداوند بی نیاز شدهاند.»؛ اگر در یک جمله بخواهیم معنای ظهور را خلاصه نماییم، یعنی دورانی که در آن فقر، به طور کامل ریشه کن خواهد شد.
چرا فقر در عصر ظهور ریشه کن خواهد شد، به علت اینکه حضرت حجت(عج) برای مناسبات اقتصادی، برنامه کامل و جامع دارند. ما می بایست با سرمشق قراردادن رویکردهای اقتصادی عصر ولایت حضرت امیر(ع)، از این مناسبات درس بگیریم و با پیاده سازی آن الگوها و روش ها در جامعه، در مسیر رهایی جامعه از فقر و گرفتاری گام برداریم. وقتی می گوییم در عصر ظهور، نیازمندی به زکات و صدقه دیده نمی شود به این معنا است که، می شود در دنیا حکومتی تشکیل داد که، فقیر و نیارمند، در آن حکومت وجود نداشته باشد و بنابراین این هدف، واقعیتی است که می توان به آن جامه عمل پوشاند. امام عصر(عج) در رویکردهای حکومتیشان از اعجاز استفاده نمی نمایند، بلکه با برنامه و هدف و ابزار عقلی و عِلمی، این امور را به سامان می رسانند.
اگر در جامعه منتظر، شیوه های حکومتی حضرت حجت(عج) مورد بررسی قرار بگیرد که ایشان در عصر ظهور با چه مناسباتی رفتار می نمایند؛ قطعاً می توان با تبدیل این اصول به گفتمان، جامعه منتظر را در مسیر تحقق دولت کریمه حضرت ولی عصر(عج) قرار داد.
این رویکردها در مختصات های دیگری نیز مانند؛ احیای قرآن و سنت و یا سبک زندگی و یا ارتباط های اجتماعی و یا نوع تعاملات بین المللی، قابل پیگیری هستند و می توانند جامعه منتظر را در مسیر عصر ظهور، یاری و امداد رسانند. مشکل کنونی ما در حوزه مهدویت این نکته است که، مقؤله مهدویت عزلت نشین شده است و این مفهوم اندک اندک به حاشیه و کناره رانده شده است. متأسفانه اندیشه مهدویت منحصر شده است به مباحث کوچکی که در سطح مهدیه ها مطرح می شوند؛ مهدویت یعنی از مهدیه ها الگو برداری کردن برای استفاده و تدریس در سطوح عالی آموزشی و دانشگاهی و پیاده سازی در مناصب اجرایی و مدیریتی.
*با توجه به گذشت قریب به چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی و پایبندی به این نکته که انقلاب اسلامی، طلیعه دار عصر حکومت صالحان بر زمین است؛ چرا هنوز مهدویت به یک گفتمان عمومی و ملی تبدیل نشده است و به تعبیر حضرتعالی، این مفهوم، به گوشه عزلت هدایت شده است؟
ما در این زمینه نیازمند مراکز مطالعاتی قوی و هوشمند و هوشیار هستیم؛ متأسفانه هم اینک در کشور مراکز مطالعاتی قوی در حوزه اندیشه مهدویت وجود ندارند. می بایست به طور کلی در مراکز عظیم تصمیم گیری و برنامه ریزی کشور، مانند: مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا مرکز پژوهش های مجلس و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی، قویترین نهادها و مراکز و دفاتر برنامه ریزی را به حوزه مهدویت و اشاعه فرهنگ انتظار اختصاص داد.
وقتی انقلاب اسلامی در ایران، خود را زمینه ساز عصر ظهور معرفی می نماید، می بایست در مسیر حکومتی و دولتی و اداری و اجرایی مورد نظر باور مهدوی گام بردارد و بتواند در مسیر تعجیل در فرج حضرت ولی عصر(عج) حرکت نماید؛ این معنا یعنی اینکه جامعه منتظر می بایست از هرگونه رویکردی که بر خلاف این فرهنگ و باور است اجتناب نماید
وقتی انقلاب اسلامی در ایران، خود را زمینه ساز عصر ظهور معرفی می نماید، می بایست در مسیر حکومتی و دولتی و اداری و اجرایی مورد نظر باور مهدوی گام بردارد و بتواند در مسیر تعجیل در فرج حضرت ولی عصر(عج) حرکت نماید؛ این معنا یعنی اینکه جامعه منتظر می بایست از هرگونه رویکردی که بر خلاف این فرهنگ و باور است اجتناب نماید. متأسفانه اکثراً در تمامی این زمینه ها ما به شعار بسنده کرده ایم و از اصول عملی مهدویت عدول کرده ایم. وقتی رهبری معظم انقلاب(دامت برکاته) این مطلب را مطرح می نمایند، به این معنا است که این رویکرد مستلزم یک حرکت اجتماعی و عمومی است.
در دانشگاه ها می بایست قوی ترین کرسی های علمی و پژوهشی، به مسئله مهدویت بپردازند، به عبارتی می باید؛ اندیشه مهدویت و گفتمان مهدوی در مناسبات آموزش عالی گنجانده شوند. متأسفانه در مراکز تصمیم گیری حال حاضر جامعه، حتی یک سطر هم به مسائل مهدوی اختصاص داده نمی شود و این کم کاری نسبت به مقؤله مهدویت، امری است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد. در برنامه های چهارم، پنجم و ششم توسعه نیز، هیچ جایگاهی برای مقؤله انتظار و حرکت به سمت آرمان های جامعه منتظر، لحاظ نشده است؛ متأسفانه در سطح رسانه های ملی و مکتوب و شنیداری جامعه نیز، سطح پرداخت به مباحث مهدویت، بسیار بسیار اندک و ناچیز است.
متأسفانه در حال حاضر ما در باب مباحث مهدوی، مبتلا به پرداخت به ظواهر شده ایم و از تمرکز به اصول و بنیادهای مهدویت غافل شده ایم. به طور طبیعی زمانی که مراکز مطالعاتی فعال شوند و در مؤسسات و مراکز علمی، کرسی هایی برای پیگیری این باور تعریف و تبیین گردند و در دانشگاه ها نیز واحدهای درسی ای، به این موضوع اختصاص یابند، آرام آرام می توان رشد و شکوفایی این فرهنگ و باور را مشاهده کرد. ما در مقؤلات فرهنگی، به تمامی موضوعات مطروحه می پردازیم، ولی متأسفانه زمانی که می خواهیم نظریه ای را که برگرفته از دین و عترت و سنت است را بررسی نماییم و یا وجوهات فرهنگی عصر ظهور را تبیین نماییم، با کاستی و کم حوصلگی مواجه می شویم.
*آیا مختصات تأثیرگذار برای تحقق و ترویج بحث گفتمان انتظار و موعود باوری، نیازمند مؤلفه های دیگری نیز خواهد بود که به آنها پرداخته نشده است؟
بحث مهم دیگر بعد ازمقؤله عدالت خواهی در پروسه ترویج گفتمان انتظار و مهدویت باوری در جامعه اسلامی، بحث ترویج و توسعه امر امید به آینده است. مقؤله دیگر، بحث دینداری و دغدغه مندی و اهتمام داشتن به مبانی و اصول دینی است. در روایات شخص منتظَر را به «مجاهد فی سبیل الله» تشبیه نموده اند؛ در شیوه حاکمیتی حضرت ولی عصر(عج)، مهمترین مقؤله، بحث امر به معروف و نهی از منکر است و صفت بارز یاوران ایشان در عصر ظهور، دغدغه دینداری تبیین شده است؛ بنابراین در این باب می توان به مقؤلات بی شماری اشاره داشت.
یکی از علل مهم فاصله گیری گروهی از مردم جامعه را نسبت به مناسبات دینی را در همین مسئله ترویج یأس و ناامیدی، می توان پیگیری کرد. باید آگاه باشیم که هیچ باوری همانند باور مهدویت، در جامعه ایجاد امید و انگیزه و توسعه روحیه خود باوری نخواهد داشت
به عبارتی در حال حاضر، یکی از علل مهم فاصله گیری گروهی از مردم جامعه را نسبت به مناسبات دینی را در همین مسئله ترویج یأس و ناامیدی، می توان پیگیری کرد. باید آگاه باشیم که هیچ باوری همانند باور مهدویت، در جامعه ایجاد امید و انگیزه و توسعه روحیه خود باوری نخواهد داشت. امید به آینده، مبدأ رشد و تکامل جامعه است و جامعه را از سکون و ایستایی مصون می دارد. جامعه منتظر نمی بایست نسبت به رویدادهای پیرامونی خود بی تفاوت باشد.
در روایات آمده است که حضرت امیر(ع) فرموده اند:« فَکلُّ مَن رَجَا عُرِفَ رَجاؤهُ فِی عَمَلِهِ»، یعنی امید و اهتمام به آینده باعث حرکت و پویایی خواهد شد. اگر نقطه تمرکز ما همین مقؤله امید و اهتمام به آینده باشد، می توانیم به رفع مسئله هویت نیز که در حال حاضر به یکی از معضلات سترگ جامعه اسلامی تبدیل شده است هم، فائق آییم. متأسفانه بحران هویت هم اکنون، یکی از معضلات بزرگ جامعه است ودلیل این امر نیز این است که هویت ها، به فضاهای مجاز و امورگذار تبدیل شده اند.
در بحث هویت حقیقی و جایگاه هویت بخشی، مهمترین مسئله امید به آینده و فردایی بهتر است. اگر بخواهیم بر روی این پارامترها متمرکز شویم، این مباحث بسیار فراتر از این مقؤلات خواهند رفت؛ اما اگر دراین باب، اصل اندیشه مهدوی، نقطه ثقل حرکت فرهنگی جامعه لحاظ شود، آن هنگام می بایست شاخصه های حکومت امام عصر(عج) را با برنامه ریزی صحیح و اصولی و در چارچوب انقلاب اسلامی، پیاده سازی کرد.
قرار بر این نیست که جامعه منتظِر پیوسته بگوید: ان شاالله امام عصر(عج) ظهور می نمایند و تمامی مشکلات را برطرف می کنند؛ بلکه جامعه منتظر می بایست با الگوبرداری از رویه و منش حضرت ولی عصر(ارواحنا له الفداء)، خود را در مسیر تحقق دولت کریمه ایشان قرار دهد. منتظِر واقعی کسی است که دائماً بیاندیشد که اگر در آینده اتفاقاتی رُخ خواهد داد، وظیفه و مسئولیت من در قبال تحقق این آینده ای چیست؟ منتظِر واقعی می بایست رویکردهای جامعه آرمانی مهدوی در عصر ظهور را، در زمان غیبت پیگیری و اجرا نماید و تا ان شاالله در مسیر تحقق دولت کریمه اسلامی، در سراسر گیتی، سهیم باشد.