انتشارات نقد فرهنگ، کتاب «زوال پدرسالاری؛ فروپاشی خانواده یا ظهور خانواده مدنی؟» نوشته سید محمد امین قانعی راد را منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «زوال پدرسالاری:فروپاشی خانواده یا ظهور خانواده مدنی؟» نوشته سید امین قانعی راد عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور توسط انتشارات نقد فرهنگ به قیمت ۲۱ هزار تومان روانه بازار نشر شد.

در پشت جلد این کتاب می خوانید: تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در سدۀ اخیر- و به‌طور خاص از انقلاب مشروطه تاکنون- برای جامعه ایران وضعیت‌های متعارضی را پدید آورده است. در این میان، یکی از زمینه‌های اساسی تحول نهادین در جامعه ما دگرگونی ساختار قدرت در خانواده است. امروزه پیامدهای تحولات نهاد خانواده در جامعۀ ایران، به یک دل‌نگرانی عمومی تبدیل شده است و در این مورد معمولاً دیدگاه‌های یک‌سویه‌ای بیان می‌شود. برخی با بدبینی تمام از پایان خانواده و برخی دیگر از ظهور خانواده‌ای انسانی‌تر و مدنی‌تر سخن می‌گویند. این اثر، دگردیسی خانواده را در دو سمت‌وسوی متفاوت فروپاشی و مدنی شدن دنبال می‌کند. در شرایط کنونی خانواده در یک وضعیت ابهام‌آمیز و در میانۀ فروپاشی و مدنی شدن به‌عنوان دو امکان متفاوت قرار دارد. جامعه ایرانی از یکسو با «خانواده‌های گسسته» و فروپاشیده و از سوی دیگر با «خانواده‌های مدنی» روبه‌رو است. در بین این دو امکان متفاوت نیز لزوماً نباید به دنبال پیروزی انحصاری یکی از آن‌ها بود و این دو امکان متعارض حتی می‌توانند به‌طور هم‌زمان وجود داشته باشند.

در جایی دیگر از کتاب آمده است: زوال پدرسالاری فقط در خانواده رخ نمی‌دهد و به‌عنوان فرایندی گسترده همۀ نهادهای اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. دموکراتیک شدن جامعه یک فرایند کلی درزمینۀ تغییر ساختار روابط اجتماعی است که در سطوح مختلف کلان، میانه و خرد خود را آشکار می‌سازد. این فرایند ساختاری البته در سطح آگاهی، تناظر خود را نیز دارد. دموکراتیک شدن خانواده بیانگر پیشرفت دگرگونی در ساختار قدرت در مقیاس خرد است. پیشرفت فرایند دموکراتیک شدن جامعه در سطوح مختلف با یکدیگر توازی دارد و این توازی باعث می‌شود که سطوح مختلف همدیگر را تقویت کنند. اعضای جامعه در سطح کلان خواهان مشارکت در فرایندهای قدرت و در سطح خرد به دنبال مشارکت در تعیین سرنوشت خانواده خود هستند. گسترش خشونت‌های اجتماعی و خشونت‌های خانوادگی با همدیگر ارتباط دارند. زمانی که فرآیند دموکراتیک شدن جامعه با مقاومت نخبگان سیاسی مواجه شود، ممکن است فعالیت مسالمت‌آمیز مردم برای به دست آوردن حق انتخاب، به شورش و خشونت اجتماعی بینجامد. تنش‌ها و خشونت‌های خانوادگی نیز معادل خشونت‌های اجتماعی در مقیاس خُرد می‌باشند که در شرایط فقدانِ به رسمیت شناسی حق تصمیم‌گیری و یا تعارض بین حقوق افراد متفاوت برای تصمیم‌گیری در خانواده اتفاق می‌افتد.

نویسنده اظهار می کند: فرایند دموکراتیک شدن خانواده را نمی‌توان با بازگشت به شیوه‌های سنتی خانواده درمان کرد. امروزه خانواده‌های موسوم به خانواده‌های سنتی نیز بیشتر برحسب معیارهای اندیشۀ دینی، سنتی هستند تا برحسب معیار ساختار بالفعل و عملی روابط قدرت در درون خانواده. به نظر می‌رسد که دموکراتیک شدن خانواده با تمامی آثار مثبت و منفی‌اش اجتناب‌ناپذیر و غیرقابل‌بازگشت است و به همان دلیل که نمی‌توان فرآیند دموکراتیک شدن جامعه را متوقف کرد، امکان توقف فرآیند دموکراتیک شدن خانواده نیز وجود ندارد. زوال پدرسالاری محصول تصمیم آگاهانۀ آدمیان نبوده و در ضمنِ کردارهای اجتماعی و بر اساس یک سری فرآیندهای واقعی و عمدتاً ناخودآگاهانه صورت گرفته است. بدین ترتیب امکان بازگشت به وضعیت پیشین وجود ندارد چون این موضوع نه همچون یک اختیار بلکه به‌مثابۀ یک تحول با ریشه‌های واقعی‌اش به ما تحمیل شده است؛ بنابراین اگر میزان طلاق در خانواده‌های جدیدالتأسیس افزایش ‌یافته است راه‌حل آن کاهش نقش زنان در تصمیم‌گیری‌ها نیست بلکه افزایش مهارت‌های گفتگویی نسل‌های جوان برای تعامل‌های منصفانه‌تر با همدیگر است.

در بخشی دیگری از کتاب می خوانید: دموکراتیک شدن خانواده محصول صرف تصمیم دولت‌ها، افراد یا گروه‌های خاص برای تغییر ساختار قدرت نبوده است. در زمان پهلوی، سیاست‌ها و برنامه‌های متعددی برای دگرگون ساختن ساختار خانواده دنبال می‌شد اما نتیجه برعکس بود! در آن زمان ساختار خانواده برای فروپاشی پدرسالاری آمادگی نداشت مگر هنگامی‌که انقلاب آغاز گردید. رژیم پهلوی حتی از درک تناظر ساختاری بین پدرسالاری در دو حوزۀ خانواده و دولت ناتوان بود. در دوران اخیر نیز باوجود همۀ سیاست‌گذاری‌ها برای حفظ ساختار سنتی، پدیدۀ تغییر ساختاری خانواده در حال رخ دادن است. حتی فعالین جنبش زنان و پویش جوانان نیز در نقش و تأثیرگذاری خود بر فرایندهای تغییر ساختار خانواده اغراق می‌کنند.