به گزارش خبرگزاری مهر، جشن برگزاری هزارمین نشست و درسگفتار مرکز فرهنگی شهرکتاب عصر دیروز سهشنبه ۱۰ مرداد با حضور اصحاب فرهنگ و اندیشه و مدیران فرهنگی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در این جشن رضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، محمود دعایی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، علیاکبر اشعری رئیس پیشین کتابخانه ملی، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه، حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، امیرعلی نجومیان استاد دانشگاه، بلقیس سلیمانی نویسنده، داوود موسایی مدیر انتشارات فرهنگ معاصر، محمدمهدی اردبیلی مدرس فلسفه، مجید قیصری داستاننویس، کوروش کمالی سروستانی رئیس مرکز سعدیشناسی، مهدی فیروزان مدیرعامل شهرکتاب و علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب درباره فعالیتهای مرکز فرهنگی شهر کتاب سخنرانی کردند.
صالحی امیری در این نشست، با اشاره به اثرگذاری شهر کتاب در تحولات فرهنگی جامعه ایران، گفت: ما در مسیر تحولات و تغییرات گستردهای قرار گرفتهایم که سرعت، حجم، شتاب، گستره و عمق تغییرات بیشتر از تدابیر ما است. در واقع ما نظارهگر حرکت قطاری هستیم که در فرآیند حرکت آن هیچ نقشی نداریم. این شاید مهمترین مسأله نظام فرهنگی در دهه چهارم انقلاب باشد. اساساً جامعه نخبگان ما، عمدتاً توصیفگر، تبیینگر در گذشته بوده است. ما در توصیف موفق هستیم، اما کمتر منبعی تا امروز در اختیار ما قرار گرفته که روند تحولات آینده جامعه را دست کم برای یک دهه آینده به تصویر بکشد. ما درباره یک دهه آینده نمیتوانیم راحت سخن بگوییم. سوال این است که در انتهای دهه چهارم یا در دورنمای ۱۴۰۴ ساختار گفتمان فرهنگی حاکم بر جامعه چگونه خواهد بود و نسبت آن گفتمان با گفتمان رسمی کجا است؟
وی افزود: دلیل اینکه ما درک روشن و عمیقی از ابعاد و اضلاع تحولات نداریم این است که هنوز نتوانستهایم نسبت بین فرهنگ و دولت را به درستی تبیین کنیم و همچنان فرهنگ در سطح نظام دولتی به عنوان نظامی فربه باقی مانده و این نوع حرکت کماکان به گسترش شکاف در سطح رسمی و غیررسمی منجر خواهد شد. از دیگر سو دچار نوعی مناسکگرایی افراطی در حوزه فرهنگی هستیم و به دلیل رویکرد مناسکگرایی همچنان در فضای کمّیگرایانه زیست میکنیم و به تحولات اصلی جامعه کمتر وارد میشویم. باید پرسید این مناسک چه میزان در فرآیند معرفتی و اخلاقی جامعه ایران اثرگذار بوده است؟ سنجشها و رصدهای میدانی تغییرات عمدهای را به ما نوید نمیدهد. از این منظر به این باور هستم که ما نیازمند تحول فکری و گفتمانی هستیم در نظام فرهنگیمان از منظر عبور از فضای کمیگرایانه به فضای کیفیگرایانه، از فضای مناسکی به فضای معرفتی، از سطح به عمق و از تبلیغات و همایش به انسانسازی و تربیت انسانی. ما باید از مناسک به معرفت گذر کنیم. اگر چنین اتفاقی شکل بگیرد ما با جامعهای با اینهمه آسیب و مشکل مواجه نخواهیم بود. ما دچار تأخر فرهنگی هم هستیم. کانونهایی مثل شهر کتاب نماد کانونهای موفق در برقراری ارتباط معرفتی با جامعه هستند. شهرکتاب فضای گفتوگو را ایجاد کرده است. گفتوگو بزرگترین نیاز امروز جامعه ما است. در جامعهای که انگزنی و شایعه رایج است و نزدیکبینی بیش از دوربینی خریدار دارد، ما باید کانونهای گفتوگو را فعال کنیم.
رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم هم پس از وزیر ارشاد، با اشاره به تعارفپذیر نبودن عرصه فرهنگ گفت: اهل کتاب، اهل تعارف و تملق نیستند. مرکز فرهنگی شهر کتاب کاری کرده است کارستان. اگر قدر و منزلت این کار روشن نشده است، از این روست که ما به فرهنگ و معرفت احساس نیاز نمیکنیم. همه علوم عزیز شریف هستند، اما در روزگار ما آنچه نتایج آن به روشنی به چشم میآید عزیزتر شده است. نیاز ما به مهندسی به روشنی قابل اثبات است؛ اما نیاز ما به شعر چطور؟ جان و روح جامعه بشری چیزی جز شعر و هنر و دین نیست. ما ظاهر را میبینیم و غافلیم از اینکه ظاهر بدون باطن معنایی ندارد. ظاهر و باطن از هم مستقل نیستند.
داوریاردکانی به استقلال مرکز فرهنگی شهر کتاب از نهادهای سیاسی پرداخت و گفت: حفظ همین استقلال کار بزرگی است که باز به چشم نمیآید. شهر کتاب کارش را پیش میبرد و وظیفهاش را ادا میکند؛ از این رو به ذهن دیگران نمیرسد که قدردان این فعالیتها باشند.
محمود دعایی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، به عنوان سخنران بعدی این برنامه، با اشاره به تاریخچه فعالیتهای شهر کتاب گفت: در زمان شهرداری غلامحسین کرباسچی شهرکتاب با مدیریت فخرالدین انوار پایهگذاری شد. در سالهای بعد مهدی فیروزان به مدیرعاملی شهرکتاب انتخاب شد و یکی از انتخابهای خوب وی در شهر کتاب، انتخاب علیاصغر محمدخانی به معاونت فرهنگی شهر کتاب بود. امروز ما افتخار میکنیم که مرکز فرهنگی شهر کتاب هزار برنامه موفق را تقدیم عرصه فرهنگ ایران کرده است.
پس از دعایی، علیاکبر اشعری رئیس پیشین کتابخانهی ملی و عضو هیأت امنای شهر کتاب، گفت: اگر قرار است مردم رشد فرهنگی بکنند باید خودشان کار فرهنگی کنند. تا وقتی مردم در عرصه فرهنگ فعال نباشند، جامعه رشد فرهنگی نمیکند. کار فرهنگی کار دولتها نیست. در مقطعی کوشیدیم در برخی شهرستانها ادارههای ارشاد را تعطیل کنیم و کار را به انجمنها و گروههای فرهنگی هنری بسپاریم که البته قانون اجازه این کار را نمیداد. امروز انقلاب به ۴۰ سالگی خودش رسیده و چهل عدد رشد و عقل است. لازم است بار دیگر ساختار نظام اداری ایران را بازنگری کنیم تا ببینیم این روشی که امروز داریم روش مناسبی است یا روشهای جایگزین بهتری هم هست؟ یکی از حوزههایی که توانسته از فعالیتهای دولتی در حوزه فرهنگ پیشی بگیرد، مرکز فرهنگی شهر کتاب است. من به این دلیل که با این حوزهها آشنا هستم، فکر میکنم کارهای این مرکز کار بزرگی است و صرف نظر از تولیداتی که این مرکز انجام داده، به عنوان خادم فرهنگی از این همه دقت، نظم، پایمردی و پایداری این مرکز قدردانی میکنم و امیدوارم هزارمین نشست، نقطه عطفی باشد در حیات فرهنگی این مؤسسه.
بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه، با اشاره به اینکه در وزارت خارجه مرکزی با نام دیپلماسی عمومی و رسانه داریم، افزود: جهان امروز در این روند جدید و تحولات و سیر گذر خود، به سرعت دگرگون میشود و مفاهیم و معانی هم سریع تغییر میکنند. دیپلماسی عمومی هم از قواعد خاصی تبعیت میکند. در دیپلماسی عمومی، خلاف دیپلماسی کلاسیک، بحث اقناع مطرح است. بحث اقناعی بودن دیپلماسی عمومی مهم است و الزاماً به تنهایی با عقل و منطق سازگار نیست و احساس هم در آن مطرح است. در دیپلماسی عمومی هنر و موسیقی و ادبیات و سایر زمینههایی که در عرصه ذوق و زیبایی قرار میگیرد مورد توجه قرار میگیرد.
قاسمی افزود: کاری که در شهر کتاب انجام گرفته، مهم است و باید قدر آن را دانست. در حوزه دیپلماسی عمومی فقط دولتها نمیتوانند مؤثر باشند؛ حتی میشود گفت دولتها کارایی کاملی نمیتوانند در این زمینه داشته باشند. بخش خصوصی یا نهادهای غیردولتی نقش اساسی در دیپلماسی عمومی دارند. کارهای شهر کتاب در حوزه خارج از ایران شگفتانگیز است. نهادهای دولتی ما در این وسعت و در این کیفیت قادر به کار نیستند. ما با تمام وجود آمادگی داریم به شهر کتاب کمک کنیم و حتی از شهر کتاب بیاموزیم؛ زیرا در اینجا کارهایی انجام شده که برای ما نو و ناآشنا بود.
حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ادامه این برنامه، گفت: پیش از آشنایی با شهر کتاب، من مکان را عرض میدانستم. در فرهنگ فلسفی ما عرض رتبه نازل ذات است و معمولاً به صورت تحقیری به آن نگاه میشود. بعد از آشنایی با شهر کتاب و انسی که با این فضا گرفتم، مکان را دیگر عرض نمیدانم. البته دیگر ظاهر را هم نقطه مقابل باطن نمیدانم. عرض را هم نقطه مقابل ذات نمیدانم. اگر ظاهر نقطه مقابل باطن بود، در خدا جمع نمیشد. مرکز فرهنگی شهرکتاب، جایی است که نمونه آن را در سراسر ایران نداریم. به کوچکی این مکان ننگرید. جایی که بتواند همه بزرگان فرهنگ ایران را گرد آورد، حتی کسانی را که در بسیاری از مجالس حاضر نمیشوند، مکان رفیعی است. پس شهر کتاب جزو مکانهای با ارج ایران است زیرا فضایی ایجاد کرده که همه در آن حاضر میشوند و از جان و دل سخن میگویند.
امیرعلی نجومیان استاد دانشگاه، به عنوان سخنران بعدی گفت: امروز روز با ارزش و مهمی است. شهر کتاب به دلیل کارکردی که در حوزه توسعه فرهنگی در کشور داشته، یک نهاد بیهمتا در ایران است. در طول دوازده سال همکاری، از نزدیک مشاهده کردهام که این نهاد چطور با کمترین امکانات کارهای بزرگ انجام داده است. توسعه فرهنگی یعنی ایجاد یک فضا؛ فضایی برای نقد و پرسشگری، فضایی برای تضارب آراء، آرام و دور از فضاهای قبیلهگرایی جامعه ما. شهرکتاب فضایی ایجاد کرد که جامعه را به سوی کتاب خواندن هدایت کرد. از نزدیک میبینم که دلمشغولی همیشگی مدیریت این مرکز این است که مردم بیشتر کتاب بخوانند. فکر میکنم که جامعه ما بیش از هر چیز به این دغدغه نیاز دارد. جوانان ما با علاقه به اینجا میآیند، کتاب میخوانند و بدون حاکمیت نگاه ایدئولوژیک و قبیلهای درباره کتاب حرف میزنند.
در بخش دیگر این نشست، بلقیس سلیمانی، نویسنده، گفت: فکر میکنم نشستهای شهر کتاب چند نکته را به ما یاد داد: یکی امکان گفتوگو که در جامعه ما خصوصاً در عرصههای فرهنگی امری غریب است. نکته دوم شکلگیری فضای دموکراتیک بود. در ایران جلسات بسیار زیادی برگزار میشود که من هم در آنها گاهی شرکت میکنم منتهی در شهر کتاب موضوعات و کتابها بر اساس اصولی عقلانی انتخاب میشود که اصل اولیه فضای دموکراتیک است و هنگام بحث و نظر هم این فضای دموکراتیک است که امکان تضارب آرا را فراهم میکند. اما مهمترین نکته این است که شهر کتاب اعتماد اهل فرهنگ را جلب کرده است. من دو سال در شهر کتاب مسئولیت جلسات نوبلخوانی را داشتم و محال بود در این مدت به کسی زنگ بزنم و با پاسخ منفی روبهرو شوم. شهر کتاب فضایی تثبیت شده و فارغ از کنش و واکنشهای سیاسی است؛ به همین دلیل اهل فرهنگ به آن اعتماد دارند.
محمدمهدی اردبیلی مدرس فلسفه، نیز در این نشست گفت: معمولاً شنیدهایم که میگویند چیزی که در برگزاری جلسات مختلف مهم است کیفیت است و کیفیت را نباید فدای کمیت کرد. اما بهنظرم نوعی اجحاف در حق کمیت میشود. کمیت تا نباشد کیفیت مجال بروز پیدا نمیکند. این هزار جلسه هم از این منظر میتواند مورد توجه قرار بگیرد. چرا کمیت و چرا هزار مهم است؟ استمرار جزء لاینفک مقوله فرهنگ است و میبینیم که در جامعه ما این استمرار اتفاق نمیافتد. یعنی کارهایی انجام میشود بعد کارهایی میآیند جدید و آن کارها متوقف میشوند یا کارهایی ضد مسیر قبلی انجام میشود. از مواهبی که شهرکتاب داشته دولتی نبودن آن است چون هر دولتی که میآید بر ضد دولت قبلی عمل میکند. به نظر من شهرکتاب امروز در جایگاهی قرار دارد که به یک نهاد فرهنگی تبدیل شده است و مشخصاً مرکز فرهنگی از این وجه تسمیه هم استفاده میکند. این نهاد فرهنگی به مرحله هزارتاییاش رسیده و توانسته از نظر کمی خودش را در بستری در عرصه عمومی فرهنگ بازنمایی کند. با توجه به فقدان و مشکلات و نواقصی که در وضعیت فرهنگی موجود است شهرکتاب میتواند گامهای بیشتری را بردارد ولی علاوه بر تشکری که باید کرد از متولیان شهر کتاب، این تجلیلها باید انگیزهای بشود برای حرکت در مسیر جدید. به نظرم شهر کتاب این امکان را پیدا کرده و هدف بعدی شهرکتاب نباید هزارتایی دوم باشد بلکه وقتی که کمیت خودش را به تمامی متجلی کرده، وقت آن است که به نهاد فرهنگی و مدنی جدی و مستقلی در فضای فرهنگی ایران بدل بشود و به فرمها و تجارب نو بیندیشد.
در ادامه داوود موسایی مدیر انتشارات فرهنگ معاصر، با اشاره به اینکه شهر کتاب در آغاز الگویی برای کار نداشت، افزود: الگوها در هر کشور پاسخ یکسان نمیدهد. میتوانم بگویم الگویی که شهر کتاب به آن دست یافته الگویی است که منحصر به خود اوست. امروز بیشترین فروش کتابهای مربوط میشود به فروشگاههای شهر کتاب. نشستهایی که در شهر کتاب برگزار میشود، نقش مهمی در اقتصاد نشر دارد. شمارگان روزنامهها بسیار پایین است. تلویزیون هم جز برنامههای عبوس، برای کتاب برنامه دیگری ندارد. مرکز فرهنگی شهر کتاب منشاء خبرهای مهمی برای بازار کتاب است. تأثیری که نشستهای هفتگی شهر کتاب در بازار کتاب دارد، محسوس است. هرگاه در این مرکز درباره کتابی نشست برگزار میشود، تا مدتی آن کتاب به موضوع خبری رسانهها بدل میشود.
یکی دیگر از سخنرانان این برنامه، مجید قیصری داستاننویس، بود که در سخنان خود گفت: ده مرداد در تقویم ادبیات ما تولد محمود دولتآبادی بود. متاسفانه امروز روز به خاک سپاری مدیا کاشیگر هم است. اما در تقویم باید این جشن هزارمین نشست را هم افزود که به نوعی تولد شهر کتاب است. شهر کتاب در ذهن من پل است. پلی که بین امروز و دیروز ما زده میشود و خوشبختانه امروزه شاهدیم که با حرکتی که شروع شده این پل دارد به اقصی نقاط دنیا کشیده میشود و بین امروز ما و فردای ما زده میشود.
کوروش کمالی سروستانی رئیس مرکز سعدیشناسی گفت: اگر به واقع فرهنگ انگارهای است که از پس گذر قرون و در طول تاریخ یک سرزمین با طرحهای آشکار و نهان برای به زیستی انسانها پدیدار آمده است؛ افزودن برگی بر آن مباهات و تفاخری را برمیانگیزد که بقایش و دوامش تا همیشه و هنوز زیست انسانی ماناست و اینک که به همت دانشیمردان این خانه فرهنگ، هزارمین برگ بر شانه ستبر فرهنگ این سرزمین افزوده شده؛ مباهاتمان صدچندان است که بانیان این امر خود به باور ایجاد تحولی بنیادین در مجموعه ساختار و رفتار فرهنگی مردمان به انجام این امر کوشیدهاند؛ از این روی باید به خاطر سپرد که فرهنگ آموختنی است؛ که فرهنگ ساختاری است؛ که فرهنگ پویا و متحول است و با هر زاویه دیدی که به این منظور بنگریم درخواهیم یافت که بیتردید زیستنی فرهنگی به از زیستنی بیفرهنگ است چرا که دانش، هنر، دین، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هر نوع توانایی و عادتی که کسب میکنیم تا زیستی هموار را برای خود و جامعه خویش به تصویر کشیم؛ در گرو پاسداشت، خلق و ترقی همین فرهنگ است؛ فرهنگی که بیشک خود گنجینهی انباشته از آفرینندگی بشر است.
در پایان نشست، از علیاصغر محمدخانی برای مدیریت مرکز فرهنگی شهر کتاب در طول هزار نشست فرهنگی قدردانی شد.
محمدخانی پس از تقدیر گفت: هدف ما در مرکز فرهنگی شهر کتاب برنامهریزی برای آینده است. باید بتوانیم افقهای دور را ببینیم. برنامههای ما در این مرکز کوتاهمدت نیست. گفتوگو از غایتهای ما است. بدون همفکری و همدلی، فرهنگ ایران پیش نخواهد رفت. ما نه فقط به تقویت فرهنگ در عرصه داخلی فکر میکنیم، بلکه به این فکر میکنیم که چگونه بین ایران و دیگر کشورها پلهای فرهنگی ایجاد کنیم.
وی در پایان گفت: توجه به زبان فارسی و ادبیات کلاسیک از دیگر رویکردهای ما است. همچنین تلاشهای بینارشتهای را ارج مینهیم. کشف استعدادها و پرورش جوانها و ایجاد امید به آینده در نویسندگان و شاعران و پژوهشگران، از آرمانهای دیگر ما است. ما باید بتوانیم هم فرهنگ را در داخل توسعه بدهیم و پیش ببریم و هم بتوانیم ایران واقعی را در عرصه جهانی به دیگران بشناسانیم.