به گزارش خبرنگار مهر، دومین روز سمینار جامعه شناسی حجاب و بدحجابی صبح امروز در پژوهشکده باقرالعلوم برگزار شد.
در این مراسم پنلی با عنوان «جامعه شناسی فرهنگی بدحجابی در ایران» با حضور مجید امامی، علیرضا قائمی و دکتر بدره برگزار شد. در ابتدای این پنل مجید امامی گفت: در رابطه با مساله حجاب ما با امر فقهی، فرهنگی و جنسی مواجه هستیم که هر یک از اینها روی هم تأثیر می گذارند. مسئله جنسی باعث می شود تا امر فقهی و فرهنگی به هم بریزد. در حال حاضر در رابطه با مسئله حجاب نقطه کانونی امر جنسی است نه مسئله فقهی و فرهنگی. متأسفانه در جامعه شهری امروز تحریک جنسی به بالاترین حد خود رسیده و ما شاهد نوعی از جامعه تماشایی شده ایم، به همین دلیل هم لازم است که به مسئله جنسی هم در کنار مسائل فقهی و فرهنگی توجه شود. نکته آخر هم اینکه مسئله امروز در جامعه ما بدحجابی است نه خود حجاب، چون مسئله حجاب یک مسئله فرهنگی است ولی بدحجابی یک آسیب اجتماعی است.
پس از امامی، علیرضا قائمی گفت: بحث حجاب در ایران با مسئله تصویر پیوند دارد و متاسفانه در رسانه های ما مسئله حجاب طوری مطرح شده که انگار ما با پدیده ای به عنوان حجاب اجباری مواجه هستیم. درحالی که اینگونه نیست و کاملا برعکس است یعنی ما با بی حجابی اجباری مواجه هستیم.
وی افزود: ما وقتی با تصویری مواجه می شویم آن تصویر باید با واقعیت مطابقت داشته باشد، اکثر ما در اشکال مختلف هنر، تبلیغات و صداوسیما تصویری که از زن می بینیم، تصویری از یک زن در رده سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله است که جذابیت های خاص خود را دارد. نتیجه این تصویرسازی این است که همواره در ذهن مردان، زن چنین تصویری دارد و در چنین شرایطی بخشی از زندگی زنان که شامل مادرانگی و مسائل پس از آن می شود را نمی بینیم. نتیجه اینکه بعد از ازدواج مردان تا وقتی که این تصویر خیالی را از زنان خود می بینند مشکلی نیست ولی وقتی این تصویر تغییر پیدا می کند مشکلات ظاهر می شود. لذا تصویری که جامعه از زنان ارائه می دهد همه واقعیت نیست بلکه بخشی از آن است.
وی در ادامه به روند تاریخی مسئله حجاب پرداخت و گفت: چیزی که از تاریخ نگاری ها به دست می آید این است که اولین توجه به تصاویر برهنه با ساخت مجسمه های میکل آنژ اتفاق می افتد. مجسمه برهنه ای از حضرت داود که در همان زمان هم نوعی ساختار شکنی محسوب می شود اما پدیده بی حجابی به عنوان پدیده ای که امروز با آن مواجه هستیم از زمان جنگ جهانی دوم به بعد رواج یافت. بروز صنعت سینما هم به این موضوع شتاب داد، البته فرایند توسعه سرمایه داری و لیبرالیسم هم در کشورهای جهان سوم در بی حجابی تاثیر گذاشت.
وی افزود: در ایران هم در زمان پهلوی دوم برگزاری برنامه و جشن هایی مثل جشن شیراز محفلی شد که موج فرهنگی جدیدی راه بیفتد و تصویرهایی از زن شکل بگیرد که موجب شد تصویر زن باحجاب به کلی کنار گذاشته شود و تصویری از زن ساخته شود که منطبق با زنان خواننده و بازیگر آن زمان است. اما در دوره بعد از انقلاب ما با یک وضعیت سیاسی نسبت به حجاب مواجه ایم یعنی در دولت های مختلف سیاست های متفاوتی در رابطه با حجاب به کار گرفته می شود. اما به طور کلی بعد از تمام شدن جنگ تحمیلی و فوت حضرت امام(ره) ما با نوعی گشودگی در حوزه حجاب مواجه هستیم. نکته پایانی اینکه اگر بخواهیم مسئله حجاب را از بستر تاریخی جدا کنیم و به مسائل فقهی ربط دهیم به مشکل برمی خوریم.
آخرین سخنران این پنل دکتر بدره بود، او گفت: لازم است که ما حجاب را در هندسه فرهنگ جنسی – جنسیتی ببینیم. منظور از فرهنگ جنسی و جنسیتی هم همه مولفه های فرهنگ در رابطه با جنسیت و غریزه جنسی است. فرهنگ جنسی هم به آن بخشی از فرهنگی گفته می شود که به امر جنسی و جنسیتی مربوط می شود. دانش ها، باورها، هنرها، اخلاقیات و عادات می تواند بخش هایی از این فرهنگ باشد.
وی افزود: به عقیده من تعریف ما از فرهنگ دچار نوعی از اشرافیت شده است، وزارت فرهنگ و ارشاد هم در این تعریف و فعالیت هایش دچار این اشرافیت است. نتیجه اینکه ما در گفتمان رسمی کشور غریزه جنسی را به رسمیت نمی شناسیم و همواره آن را به پدیده ازدواج کردن تقلیل داده ایم این در حالی است که جامعه ما به شدت جنسی زده است و اینکه غریزه جنسی را تبدیل به یک تابو کرده ایم خودش موجب بروز مشکل می شود. متاسفانه ما در جامعه ای بزرگ شده ایم که گویی بچه ها در آن جنسیت ندارند، این در حالی است که مسئله جنسیت مربوط به همه سنین و دوران است ولی ما آن را فقط به یک سنین خاص و ازدواج تقلیل داده ایم.
وی در ادامه گفت: یکی از مشکلات ما این است که در جامعه نیاز به آموزش دیدن جنسی را به رسمیت نمی شناسیم و همین موضوع جوانان را به بازار سیاه و آموزش های اشتباه کشانده است. به عنوان مثال مسائل و مشکلاتی که این روزها برای کودکان ما در جامعه پیش می آید به ندیدن همین آموزش ها مربوط می شود.
بدره در پایان سخنان خود گفت: نظام حقوقی ما در جامعه نتوانسته خیلی از قانون ها را اجرا کند و گویی تربیت ما به گونه ای بوده که هرچه بیشتر قانون گریز باشیم بهتر است. در کشور ما بحران جنسیتی مختص زنان شده است به طوری که در جامعه ما زن ناموس نامیده می شود ولی مرد ناموس نیست. به بیان دیگر ما در این سال ها روی عفت زنان تاکید زیادی داشته ایم اما روی عفت مردان خیر. این در حالی است که در تمام دوره های سنتی ما پوشش زنان و مردان بسیار بهم نزدیک بوده است نکته پایان من اینکه اگر حجاب را در هندسه فرهنگ جنسی و جنسیتی نبینیم آن را نمی فهمیم و سیاست های درستی در رابطه با آن نخواهیم داشت.