به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام احمد جهان بزرگی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگویی درباره مکتب سکولاریسم و نقدهای دین اسلام به این مکتب، بحث خود را با نگاهی تاریخی به حاکمیت سیاسی و حاکمیت مذهبی در دین اسلام آغاز کرد و گفت: احکام و اعتقادات ما از چهار منبع دریافت می شود که یکی از این منابع سیره پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) است. در سیره پیامبر(ص) تلفیق مسائل مذهبی با سیاست یا رجل مذهبی با رجل سیاسی وجود دارد و این دو گروه از یکدیگر جدا نیستند. خداوند می فرماید: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم. یعنی مومنین بر خودشان حاکمیت و ولایت دارند، ولایت پیامبر(ص) از ولایت مومنان بر خودشان بالاتر است.»
وی افزود: درباره اطاعت سیاسی هم آیه شریفه «اطیعو الله و اطیعو الرسول را داریم که خداوند می فرماید از خدا و رسول اطاعت داشته باشید.» شاید مردم خواهان بسیاری از اعمال و رفتارها در آن زمان بودند اما از نظر اسلام در جامعه باعث فساد می شد که از آن اعمال منع می شدند. خداوند می فرماید: « آنچه که رسول به شما می دهد را بگیرید و عمل کنید و از آنچه که پرهیز می دهد بپرهیزید.» این آیات در جامعه دارای اطلاق است یعنی اینگونه نیست که این مسائل فقط در مسائل فردی صدق کند و در مسائل اجتماعی جایگاهی نداشته باشد.
وی اضافه کرد: پیامبر(ص) تشکیل حکومت داد و این یکی از وظایف پیامبران است. خداوند پیامبری را نفرستاده مگر اینکه مورد اطاعت قرار بگیرد. بنابراین ما هم در سیره پیامبر (ص) و هم در قرآن می بینیم که پیامبر (ص) از رجل سیاسی جدا نبود که فقط در مسجد احکام بگوید و دیگران تشکیل حکومت دهند. سیره ائمه معصومین هم به همین شکل بوده است. امام علی (ع) هم از روز اول رحلت پیامبر(ص) به دنبال این بود که حکومت به جایگاه خود بازگردد و امام حسن (ع) هم تلاش کرد حکومت را نگاه دارد اما مردم در آن دوره نخواستند و حکومت را از او گرفتند. بقیه ائمه(ع) هم به دنبال تشکیل حکومت بودند اما در آن زمان امکان پذیر نبود و مورد اقبال مردم قرار نگرفت. در دستورات و احکام فقها اینکه فقیه عادل و عالم و جامع الشرایط باید بر جامعه حاکم باشد، وجود دارد نه اینکه هر شخصی که به احکام هیچ آشنایی ندارد، در راس حکومت قرار گیرد.
جهان بزرگی با اشاره به مکتب سکولار و پیدایش آن گفت: سکولار به معنای جدایی دین از سیاست است. مکاتب زیادی هم وجود دارند که سکولار هستند مانند لیبرالیسم، کمونیسم، فاشیسم و ناسیونالیسم. این مکاتب از قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی در اروپا ایجاد شدند زیرا افرادی پیدا شدند که حاکمیت کلیسا را قبول نداشتند و بر اساس عقل عرفی شان تصمیم گیری می کردند. از اینجا سیاست در جامعه از کلیسا جدا شد و پایه سکولار در غرب شکل گرفت.
وی با اشاره به مخالفت اسلام با سکولاریسم بیان کرد: در هر مکتبی که سکولاریسم را پذیرفته، قواعدی وجود دارد که آنها هم باید پذیرفته شوند. اولین لازمه سکولاریسم مساله عقلانیت عرفی است. یعنی قانون اجتماعی باید مبتنی بر عقلانیت عرفی باشد. فیلسوفان غربی معتقدند عقل محض قابل دست یافتن نیست به همین خاطر باید به عقل عرفی انسان ها اکتفا کرد. عقل عرفی هم آن چیزی است که در جامعه اکثریت افراد متوجه می شوند.
وی ادامه داد: سکولار عقل عرفی را مبنای قانون قرار داده و این از نظر اسلام مردود است زیرا انسان ها در زمان های مختلف دارای سلیقه های متفاوت می شوند و این سلیقه ها را عقل می پندارند و همچنین دارای خلقیات و نفسانیاتی می شوند که آنها را عقل تصور می کنند و بر جامعه آنها را حاکم می کنند. امروز نتیجه عقلانیت عرفی در جامعه غربی، فسادهای مختلفی است که وجود دارد. بسیاری از مسائلی که در ادیان الهی ممنوع بودند، پذیرفته و قانونی شده اند و دچار بلایایی هستند که به آسانی از جامعه غربی جدا نمی شود.
جهان بزرگی افزود: به غیر از عقلانیت عرفی مساله اخلاق نسبی هم وجود دارد. یعنی هرآنچه که در فردی بد و نامناسب بوده شاید برای فرد دیگری خوب و مناسب است. در جوامع امروز هم کارهایی مانند ربا، شراب خواری، زنا و … از طریق رسانه های مختلف ترویج می شود.
این محقق و نویسنده کشورمان یکی از ملزومات سکولاریسم را لذت جویی دانست و گفت: جرمی بنتام حقوقدان انگلیسی، معیار اخلاق نسبی را هرآنچه که باعث لذت آوری شود، می داند و هر مساله رنج آوری را غلط می پندارد. بنابراین سکولاریسم معیار را لذت قرار می دهد برای اینکه چه مسائلی اخلاقی و چه مسائلی غیر اخلاقی باشد. اما اسلام با اخلاق نسبی و عقلانیت عرفی هرگز سازگاری ندارد. خداوند در عقلانیت عرفی در بنیاد قانون گذاری می فرماید: «هیچ حکم و قانون و دستوری جز حکم و دستور خداوند قابل پذیرش نیست.»
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: خداوند اخلاق نسبی را به هیچ وجه نمی پذیرد. اخلاق در انسان ها باید مبتنی بر دستورات خداوند باشد و اینگونه نیست که در قرنی مساله ای خوب و مفید و در قرن دیگر، غلط و نامناسب باشد. معیار هم لذت نیست زیرا انسان ها از بسیاری از مسائل لذت می برند اما برای آنها شر است. طبق آیات قرآن، اسلام با رذایل اخلاقی که بواسطه سکولار در جامعه غرب بوجود آمده، مخالف است و نهی آنها را مختص یک دوره نمی داند.
وی ادامه داد: مساله دیگر سودگرایی در جامعه سکولار است به این معنا که هر آنچه که سودآور باشد قابلیت خرید و فروش را دارد و این هرگز مورد تایید اسلام نیست. یکی دیگر از ملزومات سکولاریسم، پلورالیسم مذهبی است به این معنا که هر کس می تواند مذهب خود را داشته باشد ولی آن را در سیاست دخالت ندهد. هرچند که پلورالیسم مذهبی را تا حدودی دین اسلام قبول دارد اما به صورتیکه در جامعه سکولار وجود دارد، مورد تایید اسلام نیست.
جهان بزرگی یادآور شد: بند تسبیح همه جوامع سکولار، اومانیسم است. عقلانیت عرفی، نسبی بودن اخلاق، سودگرایی و لذت جویی به مساله کلی اومانیسم باز می گردد که اندیشمندان سکولار انسان را محور همه چیز می دانند و او را جایگزین خداوند کرده اند.
وی با اشاره به زمینه های پیدایش سکولاریسم در کشورهای اسلامی گفت: مفهوم جدایی دین از سیاست از دوران ائمه معصومین آغاز شده بود. پیامبر (ص) را همه مردم قبول داشتند و جدایی سیاست از دین را نمی خواستند اما از دوران ائمه معصومین مردم این مساله را که یک فرد آگاه به احکام در راس جامعه حضور داشته باشد را قبول نکردند به همین دلیل علمای دین از سلاطین جدا شدند.
وی افزود: تا مدت ها افرادی که در راس حکومت حاضر بودن خلیفه رسول الله نامیده می شدند اما پایبند به اینکه بر همه مسائل آگاهی داشته باشد، نبودند چنانکه بعضی از خلفا از طرف بعضی از علمای مسیحی و یهودی مورد سوال و جواب قرار می گرفتند و آنها در گفتن احکام از خودشان ضعف نشان می دادند.
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: از قرن چهارم و پنجم هجری به بعد هر شخصی که قدرت نظامی با او بیعت می کرد به عنوان خلیفه رسول الله تعیین می شد یعنی قدرت نظامی اصل قرار داده شد. بنابراین از همین دوران این مساله در بین اهل تسنن شکل گرفت اما علمای شیعه چنین اعتقادی نداشتند و از همان آغاز معتقد بودند کسی که علم به احکام ندارد حکومت بر جامعه بر او حرام است و مردم اجازه اطاعت و تبعیت از او را ندارند اما در عمل این اتفاق نمی افتاد زیرا قدرت ها ابزار و سلاح داشتند و مردم یا به زور و اجبار یا علاقه به آن گروه گرایش پیدا می کردند.
وی ادامه داد: امروز هم ما دو اعتقاد شاخص در جهان تشیع و اهل سنت داریم. در جهان اهل سنت اشاعره بیشتر حاکم هستند. اشاعره معتقدند هر کس با قدرت نظامی بر سرکار بیاید او خلیفه رسول خدا است . معتزله هم مانند اخوان المسلمین معتقدند لزومی ندارد که قانون خدا در اجتماع جاری و ساری باشد و هرچه که اکثریت مردم قبول کنند در جامعه جاری می شود. این گروه به لیبرالیسم ها نزدیک شدند.
جهان بزرگی افزود: تشیع تحت اجبار در دوران های گذشته تحت حکومت سکولار زندگی کردند اما از دوران مشروطه همه علمای شیعه فقیه جامع الشرایط را برای راس حکومت لازم دانستند.بنابراین نهضت مشروطه بر پایه ایجاد قانون حاکمیت الهی بر جامعه شکل گرفت اما بعدها منحرف شد و بعدها بواسطه کودتای رضاخان، علما کنار زده شدند.
به گفته جهان بزرگی امام خمینی(ره) مکتب سکولاریسم را با تشکیل حکومت اسلامی شکست داد و نشان داد که جهان تشیع اعتقاد به وجود سکولار در جامعه ندارد و حکومت باید مبتنی بر دستورات خداوند باشد.
وی درباره اسلام سکولار گفت: اسلام به معنی تسلیم در برابر خداوند است. یکی از احکام خداوند اطاعت از پیامبر و ائمه و فقیه جامع الشرایط است. احکام الهی باید بر جامعه حاکم باشد. قوانین اجتماعی، قوانین قضایی، قوانین اقتصادی و قوانین سیاسی باید مبتنی بر گفته های رسول خدا باشد. پس اسلام سکولار هیچ معنایی ندارد زیرا مهم ترین قانون در جامعه قانون الهی است و هر پادشاهی که بر جامعه ما حکومت کرد، قانون اسلامی را کنار گذاشت و قوانینی را اجرایی کرد که مخالف قانون اسلام بود. یعنی جامعه سکولار ساخته شد و این از نظر اسلام مردود است.
وی در پایان سخنانش گفت: خداوند در قرآن می فرماید: «کسی که غیر از اسلام روش زندگی دیگری اتخاذ کند از او پذیرفته نیست.» انعکاس این روش زندگی در قوانین است یعنی اگر قوانین اسلامی در جامعه وضع نشود آن جامعه سکولار خواهد شد. بنابراین اسلام هرگز با سکولاریسم قابلیت تجمیع شدن را ندارد.