به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۹۰ نفر از اعضای نوجوان مراکز کانون استان مرکزی با مولف رمان «عشق و رنج و بلوط» به گفتگو پرداختند.
برنامه دو پنجره با پخش نماهنگی از زندگی هنری این نویسنده، خوشآمدگویی اعضای مرکز فرهنگی هنری مهاجران به زبان کردی و فارسی، تقدیم غزلی از نرجس شاهمحمدی عضو مرکز فرهنگی هنری شماره سه اراک، اهدای لوح تقدیر و برگهی سبزی از نامههای یادگاری اعضا به نویسنده دشتهای آزاد و نقد و بررسی کتاب «عشق و رنج و بلوط» از نگاه و زاویه دید اعضا نوجوان مراکز، بخشی از هفتمین برنامه دو پنجره کانون استان مرکزی بود.
رضا موزونی مدیرکل سابق کانون استان کرمانشاه - که به تازگی به عنوان مدیرکل نظارت بر انتشارات کانون منصوب شده است - در این نشست از بچهها خواست که از نوشتن نترسند و برای نوشتن جسارت داشته باشند.
او به اعضای کانون توصیه کرد: بنویسید و نترسید، با قلم دوست باشید و البته قلم خودتان را داشته باشید و قبل از این که دیگران خاطرههای شما را به داستان تبدیل کنند، خودتان قدم اول را برای نوشتن خاطرههایتان بردارید.
موزونی همچنین اعضا کانون را به مطالعه آثار داستانی با محوریت سرگذشتنامه و ماجراهای تاریخی تشویق کرد.
وی اهمیت و ارزش باورهای عامیانه در خلق تصاویر داستانی ماندگار را یادآور شد و در این زمینه به بیان تعداد زیادی از باورهای مردمان کرد زبان پرداخت.
اعضای کانون در این برنامه که مربیان آنها نیز در کنارشان بودند، نظرها و انتقادهای خود را به صراحت دربارهی محتوای کتاب، زبان و کلمههای مورد استفاده نویسنده، سیر روایی ماجراهای داستان، عدم وجود گرههای داستانی در کتاب، غلبه ویژگیهای خاطره بر عناصر داستان مطرح کردند.
فاطمه یار محمدی عضو مرکز شماره دو اراک معتقد است تصویرسازی عالی یکی از نکات مثبت و قابل توجه این کتاب است که علاوه بر خواندن، خواننده را در فضای نوشته غرق میکند.
حدیث هاشمی یکی دیگر از اعضای کانون نیز در این نشست گفت که شخصا داستان این رمان نوجوان کانون را باور کرد اما بعضی جاها اتفاقهایی که رخ داد باور پذیر نبود.
او در عین حال یادآور شد که از خواندن این کتاب اطلاعات خوبی در مورد گیلانغرب (زادگاه نویسنده) بهدست آورده است.
حانیه شجاعی دیگر عضو کانون هم به نویسنده کتاب «عشق و رنج و بلوط» گفت: اسم داستان با خود داستان بسیار شباهت داشت و شخصیت مادر در این داستان عالی بود چون قبل و بعد از مرگ پدر، زحمت بسیاری کشیده بود و فضاسازی داستان به گونهای بود که انگار در همان مکانها و داخل داستان بودم.
پایان بخش برنامه «دو پنجره، دو لبخند» نقش بستن امضای نویسنده بر صفحههای نخستین کتاب «عشق و رنج و بلوط» و ثبت عکسهای یادگاری در قاب خاطرات شرکتکنندگان بود.
در این آیین جهانبخش قنبری مدیرکل و تعدادی از مربیان کانون استان مرکزی نیز حضور داشتند.