کلمه «ذکر» در قرآن، روایات و دعاها در موارد مختلفی با مصداق‌های متعددی به‏ کار رفته است، نکته زیبا و مهم این است که ذکر با همه مصادیقش در قرآن، و با امیرمؤمنان(ع) معیّت دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، شیخ حسین انصاریان در کتاب ارزشمند «همراهی علی و حق در شرح حدیث» آورده است؛ کلمه «ذکر» در قرآن، روایات و دعاها در موارد مختلفی با مصداق‌های متعددی به‏ کار رفته است، نکته زیبا و مهم این است که ذکر با همه مصادیقش در قرآن، و با امیرمؤمنان(ع) معیّت دارد.

استاد اخلاق حوزه علمیه با بیان اینکه می توان به دو مصداق از این مصادیق اشاره کرد، افزود: « نماز» و « یاد خدای متعال » از جمله این مصادیق می باشند به طوریکه خداوند متعال در سوره مبارکة طه آیه ۱۴ می‌فرمایند « إِنَّنی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری » (من اللَّه هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار!) و یا در سوره مبارکة جمعه آیه ۹ نیز نماز جمعه را ذکر دانسته و مردم را از آنچه باعث جدا شدنشان از این ذکر می‌شود برحذر داشته است « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلی‏ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ».

این مفسرّ، محقق و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم با بیان اینکه اگر حقیقت ذکر را «نماز» بدانیم، این نماز حق است، ادامه داد: اثبات حق بودن نماز، نیاز به اطاله کلام و توضیح و تفسیر زیادی ندارد، چرا که تنها راه گره خوردن با صراط مستقیم و اتصال به حق مطلق - که وجود مبارک پروردگار مهربان عالم است - جز از راه  نماز امکان‌ پذیر نیست، به عبارت دیگر،  تنها راه ارتباطی میان بندگان و خدای معتال راه نماز و پیوست با این ذکر الهی است،  کسانی که نماز را اقامه نمی‌کنند، در حقیقت به همین مقدار از حق فاصله دارند و اما آنان که رابطه عاشقانه ای با نماز دارند، بطور قطع با حق گره خورده و معیّت با حق دارند.

استاد انصاریان به معنای معیّت امیرمؤمنان(ع) با حق، طبق این مصداق(نماز) اشاره کرد و گفت: حضرت لحظه‌ای از نماز جدا نبوده و نماز نیز با آن حضرت معیّت و همراهی دارد، مرحوم مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار از «ابان ‌بن ‌تغلب» که یکی از روایان مورد اعتماد است  نقل کرده است که حضرت صادق(ع) درباره امیرمؤمنان(ع) فرمود: «کَانَتْ لَهُ خَمْسُمِائَةِ نَخْلَةٍ فَکَانَ یُصَلِّی عِنْدَ کُلِّ نَخْلَةٍ رَکْعَتَیْنِ» (امیرمؤمنان(ع) پانصد نخل خرما داشت که کنار هر کدام دو رکعت نماز اقامه می‌کرد) و «وَ کَانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ غَشِیَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرُ» (هر گاه به نماز می‌ایستادند حالت غش به ایشان دست می‌داد و رنگ چهره مبارکشان رنگ دیگری بود) و «وَ کَانَ قِیَامُهُ فِی صَلَاتِهِ قِیَامَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ- بَیْنَ یَدَیِ الْمَلِکِ الْجَلِیلِ» (سبک نماز خواندن حضرت این گونه بود که وقتی به نماز می‌ایستاد، گوئی یک بنده ذلیل و حقیری در مقابل پادشاهی بزرگ ایستاده است) و «کَانَتْ أَعْضَاؤُهُ تَرْتَعِدُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»(هنگام نماز، تمام اعضای آن حضرت از خشیت خدای متعال به لرزه می‌افتاد) و «وَ کَانَ یُصَلِّی صَلَاةَ مُوَدِّعٍ یَرَی، أَنَّهُ لَا یُصَلِّی بَعْدَهَا أَبَداً» (وقتی به نماز می‌ایستادند، گوئی آخرین نماز عمر خود را اقامه می‌کرد؛ بطوری که گویی پس از آن، نماز دیگری نخواهد داشت).

استاد حوزه علمیه بیان داشت: معیّت امیرمؤمنان(ع) آنچنان در این مصداق قوی است که ولادت حضرت در کعبه و شهادت حضرت نیز در مسجد و در حال نماز واقع شده ‌است، بنابراین معنای «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ» در این صورت این است که وجود مبارک امیرمؤمنان(ع) با حق است یعنی با نماز است و حق با اوست یعنی نماز با اوست.
میـسر نگردد بـه کس ایـن سعادت    به مسجد ولادت به مسجد شهادت

مفسرّ، محقق و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم در بخش دیگری از گفتار خود با مساله « یاد خدای متعال » و مصداق های قرآنی آن اشاره داشته و می افزاید: یکی دیگر از مصادیق ذکر در قرآن کریم «یاد خدای متعال» است همانطور که در سوره  مبارکه حج آیه ۳۹ و در سوره مبارکه انفال آیه ۲ می‌فرمایند ؛ « الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ »( همان‌ها که چون نام خدا برده می‏شود، دل‌هایشان پر از خوف(پروردگار) می‏گردد و همچنین در سوره مبارکه نور آیه ۳۷ می‌فرمایند «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّه » ( مردانی که نه تجارت و نه معامله‏ای آنان را از یاد خدا غافل نمی کند) و یا در سوره مبارکه زخرف آیه ۳۶ می‌فرمایند؛ « وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین » ( و هر کس از یاد خدا روی‏ گردان شود شیطان را به سراغ او می‌فرستیم پس همواره قرین اوست!).

استاد انصاریان ادامه داد: با توجه به آیات فوق،که بیانگر یکی از زیباترین مصادیق حقّ در قرآن است، می‌توان یاد خداوند متعال را دست‌کم در سه حوزه « زبان»، « قلب » و « عمل » بررسی نمود چرا که هر کدام از این سه میدان، می‌تواند مکان نمایش ذکرالله باشد، و امیرمؤمنان (ع) در این سه میدان عین حقّ بوده و معیّت با حقّ دارد.

وی در  حوزه زبان بیان داشت: برای درک این حقیقت می‌توان به «نهج البلاغه» مراجعه‌کرد تا حقیقت این معیّت روشن شود. اگر فرصت بود تا با مراجعة به این دریای الهی به بررسی ناگفته‌هایی از حقایق معیّت حقّ با حضرت می‌پرداختیم، اما به علت نبود فرصت کافی از آن چشم می‌پوشیم. 

نویسنده کتاب « فرهنگ مهرورزی » اظهارداشت: فقط در این قسمت به یک کلام عرشی اشاره‌ای اجمالی خواهیم داشت، که بعضی جوامع حدیثی به آن اشاره کرده‌اند. حضرت می‌فرمایند: « جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی ثَلَاثِ خِصَالٍ» (تمام خیرها در سه خصلت جمع شده است) «النَّظَرِ وَ السُّکُوتِ وَ الْکَلَامِ» (نگاه، سکوت و سخن) «وَ کُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فِیهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ» (هر نگاهی که در آن اعتبار نباشد، سهو و اشتباه است) «وَ کُلُّ سُکُوتٍ لَیْسَ فِیهِ فِکْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ» (و هر سکوتی که همراه با تفکر نباشد، غفلت است)، «وَ کُلُّ کَلَامٍ لَیْسَ فِیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ» (و هر سخنی که در آن ذکر خدا نباشد، لغو و بیهوده است)، سپس حضرت می‌فرماید؛ «طُوبَی لِمَنْ کَانَ نَظَرُهُ عِبْرَةً وَ سُکُوتُهُ فِکْرَةً وَ کَلَامُهُ ذِکْراً» (خوشا بر احوال کسی که نظرش مایة عبرت، سکوتش همراه با فکر و کلامش ذکر (خداوند) باشد) اصرار و تکیه امیرمؤمنان(ع) در فراز «کلامُهُ ذکرا» اهمیت ذکر زبانی را روشن می‌کند.

استاد اخلاق حوزه های علمیه با اشاره به مقوله « ذکر زبانی » ادامه داد: ذکر زبانی هم از موارد ذکر است. بیشترین ذکری که در قرآن کریم به آن دستور داده شده است و حتی بر پیامبر اکرم(ص) نیز واجب شده، ذکر «سبحان الله» است.  هنگام گفتن «سُبْحانَ الله»، حتماً باید قلب توجه عمیقی به مفهوم آن داشته باشد. در نماز واجب تعداد «سُبْحانَ الله» در رکوع، سجده و رکعت سوم و چهارم نماز، از همه ذکرها بیشتر است. «سُبْحانَ الله» یعنی پروردگار در ذات، صفات و عمل خود از هر عیب و نقصی پاک و منزّه است.

وی بیان داشت: وقتی ذکر «سُبْحانَ الله» گفته می‌شود و  به مفهوم آن هم توجه عمیق قلبی حاصل می‌شود، چه در نماز و چه در خارج از نماز، بدین معناست که خدای متعال از هرگونه عیب و نقصی در ذات، صفات و افعال خود پاک و منزّه است و هیچ نقصی در او راه ندارد.

استاد انصاریان به تأثیر عملی ذکر در رفتارهای انسان اشاره کردو گفت: پس این‏ همه عیب و نقصی که در زندگی انسان‌هاست، چرا وجود دارد؟ قرآن کریم، پاسخ این پرسش را این چنین داده است: « وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ »، بنابراین شخص ذاکر وقتی ذکر شریف «سبحان الله» را بر زبان جاری می‌کند، در حقیقت به این واقعیت اعتراف می‌کند که خدای متعال از هر گونه نقصی مبراست و سر چشمه تمام زیبایی‌هاست. شخص ذاکر با این ذکر اعتراف می‌کند که تمام نقص‌ها و کمبودها از موجود محتاجی به نام انسان است، نه از ناحیة خدای متعال، به همین خاطر پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «تُخَلِّقُوا بِاَخْلاقِ اللهَ» ؛ یعنی خود را به اخلاق خدا آراسته کنید؛ یعنی کمبودها و نقص‌های خود را با اخلاق الهی جبران کنید و به دنبال رسیدن به کمال مطلق باشید.

وی ادامه داد: در قرآن و روایات خدای متعال از حسادت به شدت مذمّت کرده است و انسان حسود را دوست ندارد، چون حسادت عیب و نقص است، پس انسان ذاکر نباید حسود باشد؛ خدای متعال بخیل نیست، ظالم نیست، حریص نیست؛ انسان ذاکر هم بخیل، ظالم و حریص نمی‌باشد؛ بنابراین با استعانت از ذکر باید نقص‏ها را از خود برطرف نماییم.

اگر انسان در زندگی اقتصادی‏ خود گرفتار ربا و حرام‏خواری است و تجاوز به حقوق مردم می‏کند؛ همه این‌ها نقص و عیب است؛ انسان باید همه این موارد را از خود برطرف نماید تا در حد توان بی‌نقص شود. مگر ممکن است انسان در این طوفان‏های عجیب و غریب زندگی، بی‏عیب و نقص زندگی کند؟ باید پاسخ داد؛ بله می‌تواند، چرا که ۱۲۴ هزار نفر بی‌عیب و نقص زندگی کردند. چهارده نور تابناک در این دنیا، بی‏عیب و نقص زندگی کردند. اکنون هم امام عصر(عج) در بین ما است که در حیات و زندگی آن حضرت هیچ عیب و نقصی وجود ندارد. پس باید کوشید تا نقص‌های خود را بر طرف نمود و با گره خوردن به ذکر حقیقی در جمع ذاکران الهی قرار گرفته و از آثار و برکاتش بهره‌مند شویم.

نویسنده کتاب ارزشمند « تفسیر حکیم» اظهارداشت: انجام ذکر در حوزه قلب، در حوزه قلب نیز امیرمؤمنان(ع) حقّ است و حقّ نیز با اوست. در روایت بسیار مهمی که در کتاب «توحید» نوشته مرحوم شیخ صدوق (اعلی الله مقامه) نقل شده است و مرحوم علامه طباطبائی(ره) در جلد ۶ المیزان ضمن بحث مهمی پیرامون توحید آن را ذکر کرده است این است که: ابی‌حسن‌موصلی از امام صادق(ع) نقل کرده است که مردی به نام «ذعلب» در معرکه جنگ جمل خدمت امیرمؤمنان(ع) رسید و عرض کرد: «یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ حِینَ عَبَدْتَهُ؟» (آیا خدایت را هنگامی که عبادت می‌کنی دیده ای؟) حضرت فرمود: «فَقَالَ وَیْلَکَ مَا کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ!»؛ وای بر تو!! من پروردگاری را که ندیده باشم عبادت نمی کنم! آن مرد پرسید چگونه او را دیده‌اید؟ حضرت فرمود: «قَالَ وَیْلَکَ لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ فِی مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ»( وای بر تو هرگز با چشم سر مشاهده نمی‌شود، بلکه او با چشم دل با حقیقت ایمان دیده می‌شود.)

استاد حوزه علمیه ادامه داد: آنچه از این بیان روشن می‌شود این است که ذکر قلبی هر چیز در جوارح انسان مشاهده نمی‌شود ولی در وجود ذاکر و قلب او تحقق داشته و این ذکر در جوارح انسان مؤمن تجلّی و تبلور دارد.

نویسنده کتاب « فضل و رحمت الهی » به مقوله ذکر در حوزه عمل اشاره کرد و گفت: در حوزه عمل نیز حضرت در اوج معیّت با حقّ قرار دارد، به طوریکه در روایتی آمده است؛ " حبة عُرَنی می‌گوید: شبی از شبها من و «نوف بکالی» مقابل دالان ورودی منزل خوابیده بودیم، ناگهان امیرمؤمنان(ع) را مشاهده کردیم که مانند انسانهای واله و شیدا در حالی‌که دستانش را به دیوار می‌کشید و آیه شریفه: « إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ » را تلاوت می‌کرد از کنار ما می‌گذشت، همین‌که به ما رسید پرسید: ای «حبه» خواب هستی یا بیدار؟ عرض کردم حال شما که این‌گونه است ما چگونه بخوابیم؟ حضرت گریست و سپس فرمود: «یَا حَبَّةُ إِنَّ لِلَّهِ مَوْقِفاً وَ لَنَا بَیْنَ یَدَیْهِ مَوْقِفٌ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْ‏ءٌ مِنْ أَعْمَالِنَا» (ای حبه! همانا برای ما و خدای متعال موقف و جایگاهی است که هیچ چیز از اعمال ما از او مخفی نمی ماند.)، «یَا حَبَّةُ إِنَّ اللَّهَ أَقْرَبُ إِلَیَّ وَ إِلَیْکَ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ای «حبه!» خدای متعال به من و تو از رگ گردن نزدیک‌تر است؛ «یَا حَبَّةُ إِنَّهُ لَا یَحْجُبُنِی وَ لَا إِیَّاکَ عَنِ اللَّهِ شَیْ‏ءٌ» (ای «حبه!» هیچ چیز میان ما و او حائل نیست!)، سپس حضرت روبه « نوف بکالی» کرد و فرمود: ای نوف بیدار هستی یا خواب؟ پاسخ دادم: با امیرالمؤمنین بیدارم! حضرت فرمود: «یَا نَوْفُ إِنْ طَالَ بُکَاؤُکَ فِی هَذَا اللَّیْلِ مَخَافَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَرَّتْ عَیْنَاکَ غَداً بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (ای «نوف!» اگر گریه‌ات در این شب از خوف خدای متعال بسیار باشد، فردای قیامت چشمانت در پیشگاه خدای متعال روشن خواهدبود؛ «یَا نَوْفُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ قَطْرَةٍ قَطَرَتْ مِنْ عَیْنِ رَجُلٍ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَّا أَطْفَأَتْ بِحَاراً مِنَ النِّیرَانِ»، (ای «نوف!» قطره‌ای نیست که از چشمان مردی بر اثر خشیت و خوف از خدای متعال بریزد مگر آنکه دریایی از آتش را خاموش می‌کند!)، سپس در حالی که می‌گذشت این اشعار را زیر لب زمزمه می‌نمود:
«لَیْتَ شِعْرِی فِی غَفَلَاتِی»( خداوندا ای کاش می‌دانستم در حال غفلت‌هایم)
«أَ مُعْرِضٌ أَنْتَ عَنِّی أَمْ نَاظِرٌ إِلَیَّ» (آیا از من رویگردانی یا به من می‌نگری)

«وَ لَیْتَ شِعْرِی فِی طُولِ مَنَامِی وَ» «قِلَّةِ شُکْرِی فِی نِعَمِکَ عَلَیَّ مَا حَالِی» ((و ای کاش می‌دانستم با این خواب طولانی و سپاس اندکم در برابر نعمت‌هایت، چه حالی نزد تو دارم.)، حبة عرنی می‌گوید: به خدا سوگند! امیرمؤمنان(ع) در این حال بود تا این‌که صبح دمید.  در این روایت شریف تأثیر فراوان ذکر عملی در رفتارهای امیرالمؤمنین(ع) که تحقق عینی ذکر و معیّت او با حق است روشن و آشکار می‌کند و ترسیم ذکر عملی در رفتارهای آن حضرت را به تصویر کشیده‌است.

وی در بخش دیگری از گفتار خود به ارزشمندترین ذکر اشاره کرده و می افزاید: با کنار هم قرار دادن آیات و روایات به این نتیجه می‏رسیم که ارزشمندترین ذکر «ذکر قلبی» است که به معنای توجه عمیق قلب به حق و حقیقت می‌باشد، نکتة مهم این است که توجه و ذکر باید پیوسته و دائمی باشد؛ یعنی انسان می‌بایست همه‌ جا و همه ‏وقت و در هر کاری، قلباً توجه به پروردگار داشته باشد، و همواره متوجه باشد که خدای متعال مراقب اوست و او را می‏بیند؛ چنانچه قرآن کریم می‌فرماید: « أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَی» این یک ذکر قلبی و باطنی است که در اوج عظمت و برتری و ارزش قرار دارد. گرچه خدای متعال با چشم ظاهر دیده نمی شود و به تعبیر قرآن کریم: « وَ لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ » اما درک این حقیقت، که خداوند متعال ناظر و حاضر است، انسان را در جمع ذاکران حقیقی قرار می‌دهد.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم بیان داشت: مرحوم علامه حلی(ره) در کتاب پر قیمت «کشف الیقین فی فضایل امیرالمؤمنین(ع)»  به نقل خوارزمی که یکی از علمای مشهور اهل تسنن است نقل کرده که یکی از همسران رسول‌خدا(ص) گفت: شنیدم از رسول‌خدا (ص)که  فرمود: «ذِکْرُ عَلِیٍّ عِبَادَةٌ» ( ذکر و یاد امیرمؤمنان عبادت است).

این مفسرّ، پژوهشگر و محقق حوزه علمیه افزود: این ذکر در هر مرحله‌ای که باشد، ذکر حق است و ذکر حق عبادت است، پس اگر بگوییم ذکر علی(ع) عبادت است چون ذکر او، ذکر الله است، این کلام عین واقعیت است، حال فرقی نمی‌کند این ذکر به عنوان یاد امام واجب‏ الاطاعه باشد، که نوعی عبادت است؛ یا به عنوان ذکر فضایل و مناقب حضرت باشد که باز هم عبادت است، و یا برای واسطه قرار دادن آن حضرت در مشکلات زندگی که در این صورت هم عبادت محسوب می‌شود، زیرا یاد کردن آن حضرت دارای آثار فراوانی است؛ از جمله هنگامی که به یاد ایشان می‌افتیم، یاد خدای متعال و عظمت او در وجود ما تجلّی می‌کند و این تجلّی، یاد خدا و عبادت اوست.

استاد حوزه های علمیه ادامه داد: یکی دیگر از آثار و برکات ذکر علی(ع) این است که وقتی آن حضرت، یا سایر معصومین^ را یاد ‌می‌کنیم، همین ذکر، مقدمه‌ای است برای این‌که در اعمال و رفتار خود نیز آنان را یادکنیم و سعی کنیم در حد توان مطابق سیره و سنّت آنان عمل نماییم، خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: « إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» ( امیرمؤمنان(ع) در حال رکوع، به فقیر زکات (صدقه) داد. این آیه شریفه می‌فرماید: خدای متعال و رسول‌خدا|، و همچنین مؤمنانی که در حال رکوع، زکات می‌دهند، ولیِّ شما محسوب می‌شوند؛ بنابر این توجه و التفات از روی ایمان و اعتقاد به امیرمؤمنان(ع) که امام واجب‌الاطاعه هستند، عبادت است.)

استاد انصاریان تصریح کرد: توجه قلبی به حضرت به‏عنوان امامی که کتاب الله، یدالله، عین الله و اُذُن الله است ذکر و عبادت الهی است، بنابراین وقتی که گذشتگان ما، محبت، ولایت، امامت و اطاعت واجب آن حضرت را به ما آموزش دادند، ما هم به خانواده و همسایه‏های خود، مردم کوچه و بازار، معلم‏ها، دانش‏آموزان، استادان و دانشجویان آموزش می‌دهیم، همه اینها از مصادیق ذکر است چون ذکر علی(ع) عبادت است.

ذکر و حبّ علی(ع)، سرمایه شیعیان

وی در بخش دیگری از سخنانش با طرح این پرسش که اگر از تمام پادشاهان و ‏حاکمان دنیا پرسیده ‌شود سرمایه اصلی کشور را در کدام محل ذخیره می‌کنند؟ گفت: آنها پاسخ می‌دهند در بانک مرکزی آن کشور، یعنی در ساختمان محکم و مطمئنی که از دستبرد سارقان و هرگونه خطرات احتمالی محفوظ باشد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که خزانة ثروت شیعیان کجاست؟ خدای متعال قلوب شیعیان را خزانه بالاترین و با ارزش‏ترین ثروت‌ها و گوهرها قرار داده است؛ جواهرهایی به نام پیامبر خدا(ص) و ائمّة معصومین(ع) در قلب ما قرار دارند، پس باید کوشید تا اینکه مبادا این خزانه مورد سرقت سارقان قرار گرفته یا دچار حریق شود.

نویسنده کتاب « تمرین بندگی » ادامه داد: بنابراین ما خزانه‏ دار گوهر محبت خدا هستیم؛ قلب ما حرم خداست و در حرم خدا هرگز غیر خدا را نباید جای داد، اگر ما ذکر و یاد ائمة طاهرین(ع)را داشته باشیم، در حقیقت این ذکر مصداق ذکر حق است و در این‌که ذکر حق بطور قطع عبادت است هیچ شکی نیست، بنابراین ذکر اهل‌بیت(ع) عبادت است.
استاد انصاریان بیان داشت: اشک در عزای امام حسین(ع) گوهری است که تنها در خزانه قلب مؤمنان قرار گرفته است، رسول‌خدا(ص) فرمود: «انَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرَدُ ابَداً» یعنی برای شهادت حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین(ع) در دلهای مؤمنان حرارتی است که هرگز سرد نخواهد شد و این سرمایه‌ الهی در قلوب شیعیان علی(ع) است و این یکی از بارزترین و آشکارترین نمونه های ذکر الله است، که می‌توانیم با مداومت بر آن با حق معیت پیدا کنیم.

برگرفته از کتاب ارزشمند علی و حق اثر استاد حسین انصاریان