عبدالحمید قدیریان معتقد است در حال حاضر مدیران ما لزوم پرداختن به تصویر و تصویرسازی را فهم نکرده ­اند در حالی‌که در حال حاضر دنیا دارد روی تصویر سرمایه ‌گذاری می‌کند.

خبرگزاری مهر- گروه هنر-آزاده سهرابی: عبدالحمید قدیریان نقاش، مجسمه ساز، گریمور و طراح صحنه این روزها بیشتر درباره بنیان های تفکری هنر انقلاب و هنر متعهد صحبت می کند و گرچه در حوزه نقاشی فعال تر شده است و آخرین آثاری که از وی رونمایی شد ۲ اثر با موضوع شهید حججی بود؛ آثاری که به گفته وی با نگاه به آسمان ها که این روزها این نگاه را کم داریم، خلق شده اند. 

با هدف بحث درباره مبانی هنر انقلاب گفتگویی با قدیریان داشتیم که در بخش نخست وی به نداشتن متدولوژی فرهنگی نشأت گرفته از مفاهیم دینی اشاره کرد. در بخش دوم این گفتگو مسیر تبیین مفاهیم دینی در قالب هنر پیگیری شد و وی تاکید بیشتری بر بنیادین بودن تفکر الهی و تبیین آن به عنوان پیش نیازی برای ورود هنر به این عرصه داشت.

به طور کلی همه روی سخن عبدالحمید قدیریان هنرمند جبهه انقلاب، متفکران جامعه دینی است. از منظر وی تبیین مفاهیم دینی و انقلابی باید جلوتر از هر اقدام هنری باشد و مسیر را برای خلق آثار هنری باز کند. از نگاه او گرچه هنرمند مسئول است و باید در خلق آثار هنری با دیدگاه دینی و فاخر حرکت کند و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد اما از نگاه وی هنرمند خود متاثر از فضای جامعه دست به خلق اثر می زند و متفکران و اندیشمندان هستند که باید در وهله نخست جامعه را تحت تاثیر قرار دهند.

با ما در بخش سوم و پایانی این گفتگو همراه می شوید.

* با تمام انتقادهایی که درباره سطح کیفی آثار انقلابی و ارزشی وجود دارد اما باز هم می‌ بینیم که وقتی ماجرای شهادت شهید محسن حججی پیش می ‌آید هنرمندان آثار تأثیرگذاری درباره به شهادت رسیدن ایشان خلق می ‌کنند، اما چرا پس از سال ‌ها هنوز درباره اربعین آثار فاخر و ارزشمندی تولید نشده و همچنان هم راهپیمایی اربعین حسینی را همان کسانی درک می‌ کنند که به کربلا می ‌روند؟ مگر این وظیفه هنر نیست که بتواند طوری در دل مردم تأثیر بگذارد که حتی بدون حضور در محل یک رویداد عظیم دینی، آن را با جان و دلشان حس کنند؟

- البته خیلی از کسانی که در راهپیمایی اربعین شرکت نمی ­کنند، دلشان در گرو اربعین است. اگر ۲۰ میلیون نفر به راهپیمایی می ­آیند، بسیار بیشتر از این تعداد، کسانی هستند که دلشان برای راهپیمایی می ­تپد. اما تولید نکردن آثار هنری در مورد اربعین توسط هنرمندان، دلایل مختلفی دارد؛ یکی از آنها همراه نشدن مسئولان با راهپیمایی اربعین است. برای همین، فضای جامعه به سمت اربعین سوق داده نشده ­ این موجب تأسف است.

مگر مضمون کلام بسیاری از علما این نیست که این راهپیمایی خدایی است؟ پس چرا مسئولان، دو روز از وقتشان را صرف همراهی با اراده الهی نمی ­کنند؟ متفکران ما هم باید در این زمینه‌ ها نقش پر رنگ ‌تری از خودشان نشان بدهند. شما این روزها می ­بینید که با وجود واقعه حضور شهید حججی و تولید آثاری با این مضمون توسط هنرمندان، هیچ ‌یک از متفکران برای تبیین این ماجرا و توضیح این آثار به میدان نیامدند.

شما این روزها می ­بینید که با وجود واقعه حضور شهید حججی و تولید آثاری با این مضمون توسط هنرمندان، هیچ ‌یک از متفکران برای تبیین این ماجرا و توضیح این آثار به میدان نیامدند* منظورتان از تبیین چنین رویدادهایی چیست و این تبیین ها چگونه باید با هنر و هنرمند پیوند بخورد؟

- در اوایل قرن بیستم در کافه‌ های شهر پاریس بسیاری از هنرمندان در کنار فلاسفه می ‌نشستند و با هم صحبت می‌ کردند، هنرمند نظرش را ارایه می ‌داد و فیلسوف هم نگاه فلسفی خود را مطرح و فضای فکری هنرمند را تبیین می‌ کرد. در نهایت آن همنشینی ‌ها و بحث ­ها نتیجه داد و باعث تبیین و پایه‌ گذاری آثار و سبک‌ های مختلف در اروپای آن دوران شد.

هنرمند نمی ‌تواند تولید فکر کند، اما می ‌تواند در فضای فکری متفکر شنا و حتی لایه‌هایی را پیدا کند که خود متفکر هم پیدا نکرده است. اما چرا در کشور ما متفکران سعی نمی ‌کنند آثار مختلف را تبیین کنند؟ این کمبود تبیین، در همه ابعاد زندگی و فرهنگ ما وجود دارد. تا وقتی عمل افراد برای ما ملاک باشد، لزوم دستیابی به مبانی و معارف را احساس نمی ­کنیم و این به مرور دارد غیر قابل تحمل می ­شود.

اگر یک نفر به کربلا برود و راهپیمایی اربعین را ببیند، در پیش چشمان او یک فضای محبت‌ آمیز و پر از عشق جلوه‌گری می ‌کند. این واقعیت ماجرا است، اما حقیقتش چیست؟ چه کسی حقیقت آن را تببین کرده است؟ در حال حاضر، بسیاری از ما فقط در شب ‌های جمعه در هیأت ‌های مذهبی و یا در ایام محرم به یاد امام حسین (ع) می ‌افتیم و با یاد ایشان آرام می ‌شویم و دوباره به زندگی خودمان بر می ‌گردیم. اما چرا نباید آموزه ­های امام حسین (ع) با زندگی ما آمیخته شود؟

 ما همیشه بر اساس دیده ‌های دشمن، از واقعه عاشورا یاد می ‌کنیم و لحظات آن را از نگاه کسانی می ‌بینیم که شاهد صحنه مادی آن واقعه بوده ‌اند، آن هم از کسانی که در سپاه دشمن بوده‌ اند. هیچ ‌گاه سراغ این نمی ‌رویم که ماجرای عاشورا را از زبان یکی از اهل کاروان بشنویم و از نگاه یکی از ایشان به واقعه کربلا نگاه کنیم. البته پرداختن به واقعیت کربلا نیز لازم است و بسیار اهمیت دارد، ولی مهم ‌تر از آن این است که به حقیقت کربلا پرداخته شود. چگونه است که مردم به واقعیت آن واقعه عظیم می ‌پردازند، ولی کلام حقیقت ­گرای حضرت زینب (س) را کنار می‌ گذارند. چرا صرفاً به واقعیت صحنه توجه می ‌کنند؟ چرا ما با وجود معجزه ­ای همچون قرآن، از معارف عاشورایی بی­ بهره ­ایم؟ چرا ما عاشورا، اربعین و تحولی که توسط شهید حججی در جامعه پدید آمد طبق نظر خودمان تحلیل و تبیین می ‌کنیم؟ تا وقتی قرآن به عنوان یک منبع وجود دارد چرا بگوییم «به نظر من»؟ در محضر قرآن، عبارت «به نظر من» چه جایگاهی دارد؟ عبدی که در محضر مولایش، عبارت «به نظر من» را بگوید، بویی از عبد بودن نبرده است و با مفهوم عبودیت فرسنگ‌ ها فاصله دارد. فردی که در رفتارش «ایاک نعبد» دیده نشود، هیچ ‌گاه به «ایاک نستعین» کشیده نمی‌ شود، لذا به جای استعانت از خداوند، از تمامِ دیگران استعانت می ‌جوید. چنین فردی نمی ‌تواند درخواست هدایت به صراط المستقیم را داشته باشد و اگر در نمازش سوره‌ حمد را می‌ خواند، این حمد خواندنش، لقلقه‌ زبانی بیش نیست. مسلّم است که در این صورت او از نعمات صراط المستقیم بهره ‌ای نخواهد برد و در نهایت چنین کسی یا در طایفه‌ «مغضوب علیهم» جای دارد و یا در گروه «ضالین» و ما باید این موضوع را باور کنیم و از این ماجرا به خدا پناه ببریم.

چرا جامعه به هنرمندان گیر می ‌دهد؟ مگر هنرمند کیست؟ هنرمند کسی است که یک استعدادی دارد و در فضایی قرار می ‌گیرد که تحت تأثیر آن فضا، اثری را خلق می ‌کند. اگر متفکران اسلامی این فضا را ایجاد کنند، آثار هنری به صورت آثار اسلامی تولید می ­شود * در نهایت شما هنرمندان را مسئول کم کاری در حوزه تولید اثر هنری ارزشی و دینی می دانید؟

حرف من این است که چرا جامعه به هنرمندان گیر می ‌دهد؟ مگر هنرمند کیست؟ هنرمند کسی است که یک استعدادی دارد و در فضایی قرار می ‌گیرد که تحت تأثیر آن فضا، اثری را خلق می ‌کند. اگر متفکران اسلامی این فضا را ایجاد کنند، آثار هنری به صورت اسلامی تولید می ­شود و هنرمند مسلمان بسیار نیازمند این فضاست اما خدای ناکرده اگر ابلیسی‌ ها آن فضا را ایجاد کنند، آثار هنری، ابلیسی از آب در می‌ آید. هنرمند که به مفاهیم الهی و معارفی اشراف ندارد بلکه او وام‌ دار فضایی است که دانشمند و متفکر دینی با فهم خود بر جامعه حاکم می‌ کند.

الآن شما وضعیت نمایشگاه‌ های نقاشی در سطح شهر تهران را ببینید! برخی از آثاری که روی دیوار گالری ‌های شهر می ‌رود نه تنها هیچ بویی از دین ندارد، بلکه در ترویج فرهنگ غربی، گوی سبقت را از خود غربی ‌ها هم ربوده ‌است. این ثمره فضای ناسالمی است که به دلیل نبود معارف قرآنی و فرهنگ اهل‌بیتی (ع) به وجود آمده ‌است. امروزه این مطالبه ‌ای است که هنرمند اسلامی از متفکران و علمای دینی دارد. هنرمندان ما در سال ‌های ابتدایی انقلاب در فضای نورانی  که بر کشور حاکم بود، دست به خلق آثار هنری می ‌زدند، اما آن فضا پس از جنگ تحمیلی از بین رفت و متفکران غرب­ گرا فضای دیگری را در کشور به وجود آوردند و طبیعتاً هنرمندان هم در آن فضا کار کردند.

* شما در طول تمام سال ‌هایی که در عرصه نقاشی فعالیت کردید آثار زیادی را خلق کرده و نمایشگاه‌ های متعددی را برپا کردید. چرا هیچوقت تصمیم نگرفتید برای این آثارتان یک کتاب چاپ کنید؟

- در حال حاضر مدیران ما لزوم پرداختن به تصویر و تصویرسازی را فهم نکرده ­اند در حالی‌که در حال حاضر دنیا دارد روی تصویر سرمایه ‌گذاری می‌کند. آیت ­الله جوادی آملی می ‌فرمایند: «ابزار سینما بهترین راه برای جذب مخاطبان و تبلیغ معارف الهی است، چرا که سینما تمام ابعاد و وجوه اداراکی انسان را تأمین می ‌کند». ایشان به عنوان یک عالم دینی به این نتیجه ‌رسیده ­اند که تصویر، مهم و تأثیرگذار است. شاید بعضی از مدیران ما همچنان معتقدند که تصویر مشکل دارد!؟ اگر تصویر مشکل دارد پس چرا خداوند تصویری سخن می­ گوید؟

خداوند وقتی می‌ خواهد یک مفهومی را در قالب تصویر تبیین کند، آن را طوری روایت می ‌کند که در ذهن ما تصویر ایجاد ‌شود و از این طریق، آن قصه یا مفهوم در ذهن مان ماندگار می ‌شود. تصویر در بطن زندگی آدم‌ ها تأثیرگذار است و مدیران ما بعد از سال ‌ها هنوز متوجه این موضوع نیستند. در غرب هر ساله چندین کتاب راجع به فلان نقاش چاپ می‌ شود تا نظر همه مردم به آن نقاش جلب شود. البته یک سری از این نقاش‌ ها کارشان خوب است، اما یک عده از آنها ابزار شیطان برای پیشبرد اهداف او هستند. معلوم است که قرار بوده ایشان در سیطره یهودیت و با ابزارهای تبلیغاتی آنها بزرگ شوند و مورد توجه مردم قرار گیرند. در آثار آن‌ها شما اثری از هنر نمی ‌بینید، اما تفکرات خاصی در آنها گنجانده شده است.

* اگر بخواهید حوزه تولیدات سینمایی را نقد کنید، مهمترین مشکلات این حوزه را چه می ‌دانید؟

-  به نظرم اصلی­ ترین دلیلی که باعث شده سینمای ما به سوی اضمحلال برود، نداشتن تصور و تعریفی دقیق از آینده است. شما اگر به سینمای هالیوود نگاه کنید، می ‌بینید که در طول یک سال میلادی، ۱۰ الی ۱۵ فیلم درباره یک موضوع و تفکر خاص ساخته می‌شود. در واقع آنها یک آینده‌ای را متصور می‌شوند و هنرمند بر اساس آن آینده، دست به خلق اثر می ‌زند. آنها می ­دانند که سال آینده قرار است درباره چه موضوعاتی فیلم بسازند، چراکه آن ‌ها سر فرصت به تفکر ارایه شده نگاه می ‌کنند و همه بر اساس آن تفکر اثر هنری تولید می‌ کنند اما نگاه هنرمندان ما به ناکجا آباد است! به نظر می آید که روش نگاه ما نیز نیاز به یک بازبینی دارد. مردم ما متأثر از  دانشمندان و استادان دانشگاهی، عموماً دارند با فلسفه غرب و یا شرق به عالم هستی نگاه می ‌کنند و این در حالی است ‌که ما قرآنی داریم که کامل‌ ترین منبع برای نگاه به عالم هستی است.

 به عنوان هنرمندی که تجربه ۴۰ سال فعالیت حرفه‌ای در هنر دارم و در اکثر هنرها تفحصی داشته ‌ام، می‌ گویم که مبانی کلان ما مشکل دارد. ما نباید طوری رفتار کنیم که جوانان ایرانی با معنای واقعی عاشورا غریبه باشند. در سال ۷۸ یک نمایشگاه از آثار عاشورایی گذاشتم که دانشجویان زیادی از دانشگاه‌ تهران برای بازدید از آن نمایشگاه آمدند. آن موقع خیلی از آن دانشجویان خطاب به من و نقاشی ‌هایم می ‌گفتند: دیگر ذکر و تصویر عاشورا بس است. آیا مطلب دیگری ندارید تا بگویید؟ آن‌ها را آرام و درباره عاشورا برایشان صحبت می‌ کردم. بعد از مدتی دیدم آن‌ها گریه می ‌کنند و می ‌گویند به خدا ما این‌ سخنان را نشنیده بودیم.

ما باید سعی کنیم که این اتفاقات دیگر تکرار نشود. تصور کنید واکنش ‌های آن دانشجویان در سال ۷۸ بود و الآن به مراتب شرایط بدتر است. باید قبول کنیم که یک جای کار اشکال دارد. عده ‌ای جوان‌ های ما را به جایی رسانده ‌اند که دین را زیر مجموعه هنر می‌ خوانند، چون تعریفی که از دین به آنها القا شده، مجموعه ‌ای از بایدها و نبایدهاست. باید باور کنیم که در قرآن همه چیز وجود دارد. مطالبی از هزاران سال قبل، یعنی از زمان حضرت آدم (ع) تا هزاران سال بعد از ظهور حضرت ولیعصر (عج) وجود دارد. مملکت امام زمان (عج) نباید با این معجزه الهی غریبه باشد. ان‌ شاءالله اگر به قرآن برگردیم همه چیزمان درست می ‌شود.