خبرگزاری مهر- گروه هنر: ۱۲ اسفند ۱۳۸۷ موزه هنرهای تجسمی معاصر بانک پاسارگاد با نمایش آثار ۱۵۰ هنرمند هنرهای تجسمی کشور در موسسه فرهنگی هنری صبا افتتاح شد. حکایت این موزه ماند تا مرداد ۹۶ که علی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر اعلام کرد ۵۰۰ تابلوی معلوم الحال در موسسه صبا قرار دارد و می خواهند آنها را از فرهنگستان هنر خارج کنند و اشاره او به آثار همین گنجینه بود که حالا دیگر تعداد آثارش به گفته امین تفرشی مدیرعامل شرکت «پارس آریان» که شرکت مادر بانک پاسارگاد است به ۴۶۶ اثر رسیده بود. در تمام این سال ها این موزه در طبقه سوم موسسه صبا برپا بوده و امکان بازدید از آن وجود داشته است. بنا به اذعان تعدادی از کارشناسان هنری و هنرمندان در حال حاضر موزه هنرهای تجسمی مدرن بانک پاسارگاد یک موزه منحصر به فرد برای مرور تاریخ هنر معاصر ایران است و حتی سال ۹۳ با حضور علی جنتی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی از کتاب این موزه رونمایی شد.
پس از گفتگو با علی معلم دامغانی رییس فرهنگستان هنر درباره دلایل جلوگیری اش از خروج آثار این گنجینه از موسسه صبا و طرح بحث مشکل دار بودن این آثار و ایراد برخی اتهام ها به امین تفرشی، سراغ مدیرعامل شرکت «پارس آریان» رفتیم تا با او درباره مباحث پیش آمده و اساس تشکیل این موزه گفتگویی داشته باشیم و ماجرا را از منظر وی بررسی کنیم.
امین تفرشی در طول مصاحبه اسنادی را نشان می دهد که شامل قراردادها و توافقات صورت گرفته و نامه هایی است که به موسسه صبا ارسال شده تا آثار گنجینه را بازپس گیرد و اصرار دارد که همه آنچه در این میان بین موسسه صبا و شرکت «پارس آریان» رخ داده قانونی و مستند شده است که تصویر اسنادی که وی در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است نزد ما محفوظ است.
* بانک پاسارگاد در سال ۸۷ گنجینه ای را در موسسه صبا رونمایی کرد. در ابتدا برای اینکه به انگیزه و هدف گروه مالی بانک پاسارگاد که شرکت «پارس آریان» به مدیرعاملی شما از طرف آن اقدام به تاسیس موزه هنرهای تجسمی مدرن کرد برسیم، لطفاً بگویید چه عاملی باعث شد بانک پاسارگاد به حوزه هنر ورود کند؟
- در تمام دنیا یک رسم معمول و شایستهای وجود دارد که تمام مؤسسات اقتصادی و مالی بنا بر یک سری مسئولیتهای اجتماعی، وظایفی را برای خودشان تعیین میکنند که ضمن فعالیت در حوزه اقتصاد و انتفاع، خدماتی در زمینههای مختلف اجتماعی نیز به مردم جامعه ارایه کنند. مؤسسات اقتصادی که عمدتاً بانکها، مؤسسات و شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری هستند چون خودشان را ذینفع جامعه میدانند، سعی میکنند در چارچوب مسئولیتهای اجتماعی قرار بگیرند. حوزه خدمترسانی هر مؤسسه اقتصادی هم میتواند متفاوت باشد برای مثال بانک پاسارگاد برای اولین بار از ورزشهای کشتی و کوهنوردی حمایت کرد. معمولاً اسپانسر خاصی از ورزشهایی همچون کشتی و کوهنوردی حمایت نمیکند ولی بانک پاسارگاد سعی کرد به هدف خدمترسانی این کار را انجام بدهد و هنوز هم پشتیبان این نوع از ورزشها است.
همچنین بانک پاسارگاد حدود ۷ الی ۸ سال است به صورت متوالی نفرات اول تا سوم کنکور را تا هر مقطع تحصیلی که بخواهند به تحصیل ادامه بدهند، بورسیه میکند و این کار را هم بدون هیچ تعهدی مبنی بر کار کردن آنها در بانک پاسارگاد و ارایه خدمتی از طرف آنها انجام میدهد. حوزه حمایتی دیگر بانک پاسارگاد در اجتماع هم مربوط به بخش آزادی زندانیان مالی غیر عمد است. بانک پاسارگاد تا کنون چندین هزار نفر از زندانیانی را که به خاطر بدهیهای مالی کم زندانی شدهاند آزاد کرده است.
برخی دیگر از بانکهای کشور نیز چنین رویکردهایی را دارند مثلاً بانک کشاورزی در سالهای اخیر فعالیتهایی را در حمایت از محیط زیست انجام داده است. تمام این خدمترسانیها با این فرض انجام میشود که وقتی یک مؤسسه اقتصادی از امکانات جامعه استفاده میکند، باید یک مزیتی هم برای جامعه داشته باشد. بحث توجه به مسئولیت اجتماعی در سالهای اخیر آنقدر در تمام دنیا پیشرفت کرده است که الآن اگر این بحث در دستور کار مؤسسههای بزرگ اقتصادی نباشد، آن مؤسسهها در رتبهبندی مؤسسات با افت جایگاه مواجه میشوند اما شاید مهمترین حوزهای که بانکها برای انجام مسئولیتهای اجتماعی میتوانند به آن ورود کنند، حوزه هنر است. هنر، پیش قراول بسیاری از مسایل کشور است و معمولاً کشورهای پیشرفته دنیا کشورهایی هستند که هنر پیشرفته و سطح بالایی هم دارند به همین دلیل بانک پاسارگاد به عنوان بزرگترین بانک خصوصی کشور، در اواسط دهه ۸۰ تصمیم گرفت که به حوزه هنر هم ورود کند.
* هنر بخشهای گستردهای دارد. چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید در زمینه هنرهای تجسمی فعالیت کنید؟
- ما ابتدا یک سری بررسیهای کارشناسانه انجام دادیم تا ببینیم که به کدام بخش از حوزه هنر ورود کنیم چون همانطور که اشاره کردید، دامنه هنر در ایران بسیار متنوع است. بررسی کردیم و در انتها به این جمعبندی رسیدیم که بسیاری از هنرهای کلاسیک ایران مثل صنایع دستی و یا قالیبافی مورد حمایت سازمانهای دولتی هستند و بخشی از هنر که بی پشت و پناه مانده، حوزه هنرهای تجسمی معاصر است. در واقع دیدیم آن حرکت شایستهای که باید برای حوزه هنرهای تجسمی معاصر انجام شود، مدتی است که متوقف شده است بنابراین تصمیم گرفتیم که حوزه فعالیت خود را در عرصه هنر، در بخش هنرهای تجسمی معاصر قرار بدهیم که به طور همزمان پیشنهادهای مختلفی مبنی بر ورود بانک پاسارگاد به حراجیها و نمایشگاههای هنر از سمت ارگانها، سازمانها و دستگاههای مختلف به دست بانک رسید.
زمانی که به مرور تعداد این آثار به بالای ۱۰۰ اثر رسید، هیأت مدیره وقت بانک که من هم عضو آن بودم، پیشنهاد تأسیس یک موزه را به بانک ارایه داداین اتفاقات باعث شد مدیران و راهبران بانک تصمیم بگیرند در نمایشگاههای هنری شرکت کنند. اینطور شد که بانک پاسارگاد به تدریج یک سری آثار هنری را خریداری کرد و زمانی که به مرور تعداد این آثار به بالای ۱۰۰ اثر رسید، هیأت مدیره وقت بانک که من هم عضو آن بودم، پیشنهاد تأسیس یک موزه را به بانک ارایه داد. از ابتدا هدفمان تأسیس یک موزه ماندگار بود که قصد سوداگری در آن نبوده و نیست. گرچه این حق ماست که هر تابلویی را که می خریم، آن را بفروشیم چون یک مؤسسه اقتصادی هستیم اما به هر حال ما سعی کردیم این کار را در حوزه فعالیتهای اجتماعی خودمان قرار بدهیم.
الآن بر اساس اطلاعاتی که ما داریم، خیلی از بانکهای بزرگ اروپایی از بانک «دویچه» آلمان یا بانک «یو بی اس» (UBS) سوییس موزههای وسیعی دارند. بانک پاسارگاد هم سعی کرد چنین اتفاقی را رقم بزند.
* چرا خواستید موزه بانک پاسارگاد، موزه هنرهای تجسمی مدرن و حتما ایرانی باشد و آثار کلاسیک در آن قرار نگیرد؟
- چون حس کردیم در موزه هنرهای معاصر تهران به اندازه کافی به آثار کلاسیک و آثار هنرمندان خارجی پرداخته شده است به همین دلیل خواستیم در موزه بانک پاسارگاد به هنرمندان معاصر ایرانی خدمت کنیم. در همین مسیر سعی کردیم از هر هنرمند مطرح معاصر ایرانی حداقل ۲ اثر هنری در موزه داشته باشیم اما بعدها شرایط طوری پیش رفت که از برخی از هنرمندان برجسته بیشتر از ۲ اثر در موزه قرار گرفت. مثلاً ما الآن ۲۵ اثر از حسین زندهرودی داریم و ۱۵ اثر هم از ابوالقاسم سعیدی. در حال حاضر موزه هنرهای تجسمی مدرن بانک پاسارگاد به طور دقیق ۴۶۶ اثر هنری دارد که از این لحاظ یک موزه منحصر به فرد برای مرور تاریخ هنر معاصر ایران است.
در حال حاضر موزه هنرهای تجسمی مدرن بانک پاسارگاد به طور دقیق ۴۶۶ اثر هنری دارد که از این لحاظ یک موزه منحصر به فرد برای مرور تاریخ هنر معاصر ایران است* شما می فرمایید بانک پاسارگاد از طریق موزه هنرهای تجسمی مدرن این بانک هیچ سودایی برای سودآوری از بازار اقتصادی هنرهای تجسمی ندارد، یعنی در این سال ها فروش آثار صورت نگرفته و اثری از گنجینه خارج نشده است و تنها به تعداد آثار گنجینه اضافه شده است؟
- ما یک موزه درست کردهایم نه نمایشگاه و یا گالری. موزه محلی است که در آن بیشتر آثار خریداری میشوند. ما ظرف ۸ سال ۴۶۶ اثر خریداری کردیم و فقط ۱۸ اثر فروختیم که آن فروشها هم بر اساس شرایط خاصی اتفاق افتاد. البته ما هم به طور قانونی و هم به طور شرعی میتوانیم خرید و فروش آثار را انجام دهیم اما هدف ما چیز دیگری است. ۱۸ اثری که از موزه بانک پاسارگاد فروختیم، همه از طریق حراجیهای معتبر ایران و خارج از کشور به فروش رسید.
ما چند سال پیش مجسمه «پرسپولیس» آقای پرویز تناولی را از ایشان به قیمت ۵۰۰ یا ۵۵۰ ملیون تومان خریداری کردیم و پس از ۶ ماه تبلیغات، آن را به قیمت ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار دلار در حراج کریستی در دبی به فروش رساندیم. آن اثر هنوز رکورد گرانترین اثر فروش رفته در بازار خاورمیانه را به خودش اختصاص داده و این باعث افتخار ایران است. از مبلغ فروش مجسمه «پرسپولیس» آقای تناولی، ۲۵ درصد مبلغ به عنوان کارمزد برداشته شد و مابقی آن به ما پرداخت شد و ما هم ۳۵۰ میلیون تومان از مبلغ دریافتی را که معادل ۷۰ درصد قیمت خرید اثر از آقای تناولی بود در مراسمی به پاس تقدیر و تجلیل از ایشان به عنوان پاداش به خود آقای تناولی اهدا کردیم چون خود ایشان هم باید از شیرینی این موفقیت بهرهمند میشد. بعد از فروش آن مجسمه، همه آثار آقای تناولی در بازارهای بینالمللی ارزش بیشتری پیدا کرد و با فروش میلیاردی مواجه شدند بنابراین آن ۱۸ اثری که ما فروختیم، یا چنین اتفاق خوبی برایشان افتاد و یا لازم بود از هنرمندانی که آثار بیشتری داریم چند اثر مازاد را بفروشیم و آثار دیگری را جایگزین آن آثار کنیم.
* در زمینه فروش آثار موزه بانک پاسارگاد، فرهنگستان هنر نقش خاصی داشته است؟ چون آقای معلم تاکید دارد از نام فرهنگستان هنر سوءاستفاده شده است.
در روزهای اخیر دیدهام که عدهای گفتهاند بانک پاسارگاد از نام فرهنگستان هنر برای فروش آثارش سوءاستفاده کرده که این حرفهای بی اساس و بی ارتباط مرا شگفتزده کرده است- به هیچ وجه. خود بانک پاسارگاد اعتبار کمی ندارد که بخواهد از نام شخص حقیقی یا حقوقی دیگری استفاده کند. در روزهای اخیر دیدهام که عدهای گفتهاند بانک پاسارگاد از نام فرهنگستان هنر برای فروش آثارش سوءاستفاده کرده که این حرفهای بی اساس و بی ارتباط مرا شگفتزده کرده است. همه میدانند که وقتی یک اثر در یک حراج فروخته میشود، نام خریدار و فروشنده محرمانه است و اصلاً ذکر نمیشود پس بانک پاسارگاد چطور میتواند از نام شخص دیگری سوءاستفاده کند؟ بانک پاسارگاد اصلاً قراردادی با فرهنگستان هنر ندارد بلکه قرارداد بانک پاسارگاد با مؤسسه فرهنگی هنری صبا بوده که آن مؤسسه وابسته به فرهنگستان هنر است بنابراین ما اصلاً کاری با فرهنگستان هنر نداشتهایم و شخص بنده که طرف قرارداد مؤسسه صبا بودهام تا چند سال بعد از قرارداد اصلاً نمیدانستم آقای علی معلم دامغانی چه کسی است و رییس فرهنگستان هنر است.
زمانی که ما با مؤسسه صبا قرارداد امضا کردیم، آقای معلم حضور نداشتند و بعد هم که ایشان به فرهنگستان هنر تشریف آوردند، مدیر مؤسسه فرهنگی هنری صبا را خودشان انتخاب کردند پس خود ایشان مسئول خوب و بد یا قانونی و غیرقانونی بودن قراردادی است که با موزه بانک پاسارگاد انعقاد شده است.
* به نظر شما چه چیزی باعث شد آقای علی معلم دامغانی به عنوان رییس فرهنگستان هنر در موقعیتی قرار بگیرد که موزه بانک پاسارگاد را زیر سوال ببرد و مشکلاتی برای خروج آثارتان از موسسه صبا ایجاد شود؟ اگر همه چیز اینقدر شفاف است ایراد اصلی ایشان به چیست و چرا شما را طرف حساب خود می داند در حالیکه این گنجینه به نام بانک پاسارگاد شناخته می شود؟
- زمانی که بانک پاسارگاد تصمیم به تأسیس موزه هنرهای تجسمی مدرن گرفت، مسئولیت این کار را بر عهده شرکت سرمایهگذاری «پارس آریان» گذاشت که شرکت مادر گروه مالی بانک پاسارگاد و سهامدار عمده بانک است. این شرکت یک شرکت بقالی و انجیر فروشی و سایر توهینهایی که آقای معلم به آن کردند نیست! شرکت «پارس آریان» طبق آمار رسمی و قانونی سازمان مدیریت صنعتی ایران، طی ۵ سال اخیر بزرگترین شرکت سرمایهگذاری در ایران بوده و در میان ۱۰۰ شرکت برتر ایران در رتبه یازدهم قرار داد. حالا نمیدانم آقای معلم چطور ادعا کردهاند که این شرکت عظیم یک شرکت بقالی و انجیر فروشی است! ایشان باید جواب این توهینها را در محضر الهی و محضر قضایی بدهند.
به هر حال ما فکر کردیم که تابلوهای خریداری شده موزه بانک پاسارگاد باید در یک محل مناسب مستقر شوند تا آن محل به عنوان محل موزه آماده حضور بازدیدکنندگان محترم باشد. به دنبال محلی بودیم که ارتفاع خوبی داشته باشد و از نظر حفاظتی و امنیتی هم مطمئن باشد. طبقه سوم مؤسسه فرهنگی هنری صبا را نشان ما دادند و ما با آقای محسن زارع مدیرعامل وقت آن مؤسسه صحبت کردیم و ایشان آن محل را به مدت یک سال به ما اجاره دادند. قرارداد بستیم و موزه را در آن محل راهاندازی کردیم. گویا یک سال بعد آقای معلم در فرهنگستان هنر مستقر میشوند و ما این را بعدها فهمیدیم که ایشان در سال ۱۳۸۸ رییس فرهنگستان شدهاند چون سر و کارمان با مؤسسه فرهنگی هنری صبا بود نه فرهنگستان هنر. بعد از آنکه آقای زارع از سمتش عزل شد آقای معلم آقای مسعود ناصری را به جای ایشان گذاشتند و ما قراردادمان را با آقای ناصری میبستیم. آقای ناصری بسیار آدم محترمی بود و هر سال قرارداد را با توافق خودشان تمدید میکرد.
* رقمی که برای اجاره سالانه پرداخت می کردید چقدر بود؟
قرارداد ماه در ابتدا ۷۰-۸۰ میلیون تومان بود و هر سال درصدی به آن اضافه میشد تا اینکه در سال ۹۳ برای اولین بار آقای معلم مرا به دفترشان دعوت کردند. من به آنجا رفتم و آقای ناصری گفتند استاد میفرمایند مبلغ اجاره را باید بالاتر ببرید- قرارداد ماه در ابتدا ۷۰-۸۰ میلیون تومان بود و هر سال درصدی به آن اضافه میشد تا اینکه در سال ۹۳ برای اولین بار آقای معلم مرا به دفترشان دعوت کردند. من به آنجا رفتم و آقای ناصری به من گفتند که استاد میفرمایند مبلغ اجاره را باید بالاتر ببرید. من هم گفتم اگر امکانش باشد برای حمایت از مؤسسه صبا یک درصدی به مبلغ اجاره اضافه میکنیم. به هر حال یک سری صحبتها شد و ما در نهایت پذیرفتیم قرارداد اجاره را از سال ۹۳ به ۱۸۰ میلیون تومان افزایش بدهیم ولی گفتیم حالا که این افزایش رقم ایجاد شده، شما با ما قرارداد ۲ ساله ببندید. آنها هم قبول کردند و ما یک قرارداد ۳۶۰ میلیون تومانی برای ۲ سال اجاره طبقه سوم ساختمان مؤسسه فرهنگی هنری صبا بستیم.
* در آن جلسهای که با آقای معلم داشتید، ایشان هیچ حرفی در مورد ماهیت موزه و سندیت آثار آن نزدند؟
- نه اصلاً. در آن جلسه ها من تنها نبودم و به جز من، آقای ناصری مدیر مؤسسه صبا و خانم اکرم پوراکی در این جلسه حضور داشتند. آقای حجت امانی سرپرست پیشین این مؤسسه که اخیراً آقای معلم به ایشان هم تهمت و افترا زده نیز در آن جلسه حضور داشتند. همه شاهد بودند که آقای معلم هم هیچ حرفی از اینکه این کار شما ممنوع است و غیره نزدند و فقط مسأله مالی را مطرح کردند. ایشان گفتند که در فرهنگستان هنر با کمبود بودجه مواجه هستند که من گفتم مسئول کمبود بودجه شما بانک پاسارگاد نیست اما ما هر کاری از دستمان بر بیاید انجام میدهیم تا شما حمایت شوید. این کار را هم انجام دادیم و مبلغ اجاره را سالانه حدود ۹۰ میلیون تومان افزایش دادیم.
در ابتدای سال ۹۵ دوباره بحث مبلغ اجاره مطرح شد. این بار خود آقای معلم به همراه خانم پوراکی به اتاق کنفرانس ما آمدند و یک صحبتهایی داشتیم که البته من حرفهای عجیب آقای معلم را متوجه نمیشدم و به ایشان هم گفتم که ادبیات شما را متوجه نمیشوم. ایشان حتی به رییس ما آقای دکتر قاسمی که انسان فرهیختهای هستند هم توهین کردند. به هر حال بعد از آن جلسه من با خانم پوراکی تماس گرفتم و گفتم منظور صحبتهای آقای معلم چیست؟ ایشان گفتند که آقای معلم میگویند شما باید برای یک سال اجاره محل موزه، ۳۰۰ میلیون تومان پول به ما بپردازید. در واقع ایشان به دنبال رشد ۷۰ درصدی مبلغ اجاره بودند که ما به هر طریق این را هم پذیرفتیم و مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان را در دو تاریخ وسط و انتهای سال به طور کامل به مؤسسه صبا پرداخت کردیم.
وقتی مهلت قرارداد سال ۹۵ به پایان رسید، این دفعه برای ما پیغام آوردند که برای اجاره طبقه سوم ساختمان مؤسسه صبا در سال ۹۶ باید یک میلیارد تومان بپردازید. ما گفتیم که حاضریم ۱۵-۲۰ درصد به مبلغ اجاره اضافه کنیم ولی یک میلیارد تومان مبلغ غیر معقولی است که پرداخت نخواهیم کرد. به هر حال وقتی دیدیم که آقای معلم روی یک میلیارد تومان تأکید دارند و امکان تمدید قرارداد نیست، تصمیم به اتمام قرارداد و تخلیه محل اجاره گرفتیم که متأسفانه با یک سری اتفاقات ناگوار مواجه شدیم و دیدیم که آقای معلم تصمیم به حبس موزه بانک پاسارگاد در مؤسسه صبا گرفتهاند.
ادامه دارد ...