خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: روزهای هفته دفاع مقدس و همزمانی اش با ایام محرم، بهانه خوبی برای بررسی کارنامه نشر ۲۷ بعثت وابسته به لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) است. به تازگی کتاب «شرارههای خورشید» شامل جلد ششم کارنامه عملیاتی این لشگر با محوریت شخصیت شهید محمد ابراهیم همت در حوزه هنری رونمایی شده و فضا هنوز به اصطلاح گرم است.
عملیات خیبر یا به تعبیر عراقیها و آمریکاییها، نبرد دوم بصره، برای رزمندگان لشگر ۲۷ خاطرات سنگین و تاثیرگذاری از جمله شهادت فرماندهان مختلف شان و در صدر آنها حاج محمدابراهیم همت را به همراه دارد. بسیاری از رزمندگان و فرماندهان در این عملیات در جزایر مجنون مفقود شدند. خاطرات بسیاری از همرزمان شهید همت از این عملیات، دارای کلید واژه «نبرد عاشورایی» است و بررسی مستند و تاریخی عملیات خیبر نشان میدهد که رزمندگان ایرانی در این عملیات با وجود امکانات کم، با تمام توان جنگیدند و البته تلفات سنگینی هم دادند. این مساله در گزارشهای مستندنگاران آمریکایی و نظامیان وقت عراقی هم درج شده است که ایرانیها توان زیادی داشتند اما امکاناتشان کافی نبود.
به هر حال، فرصتی برای بررسی کارنامه انتشاراتی نشر ۲۷ بعثت دست داد و با گلعلی بابایی عضو هیئت موسس موسسه فرهنگی هنری ۲۷ بعثت و جواد کلاته مسئول بخش ادبیات دفاع مقدس به گپ و گفت نشستیم. این گفتگو دو قسمت دارد که قسمت اول آن مربوط به پیشینه، تاریخچه و فعالیتهای فعلی نشر ۲۷ است. قسمت دوم اما بیشتر روی خاطرات دوران جنگ لشگر ۲۷ و دیدههای گلعلی بابایی اختصاص دارد که درباره شخصیتهایی از جمله حاج احمد متوسلیان، حاج محمد ابراهیم همت، شهید عباس کریمیو ... میشود.
گلعلی بابایی که از رزمندگان این لشگر بوده، گنجینه خاطرات و تاریخ شفاهی این لشگر است که خاطراتش در بخش دوم این گفتگو منتشر خواهد شد. در سطور پایانی بخش اول گفتگو همچنین درباره دوست و همکار بابایی، حسین بهزاد هم سوال و جوابهایی رد و بدل شده که به شناخت بیشتر این محقق سالهای دفاع مقدس، بیشتر کمک میکند.
مشروح اولین بخش این گفتگو در ادامه میآید:
* آقای بابایی ابتدا از تاریخچه تشکیل نشر ۲۷ بفرمائید.
بابایی: نشر ۲۷ از سال ۹۱ به همت تعدادی از دوستان از جمله شهید حسین همدانی، حسین بهزاد، سردار محمد کاظمینی و ... پا گرفت. البته منظور موسسه فرهنگی هنری ۲۷ بعثت است که نشر یکی از زیرمجموعههای آن است.
موسسه با این نیت تشکیل شد که خط وقایع مربوط به لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) را ثبت و ضبط کند. پیش از آن هم توصیههای مقام معظم رهبری در یکی از ملاقاتهایشان داشتند و دستور پشتیبانی و حفظ مطالب را داده بودند، نشر صاعقه تشکیل شده بود. ولی آن نشر مانند نشر ۲۷ عمومیت نداشت. صاعقه حالتی غیرانتفاعی بود و وابسته به لشگر نبود. به همین دلیل کارهایی محدودی انجام میداد. ولی پس از این که موسسه ۲۷ بعثت راه افتاد، در کنار انتشارات، به کارهای مستندنگاری هم میپرداخت و پشتیبان محتوایی برخی فیلمهایی سینمایی بود که نمونه بارزش فیلم «ایستاده در غبار بود». در این زمینه چند فیلم دیگر هم بود. ولی عمده فعالیتهای موسسه فرهنگی ۲۷ بعثت، روی مکتوبات بود و کتابهایی در زمینه زندگی نامه نویسی، پژوهش و هم در حوزه ادبیات داستانی و آلبومهای تصویری تولید شدند.
* حوزه زندگینامهنویسی موسسه ۲۷ بعثت چگونه پیش رفت؟
بابایی: این کار تقسیم بندی شد. بخشی از کتابها تحت عنوان «بیست و هفت در بیست و هفت» چاپ میشوند که مربوط به شهدای فرمانده تیپ و محور به بالا بودند یعنی فرماندهان لشگر هم جزو اینها بودند. زندگی نامههای فرماندهان رده پایین تر مانند فرمانده گردان و دسته هم در قالب کتابهای «بیست و هفتیها» چاپ شدند. در این ژانر هم زندگینامههای مستند چاپ شد هم زندگینامههای داستانی. نویسندههای جوانی هم آمده اند که در این زمینه فعالیت میکنند.
* آقای کلاته در زمینه آثار داستانی نشر، تاکیدی روی رمان یا داستان کوتاه بودنشان نشد؟
کلاته: سرگذشت نامههای مستند که آقای بابایی فرمودند، درباره سرگذشت فرماندهان لشگر هستند چه فرمانده لشگر، چه جانشین، چه قائم مقام و چه فرمانده تیپها. تا الان، ۱۱ عنوان از این رده را چاپ کرده ایم. رده دیگر ما، زندگی نامههای داستانی هستند. عموم کارهای نشر ۲۷ مستند هستند ولی در زمینه زندگی نامههای داستانی که به فرماندههان رده پایین تر مربوط میشود، مقداری به سمت ژانر روایت رفته ایم. از این کتابها هم تا به حال ۱۷ عنوان چاپ شده است. نوع قلم این کتابها قرار بوده به گونه ای باشد که با نسل جوان، ارتباط بیشتری برقرار کند. فضاسازی و تصویرپردازی در کتابهای این مجموعه مورد تاکید بود و سعی شد در آنها از روایت تاریخی صرف و مستند کمیفاصله گرفته شود. البته باز تاکید میکنم که همه کارهای نشر، مستند هستند. چون همه کتابهای ما یک پروسه نظارتی را طی میکنند؛ از بررسی خانوادههای شهدا گرفته تا نظارتی که کارشناسان موسسه دارند و قدیمیها و پیشکسوتهای لشگر. چون ممکن است نویسنده از لحاظ تاریخی و روایی اشتباهاتی داشته باشد.
* یعنی پس از طی این مراحل، کتابهای موسسه برای گرفتن مجوز به ارشاد میروند؟
کلاته: بله همین طور است. مگر قرار است بدون مجوز چاپ شوند؟
* نه ولی بعضا این تفکر وجود دارد که چنین کتابهایی نیاز به مجوز ارشاد ندارند و به خاطر دفاع مقدسی بودنشان و موسسه انتشاردهنده، مورد تائید هستند.
کلاته: خیر. کتابهای ما، علاوه بر این در مجموعه سپاه تهران توسط نهادهای دیگری بازنگری و بازخوانی میشوند، مجوز وزارت ارشاد را هم میگیرند.
غیر از مجموعههایی که به آنها اشاره شد، یک ژانر خاطره هم داریم که آخرین اثری که از آن چاپ شد، «خداحافظ سالار» خاطرات همسر شهید حسین همدانی بود که همزمان با نمایشگاه کتاب تهران چاپ شد و در حال حاضر که ۴ ماه از چاپ اولش میگذرد، به چاپ ششم رسیده است. این کتاب از جمله آثار موفق نشر ۲۷ بود. در ژانر خاطره تا به حال ۷ اثر چاپ کرده ایم از جمله خاطرات خودنوشت رزمندگان مثل «خط فکه» یا «گردان عاشورا» و «ردپایی در رمل». ژانر دیگرمان، «تاریخ شفاهی» است که اتفاقا امسال یک عنوان دیگر از این مجموعه با عنوان «دستواره سخن میگوید» چاپ شد. این کتاب مجموعه جلسات و سخنرانیهای شهید محمدرضا دستواره جانشین فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) است. «به روایت همت» با ۳ جلد، یا «مهتاب خین» از این مجموعه هستند.
یکی دیگر از مجموعههای ما، «کارنامه عملیاتی» است که شاید بتوان گفت تنها نشری باشیم که روی این بخش، سرمایه ویژه و نگاه خاص داریم. شاید کمتر یگانی باشد که نسبت به کارنامه عملیاتی خود این میزان توجه و تمرکز را داشته باشد.
*کارنامه عملیاتی، پیشنهاد آقای بابایی بود؟
بابایی: مساله کارنامه عملیاتی به پیش از کتاب «همپای صاعقه» بر میگردد. سال ۷۶ بود که قرار بود کنگره ای به نام «کنگره سرداران و ۳۶ هزار شهید استان تهران» برگزار شود. هیئت رئیسه کنگره تصویب کرده بودند که برای تعدادی از شهدای خاص، کتاب نوشته شود؛ از فرمانده لشگر به بالا. خب در لشگر ۲۷، حاج احمد متوسلیان و حاج محمد ابراهیم همت بودند. بعد گفته شد برای یک سری از شهدا که همرده این دو بزرگوار هستند ولی فرمانده لشگر نبوده اند هم کتاب نوشته شود؛ مثل عباس کریمیکه مدتی فرمانده لشگر بود، شهبازی یا دستواره که جانشین لشگر بودند یا محسن وزوایی که فرمانده محور بود. قرار شد برای این شهدا هم کار شود؛ یا به صورت انفرادی یا مجموعه چندتایی. من آن زمان معاون فرهنگی لشگر بودم و همچنین دبیر جمع آوری اطلاعات کنگره در لشگر ۲۷. تا آن زمان من و حسین بهزاد تجربههایی داشتیم؛ او کتاب «در انتهای افق» را درباره حاج احمد نوشته بود و من هم چند کتاب کار کرده بودم؛ «عقابان بازی دراز» شامل زندگی نامه ۲ نفر از شهدا و «مردان مرد» که زندگینامه ۴ نفر از شهدای فرمانده تیپ به بالا بود.
بعد دیدیم که کار خیلی طولانی و زیاد میشود. حسین بهزاد پیشنهادی داد و گفت به جای این که روی نفرات کار کنیم، روی خود یگان کار کنیم. یعنی بگوییم سرمنشا تیپ و لشگر ۲۷ از کجا بوده است. یعنی کارنامه عملیاتی لشگر را بنویسیم. این گونه خود به خود، آدمها و قهرمانها هر مرحله و هم عملیات معرفی میشوند. این پیشنهاد به هیئت رئیسه فرماندهی لشگر ارائه شد که آن زمان تصمیم گیرنده اش سردار محقق و آقای سردار کوثری بودند. به این ترتیب این پروژه کلید خود و کتاب «همپای صاعقه» تولید شد و خیلی از شهدای شاخص، شاخص تر شدند؛ مثل حاج احمد، حاج همت، همدانی، شهبازی، اسماعیل قهرمانی و ... شان نزول «کارنامه عملیاتی» از این جاست. کتاب دوم، «ضربت متقابل» سال ۸۳ چاپ شد. اما برای کتابهای بعدی یک وقفه ده دوازده ساله ایجاد شد. یک سال و نیم پیش بود که احساس کردیم کتاب مربوط به عملیات خیبر را میتوانیم چاپ کنیم. بنابراین «شرارههای خورشید» چاپ شد.
* مشکلی که باعث این وقفه شد، نبود امکانات یا اطلاعات بود یا عدم همکاری و سنگ اندازی؟
بابایی: ببینید، همراهی و کمک که مساله خاصی نیست. کارهای دیگر باعث این وضعیت شدند؛ مثلا گرداننویسی. در مقطعی که مجلدات سوم، چهارم و پنجم کارنامه عملیاتی لشگر نوشته نشدند، دو جلد کارنامه عملیاتی برای استان همدان کار کردیم؛ «از الوند تا قلاویز» و «بهار ۸۲». این کتابها حاوی دو مقطع از کارنامه عملیاتی استان همدان در جنگ بود. در آن زمان سردار همدانی حضور داشت که بزرگ ما بود و دوست داشت که این کار انجام شود. به همین دلیل مشغول این دو عنوان شدیم. از طرف دیگر سردار محقق آخرین فرمانده گردان حبیب در زمان جنگ، اصرار داشت که کارنامه عملیاتی گردان حبیب منتشر شود که در نتیجه اش دو عنوان هم برای کارنامه عملیاتی گردان حبیب منتشر کردیم؛ «گردان نهم» و «حبیب تولدی دیگر». این کتابها، کارهای کوچکی نیستند و هرکدام حجمیبه اندازه «همپای صاعقه» و «ضربت متقابل» دارند.
از طرف دیگر، مجموعه «بیست و هفت در بیست و هفت» و توصیههای مقام معظم رهبری هم در این باره بود که هر دیداری که به حضورشان میرفتیم، پیگیر میشدند و میپرسیدند باقی کتابهای این مجموعه چه شد؟ ایشان میگفتند از دل کتابهای بزرگی مثل «همپای صاعقه» میتوانید کتابهای کوچکی مثل عناوین «بیست و هفت در بیست و هفت» در بیاورید. به همین دلیل کار «بیست و هفت در بیست و هفت» شروع شد.
*که مطالبشان عمومیتر بود و برای مخاطبان عام طراحی شده بودند!
بابایی: بله همین طور است. و شخصیتها از دل این کتابها بیرون آمدند. یعنی همان چیزی که پیش بینی میکردیم و شخصیتها از دل کتابها بیرون آمدند. «درهاله ای از غبار» درباره حاج احمد متوسلیان یا «ماه همراه بچههاست» درباره شهید همت است یا «حماسه بی پایان» درباره شهید محمود شهبازی، «قصه ما همین بود» برای رضا دستواره، «آوردگاه الهاله» درباره عباس کریمی، «پهلوان گود گرمدشت» درباره شهید حسین قجه ای، «سالار تیپ عمار» شهید مهدی خندان و کتاب «تک سوار دشت زید» درباره شهید اسماعیل قهرمانی از جمله عناوینی بودند که در قالب این مجموعه چاپ شدند.
باز هم علاوه بر اینها، «تاریخ شفاهی فرماندهان» از جمله دغدغههای ما و توصیههای مقام معظم رهبری بود. که اولین جلدش، خاطرات محمدعلی یا عزیز جعفری فرمانده سپاه با عنوان «کالکهای خاکی» بود و مشغول مصاحبه و تدوینش شدیم. وقفه ای که به آن اشاره کردم، به خاطر کار روی این کتابها بود؛ همچنین تکمیل نبودن منابع اطلاعاتی.
*سوالم از همین جهت بود. چون مجموعه «کارنامه عملیاتی» جلد اول و دوم و ششم دارد و فاصله بین جلد سوم تا پنجم خالی است.
کلاته: در حال حاضر کتاب مربوط به عملیات مسلم بن عقیل (ع) به عنوان مجلد دیگر این مجموعه در حال نگارش است.
*نویسندگانی که با نشر ۲۷ همکاری دارند چگونه کار میکنند؟ آیا از بیرون انتخاب شده و با آنها مذاکره میشود یا از خود بچههای لشگر ۲۷ محمدرسول الله (ص) هستند؟
کلاته: از ابتدای سال ۹۳ که خط تولید ژانر فرمانده گردانها راه افتاد، با نویسنده آزاد کار کردیم. یعنی نویسندگانی از بیرون که در انتشاراتهای مختلف، کار انجام داده بودند. در کنار افرادی که به عنوان نویسندگان حرفه ای با آنها همکاری داریم، نویسندگان نوقلم هم داریم. طی این چند ساله با افرادی کار کردیم که اولین و دومین کارشان را برای نشر ما نوشته اند. یعنی سعی کردیم این امکان را برای جوان ترها هم فراهم کنیم. در این زمینه مشاور تالیف و کارشناس متن وجود دارد و به لحاظ قلمیو متن برای هر اثر، این بررسیها توسط این کارشناسان انجام میشود. برای بچههای نوقلم این بررسیها کمیجدی تر انجام میشود تا کار پیش از چاپ، کیفیت لازم را داشته باشد.
ما از کتابهایی که در حوزه لشگر ۲۷، سپاه تهران و حتی شهر تهران باشد و خاطرات رزمندگان تهرانی خارج از این مرکز حمایت میکنیم. یعنی کتابی داشته ایم که درباره یک شهید مدافع حرم نیروی قدس بوده ولی چون تهرانی بوده، کتاب را چاپ کرده ایم؛ کتاب را هم ما سفارش ندادیم و نویسنده آن را نوشته بود. وقتی آن را بررسی کردیم، دیدیم قابل تامل است و وارد خط تولید شده است. در نشر ۲۷ این اهتمام وجود دارد که اگر کتابی نوشته شود و شرایط چاپ را داشته باشد و به هر طریقی به شهدای تهران مربوط باشد، برای انتشار مورد بررسی قرار بگیرد.
*در حال حاضر برآوردی از مجموعهها دارید که هرکدام چند عنوان خواهد شد؟
کلاته: لشگر ۲۷ تهران، نزدیک به ۱۵۰ فرمانده گردان، معاون گردان و فرمانده گروهان تاثیرگذار داشته است. این افراد در فهرست کاری ما هستند. یعنی ۱۵۰ کتاب در دستور کار داریم. البته از اردیبهشت ۹۳ شروع به چاپ این کتابها کردیم اما این کار، زمان بر بوده و تحقیق مربوط به این شهدا، گاهی ناقص است و پرونده شان فقط یک اسم دارد. یک سری اسناد از حفظ آثار سپاه تهران به دست ما رسیده ولی بیشتر مربوط به شهدای معروف ما هستند. یعنی اطلاعاتمان از بیشتر شهدا در حد صفر است. از همان سال ۹۳ گروه تحقیقی را که پیش تر وجود داشت، به طور متمرکز و منسجم تر فعال کردیم تا روی این ۱۵۰ پرونده کار کنند. به علاوه پروندههای دیگری از مجموعه بیست و هفتیها هست که در مجموع شمارشان به ۲۰۰ پرونده میرسد. در این زمینه هر پرونده ای که زودتر به سرانجام برسد، زودتر به پروسه نگارش و چاپ میرسد.
در مجموعه بیست و هفتیها هم ۳۴ عنوان در نظر داریم. ولی در ژانرهای دیگر، محدودیتی نداریم و عدد معینی را به عنوان برآورد مشخص نکرده ایم.
در زمینه شهدای مدافع حرم، کار عمیقی را شروع کردیم و شاید به نظر برسد که تعداد کارها کم است. اولین کتابمان در این زمینه «پیغام ماهیها» بود که آقای بابایی نوشتند که به چهلم شهید همدانی رسید. بعد از آن هم «بی قرار» و «تمنای خزان» را کار کردیم. به این ترتیب تعداد کتابهای چاپی مدافعان حرم مان ۳ عنوان است ولی قرار است تا پایان سال چند عنوان دیگر از این مجموعه چاپ کنیم و ۱۰ عنوان در دست تحقیق داریم. از آن جایی که این شهدا کمیسن و سال دار هستند و فرزند و نوه دارند، دایره تحقیق اطرافشان به دلیل تعداد بالای افراد، کمیزمان بر است.
ما به کار کودک هم ورود پیدا کرده ایم. در این زمینه ۴ کتاب برای مخاطبان دبستانی چاپ کرده ایم.
*یعنی معرفی فرماندهان به بچهها؟
کلاته: بله. کتابها ارتباطی با فرماندهان یا موضوعات لشگر ۲۷ دارند. بحث دیگر فعالیت نشر ۲۷، ترجمه است. تا حالا ۸ عنوان ترجمه انگلیسی و ۴ عنوان عربی به چاپ رسانده ایم. یکی از ترجمههای عربی مان، «خداحافظ سالار» است که قرار است به این زبان ترجمه شود. آخرین ترجمه عربی مان هم «پیغام ماهیها» است که با توجه به این که شهید همدانی در کشورهای عربی اطراف، علاقه مندان زیادی دارد، امیدواریم ترجمه موفقی باشد.
*پیش از این که به کارنامه آقای بابایی و خاطرات بپردازیم، یک سوال درباره آقای بهزاد دارم. در برنامه ای یوسفعلی میرشکاک درباره حسین بهزاد حرف میزد و تصویری که از صحبتهای مطرح شده در آن جلسه در ذهنم شکل گرفت، اتاقی بود که پر از کتابهای مختلف چیده شده تا سقف است و یک نفر بین آنها مشغول نوشتن است و دود سیگارش همه فضا را پر کرده است. آقای بابایی، آقای بهزاد خیلی اهل گفتگو نیست و شخصیت مرموزی دارد. ممکن است شما کمیبیشتر ایشان را معرفی کنید؟
بابایی: (میخندد) بگذارید همین جور مرموز بماند!
* نه، بیایید کمیاز سایه بیرونش آوریم. آقای بهزاد در کار پژوهش و تحقیق در حوزه دفاع مقدس بسیار جدی است و پشت کار دارد. به نظرم حیف است این شخصیت را نشناسیم!
بابایی: ایشان، زیاد رسانه ای نیست. چون یک مقدار در رسانهها، مطالب را کم و زیاد میکنند. بهزاد آدم نکته سنجی است و انتظار دارد مطالبی که گفته شده، منعکس شوند. حالا خبرنگاری میآید و برداشتی از صحبتهای او میکند و بهزاد میگوید اینها حرفهای من نیست. آخرین حضورش در برنامههای این چنینی، مربوط به رونمایی کتاب «کالکهای خاکی» در حوزه هنری بود که بهزاد آدم و سخنرانی هم کرد. ولی وقتی یکی از خبرگزاریها گزارشش را منتشر کرد، او در یک صفحه A۴ حدود ۱۰۰ غلط را با خودکار قرمز مشخص کرد. به من گفت ببین چه به روز حرفهایم آورده اند. از آن روز به بعد، دیگر کمتر به این برنامهها میآید و کمتر ظاهر میشود. البته آن جور هم که شما گفتید نیست.
حسین بهزاد، بسیار اهل مطالعه و نکته سنج است. بعضی از مدارک و مستنداتی که برای کتابها وجود دارد، به خوبی توسط او استخراج میشوند. بالاخره بیشتر از ۳۰ سال گذشته و این کار، کار هرکسی نیست. مواردی پیش آمده که یک نوارکاست ۹۰ دقیقه ای از سالهای جنگ را به کسی داده ایم و گفته ایم این را پیاده کن! برده و نوار را آورده و گفته «آقا این نوار که چیزی در آن نیست. همه اش هواست. صدایی نمیآید.» نوار را به نفر دوم داده ایم؛ او هم همین را گفته است اما وقتی نوار را به حسین بهزاد داده ایم رفته و حداقل ۵۰ صفحه مطلب خام و بکر آورده است. دلیلش این است که به این کار علاقه دارد و طالب است.
*آقای بهزاد جبهه بوده است؟
بله جبهه بوده و شیمیایی هم شده است. او متولد سال ۱۳۴۲ است.
ادامه دارد...