خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-فرزاد فرهادی: شرایط در سوریه به نحوی به پیش می رود که کاملا متفاوت با سالهای اول بحران است اما هنوز تلاش ها و تحرکات آمریکا و همپیمانان منطقه ای آن در جریان است. موضوعی که بشار الجعفری نماینده دائم سوریه در سازمان ملل از آن به دروغ پردازی و انحراف افکار عمومی یاد کرده است.
وی اعلام کرد: «سیاست سوریه بر دو محور مبارزه نامحدود با تروریسم و همزمان پیگیری روند سیاسی برای حل و فصل بحران متمرکز است و اعتقاد به اینکه مذاکرات سوری- سوری راهکار حل بحران سوریه و موضع ثابت دمشق است. زمان پایان دروغ ها و انحراف افکار عمومی درباره جنگ تحمیلی ضد سوریه فرا رسیده است. دولت سوریه از ابتدای جنگ با سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن همکاری کرده است و آماده همکاری با هر تلاش صادقانه ای که به نفع ملت سوریه به دور از سیاست های تحمیلی و دیکته شده است. برخی از مطالبی سخن به زبان می آورند که واقعی نیست و به گفته ها و دروغ پردازی های رسانه های مربوط می شود. ما خواستار روابط بر پایه قانون و اخلاق با سازمان ملل و مبتنی بر عدم سیاسی کردن پرونده انسانی و نیز رابطه شراکت و واقعی هستیم. اینکه برخی کشورها اقدام بشردوستانه را به شروط سیاسی ربط بدهند نابود کننده نقش سازمان ملل است. ما با پیشنهاد کمیته بین المللی برای ایجاد ساز و کار سه جانبه سوریه، روسیه و سازمان ملل با هدف تقویت هماهنگی درباره امور بشردوستانه و کمک های انسانی موافقت کردیم و بر ضرورت ارسال این کمکها به همه مناطق از جمله مناطقی به دست ارتش سوریه از جمله در دیرالزور آزاد شده، هستیم».
به نظر می رسد که پس از ۶ سال جنگ تحمیلی ضد سوریه موازنه سیاسی و نظامی به نفع دمشق استپس از ۶ سال جنگ تحمیلی ضد سوریه موازنه سیاسی و نظامی به نفع دمشق است. بحران سوریه با تحرکات کشورهای غربی و ادوات آنها در منطقه برای سرنگونی نظام سوریه آغاز شد و فشارها در سال های اول بحران به اوج خود رسید اما زمانی که در شورای امنیت تلاش های آنها با حمایت قوی روسیه از دمشق راه به جایی نبرد و همه تحرکات آنها در جبهه نظامی نیز با ناکامی روبرو شد از براندازی بشار اسد نا امید شدند و تغییر رویه دادند. پیروزی های ارتش سوریه و متحدانش در این میان نقش به سزایی در تغییر موازنه داشت.
در ابتدای بحران سوریه، نیروهای ارتش سیاست صرف نظر کردن از جغرافیا با هدف تثبیت و بهبود شرایط دفاعی را مورد توجه قرار دادند به عبارت دیگر در سه سال اول بحران اولویت دولت سوریه پیاده کردن این سیاست بود اما در سه سال بعد اوضاع عوض شد و سیاست توسعه جغرافیایی مد نظر قرار گرفت و عملیات های نظامی در مناطق مختلف سبب شد که اراضی از دست رفته به آغوش دمشق بازگردد و ترجمان عملی تسلط بر مناطق گسترده و شکست های سریالی تروریستها بود و آنچه وزارت دفاع روسیه از سیطره ارتش سوریه و متحدانش بر ۸۷ درصد مساحت سوریه خبر داد.
عمر معربونی کارشناس وتحلیلگر نظامی در گفتگویی با العهد در این باره گفت: «پس از شروع عملیات فجر بزرگ به سمت البادیه سوریه، عملیات ارتش سوریه و متحدانش از مرحله دفاع متحرک که شامل دفاع منفی و مثبت بود به مرحله حمله فراگیر و راهبردی سوق داده شده است.
وی می افزاید: در مرحله نخست جنگ اولویت تثبیت مواضع در مناطقی که قلب سوریه محسوب می شدند و از اهمیت راهبردی برخوردارند، بود. مناطقی که شامل شهرهای بزرگ، راههای ارتباطی میان آنها و تاسیسات حیاتی سوریه در آن قرار داشت. اما هم اکنون این مرحله به پایان رسیده است و این با با آزادسازی حلب و حومه شرقی از لوث تروریستها رخ داده است. در واقع آزادسازی حلب زیر بنای مرحله ای است که در آن به سر می بریمدرواقع آزادسازی حلب زیر بنای مرحله ای است که در آن به سر می بریم به ویژه که همزمان با آن عملیات های آشتی با توجه به فشار نظامی که بر روی گروههای مسلح وجود داشت در آن برهه صورت گرفت و داریا، المعضمیه، خان الشیح، الکسوه و الدرخبیه و برخی دیگر از مناطق و حتی صعصع در ورودی قنیطره و منطقه غباغب در شمال درعا، قدسیا، الهامیه و برزه و القابون به سیطره دولت سوریه درآمدند.
معربونی تاکید کرد: همه این مناطق با عملیات نظامی و فشاری که از سوی ارتش صورت گرفت، به آغوش سوریه بازگشتند. پس از آن عملیات نظامی در حومه شرقی حلب، تدمر و فجر ۱،۲،۳ و رسیدن نیروها به دیرالزور و شکستن محاصره انجام شد. به این ترتیب ۸۷ درصد از شهر در کنترل ارتش سوریه قرار گرفت و ارتش در شمال دیرالزور نیز به پیشروی های خود ادامه داد.
این کارشناسان نظامی در ادامه به پیشروی های ارتش سوریه با حمایت متحدانش اشاره می کند و می افزاید: آتش سنگین و مشارکت فعال متحدان ارتش سوریه نقش اساسی در بازپس گیری محور حمیمه، شاره الوعر، وادی رطیمه درشمال شرق التنف با هدف رسیدن به شهر البوکمال داشت و این همزمان با عملیات ارتش سوریه از دیرالزور به سوی شهر المیادین پس از احداث پل شناور از سوی روسها بود.
معربونی نسبت سیطره بر اراضی سوریه از سوی طرفهای درگیر را اینگونه توضیح می دهد: داعش فقط ۱۱ تا ۱۵ درصد از اراضی سوریه را تحت اشغال خود دارد. دیگر گروههای تروریستی ۱۵ درصد، کردهایی که نیروهای سوریه دموکراتیک خوانده می شوند ۲۲ درصد و بقیه در اختیار ارتش سوریه و متحدانش استداعش فقط ۱۱ تا ۱۵ درصد از اراضی سوریه را تحت اشغال خود دارد. دیگر گروههای تروریستی ۱۵ درصد، کردهایی که نیروهای سوریه دموکراتیک خوانده می شوند ۲۲ درصد و بقیه در اختیار ارتش سوریه و متحدانش است.
وی تاکید کرد: ما در برابر مرحله ای کاملا متفاوت قرار داریم که تحول راهبردی محسوب می شود. پیروزی در دیرالزور، مرتبط کردن مرزهای سوریه با عراق. به ویژه که این برای محور مقاومت از اهمیت به سزایی برخوردار است. به زودی شاهد پایان کامل گروههای تروریستی در سوریه خواهیم بود».
این درحالی است که تیم اندرسون نویسنده کتاب جنگ کثیف علیه سوریه در گفتگو با خبرنگار مهر درباره چشم انداز بحران سوریه گفت: «فکر می کنم از دید همه، پیشروی نیروهای سوریه و متحدین آنها امری واضح است. اما پایان درگیری و حصول راه حل سیاسی تا حدی به کنار آمدن با حامیان گروه های تروریستی نظیر عربستان سعودی، قطر، ترکیه، اسرائیل و برخی دیگر از کشورها بستگی دارد. به همین دلیل نیز هست که نقش دیپلماتیک ایران و روسیه در این میان از اهمیت برخوردار است چراکه به عنوان مثال سوریه با ترکیه و قطر رابطه ای ندارد حال آنکه ایران از چنین امکانی برخوردار است. البته رویکرد ایران و روسیه در قبال سوریه متفاوت از ترکیه و قطر است اما به هر حال مذاکره برای یافتن راه حل دیپلماتیک بلند مدت برای پایان دادن به بحرانی که تحت تاثیر عوامل خارجی است، از اهمیت زیادی برخوردار است. در حال حاضر هم در داخل سوریه، وضعیت «بشار اسد» رئیس جمهوری کشور نسبت به آغاز بحران، بهبود چشمگیری پیدا کرده است. وی در میان نیروهای نظامی سوری از محبوبیت زیادی برخوردار است. اگرچه در آغاز بحران، انتقادهایی از بابت ضعف، متوجه اسد بود و در همان حال رسانه های غربی سعی می کردند وی را دیو صفت نشان دهند؛ تجربیات حاصل از جنگ به بهبود وجهه وی کمک بزرگی کرد. در حال حاضر، به طور نسبتا پیوسته شاهد پیروزی سوریه و متحدانش در میدان های جنگ هستیم. با این وجود، توقف تردد تروریست ها به داخل مرزهای این کشور، مدت زمان بیشتری طول خواهد کشید و به طور حتم به برخی تعاملات با دولت های منطقه ای که حامی تروریسم هستند، بستگی دارد. در این جا منظور اصلی قطر، ترکیه و عربستان سعودی است. همه این کشورها به نوبت، با حمایت آمریکا، انگلستان و فرانسه در جانبداری از تروریسم نقش داشته اند. اما نشانه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه حتی این قدرت های بزرگ نیز رفته رفته از طرح شکست خورده خود، عقب نشینی می کنند».
در پایان می توان گفت که چشم انداز سوریه حکایت از این دارد که جنگ در سوریه در فصل پایانی خود قرار دارد اما این به منزله پایان جنگ های خاورمیانه و تحرکات بی ثبات کننده آمریکا و رژیم صهیونیستی نخواهد بود. طرح های آمریکایی-صهیونیستی برای فروپاشی منطقه به نحوی که در خدمت تل آویو باشد ادامه دارد.
مرحله ای که سوریه در آن قرار دارد خطرناکترین فصل جنگهای نظامی است اما این بدان مفهوم نیست که دیگر فصل های جنگ سوریه از اهمیت کمتری برخوردار است. شکست تروریسم در سوریه به مفهوم پایان طرح های آمریکا، رژیم صهیونیستی و هم پیمانان آن در منطقه نیست. طرح های آنها به ادوات و ابزار و شیوه های دیگر ادامه خواهد داشت. به عبارت دیگر حتی پس از پایان جنگ، تحرکات و حملات به شیوه های مختلف به دولت سوریه و محور مقاومت ادامه می یابد.