فروغ تیموریان در گفتگو با خبرنگار مهربا بیان اینکه تغییرات باید با هماهنگی معلمها ایجاد میشد، اظهار کرد: محتویات کتاب درسی هم سنگین است و متناسب با سن، موقعیت و شرایط اجتماعی جامعه نیست.
وی ادامه داد: کتاب دهم مشکلاتی داشت اما بعد از نقد و بررسی هم در آن تغییری ایجاد نشد و کتاب یازدهم در ادامه روند همان کتاب چاپ شد.
این کارشناس آموزشی اضافه کرد: کتابی به نام تفکر و سواد رسانهای تالیف شده که تا اندازهای مباحث مربوط به شرایط فعلی فضای مجازی و رسانه را پوشش داده است اما برای اینکه به هدف اصلی برسد، فاصله زیادی دارد.
تیموریان تاکید کرد: در حال حاضر دانشآموزان جلوتر از معلمان و پدر و مادر خود حرکت میکنند، کتاب درسی باید قوی باشد تا جواب قانعکنندهای به آنها بدهد اما کتابهای درسی شرایط لازم را ندارند. فضای مجازی کشش و جذابیت بالایی دارد اما کتاب درسی هیچگونه جذابیتی ندارد.
این کارشناس آموزشی بیان کرد: کلاس درس برای دانشآموز خسته کننده است و از طرفی برخی از آگاهیهای معلم بهروز نیست و از پس کتاب برنمیآید در این حالت نه تنها معلم خسته میشود بلکه دانشآموزان هم از گوش دادن به تدریس خستهکننده معلم بیانگیزهتر میشود.
او پیشنهاد داد: باید از معلمانی که سرکلاس میروند و با دانشآموزان ارتباط دارند نظرسنجی شود. معلم این نگاه را به مولف بدهد که دانشآموز چه نیازی دارد و مولف هم کتابی تدوین کند که برای معلم خستهکننده نباشد.
تیموریان گفت: یکی از روشها خوب در تدریس روش بارش مغزی است به این معنی که به دانشآموز اجاز دهیم تا راجع به موضوع مورد بحث ما هرچیزی که به ذهنش میرسد را بیان کند و ما از بین گفتههای او بهترین نتیجهگیری را انجام دهیم.
به گفته او کتابهای ما اجازه بارش مغزی به دانشآموز نمیدهد و یا اگر بدهد ما به نتیجهای منسجم در رابطه با آن موضوع نمیرسیم.
تیموریان با اشاره به اینکه برای کتاب نگارش(انشا) فقط یک تک زنگ اختصاص داده شده است، اضافه کرد: من مدیرهایی را میبینم که دنبال معلمی هستند تا این کتاب را تدریس کنند و هیچ معلمی به دلیل محدود بودن زنگ اختصاص داده شده حاضر به تدریس نمیشود. در حالی که مطالب کتاب بهظاهر خیلی شیرین است.
وی ادامه داد: عدمبرنامهریزی درست، اختصاص ندادن ساعت مناسب به این درس و هماهنگ نبودن کتاب با ساعت درسی چنین مشکلی را ایجاد کرده است. تا معلم وارد کلاس شود و دانشآموز صحبت کند زمان کلاس تمام شده و مبحث روی زمین مانده است.
تیموریان معتقد است: مولف کتاب باید حجم را متناسب با ساعت اختصاص داده شده تنظیم کند تا مباحث بهطور کامل آموزش داده شوند اما کتابی نوشته میشود که بیشتر از ساعت اختصاص داده شده است. اوایل سال روند تدریس کتاب با یک روند منطقی جلو میرود اما در پایان سال همهچیز فرمالیته و جمع شده به دانشآموز درس داده میشود.
وی اضافه کرد: برای مثال کتاب روانشناسی ۲۰۵صفحه است و باید ۱۱۰صفحه آن تا دی ماه درس داده شود. اگر هیچ مشکلی ایجاد شود و تعطیلی درکار نباشد باید هر ۱۳جلسه، ۱۰صفحه تدریس کند،مگر دانشآموز چقدر کشش دارد؟ البته همه کتابهای درسی ما همین وضعیت را دارند.
تیموریان گفت: یکی از مشکلات اصلی کتابهای درسی امروز این است که هر کتاب حداقل ۱۵ مولف دارد و بههمین دلیل اصلا انسجام و هماهنگی ندارد و باعث میشود ذهن دانشآموز از این شاخه به آن شاخه بپرد و این موضوع هم دانشآموز و هم معلم را خسته میکند.
این معلم روانشناسی در پایان تاکید کرد: دانشآموز امروز ما دانشآموز آگاهی است. اگر مطلب کتاب اشتباه باشد دانشآموز به سرعت جستجو میکند و جواب معلم و کتاب را میدهد. اغلب دانشآموزان مسلط به زبان انگلیسی هستند و مقالات معتبر را میخوانند.این در حالی است که معلمان ما و کتاب اصلا بهروز نیستند.