به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در یادداشتی بر درک علل اصلی قیام امام حسین(ع) تأکید کرد.
بدون شک هر کس داستان کربلا و غربت و مظلومیت حسین و یارانش را بشنود یا بخواند، حتماً محزون و غمگین شده و توانایی جلوگیری از گریستن را ندارد. افزون بر این، توصیههای زیادی به برپایی مجالس عزا و رثای ابیعبدالله شده است؛ گریه بر مظلوم و گریه برای بییاور ماندن ولی خدا و دین خدا، میتواند عبرتآموز، محرک و نیروزا باشد، اما کسانی بوده و هستند که بر اصالت اشک و گریه، بدون آنکه به انزجار از کفر و شرک و نفاق و ظلم منجر شود، تأکید و اصرار داشته و دارند!
در مکتب «عاشورای آمریکایی» و «شیعیان انگلیسی»، چون مبارزه با اصل عاشورا و زدودن نام حسین را ممکن نمیدانند، تلاش میکنند، حقیقت حسین و حقیقت عاشورا را نابود کنند. فلسفه قیام حسین را این میدانند که او میخواست، مسیحوار (البته باز هم به قرائت مسیحیت جعلی)، قربانی گناهان امت و یا وسیلهای برای بخشش گناهان امت شود!
این نگاه متأسفانه در گذشته نیز وجود داشت، فیالمثل، میرزا محمدباقر شریف طباطبائی در کتاب اسرار الشهاده، مینویسد: آن حضرت «میخواست که کشته شود از برای اینکه مؤمنین اولین و آخرین بر او جزع کنند و گریه و زاری نمایند … تا به این واسطه گناهان ایشان آمرزیده شود و گریه و اندوه ایشان کفاره گناه ایشان باشد … پس در واقع شهادت آن بزرگوار کفاره گناه جمیع گناهکاران است.»
ملامهدی نراقی در کتاب محرق القلوب میگوید: «امام حسین .. برای رسیدن به شفاعت کبرا، که مقتضی استخلاص همه محبان و موالیان باشد … به شهادت راضی شد تا این مرتبه از برای او باشد و بدون شهادت وصول به این مرتبه از برای او ممکن نبود. زیرا که رفع کدورات معاصی امت و شفاعت ایشان موقوف بر خون و تألم ایشان است.»
برخی از رونشفکرنمایان معاصر، مثل مجید محمدی در مقالهای با عنوان «فرهنگ عاشورا در عصر سکولار» نیز همین تفسیر مرگ فدیهوار حسین را مناسبترین تفسیر با دنیای مدرن میدانند! و در حال حاضر، شیعیان انگلیسی و رسانههای غربی نیز تمام تلاش خود را در پررنگ کردن همین نگاه انحرافی به قیام حسینی به کار میگیرند.
نتیجه فاجعهآمیز این نوع نگاه نادرست به قیام حسینی این بود که در روز عاشورای سال ۱۳۳۰ق، حدود یکصد سال قبل، ۲۰۰ نفر از سپاهیان روس، در میدان مرکزی تبریز ثقه الاسلام تبریزی، از رهبران نهضت مشروطه، را دار میزنند، اما ۲۰۰۰ نفر قمهزن، حاضر نیستند دربرابر این ظلم کمترین اقدامی کنند و با این بهانه که «آقا جان! اولارین توفنگی وار، آدمی اولْدُرَلْلَر؛ آقاجان آنها تفنگ دارند و آدم را میکشند»، تن به چنان خفت و ظلمی میدهند و نمیدانند که همان امامی که برای او قمه بر سر میزدند، برای مبارزه با ظلم قیام کرده است!