به گزارش خبرگزاری مهر، کازو ایشی گورو، نویسنده بریتانیایی ژاپنی تبار ۶۲ ساله که بیشتر به خاطر رمانهای «بازمانده روز» و «هرگز رهایم مکن» شناخته می شود، دیروز برنده جایزه نوبل ادبیات شد و خیلیها را متعجب کرد چراکه نامش در لیست نهایی هیچ کدام از پیشبینیها نبود، اما این پیروزی از منظر ادبی خیلی هم عجیب نیست.
آلفرد نوبل گفته بود میخواهد جایزه نوبل به «فردی که در زمینه ادبیات خاصترین اثر را در جهتی ایدهآل خلق کرده باشد» تعلق بگیرد و همان طور که گاردین مینویسد، این عبارت با توجه به این که مستقیم از زبان سوئدی ترجمه شده ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، اما به نکته ای بسیار مهم اشاره میکند: این که این جایزه سوئدی به جای موضوع محور بودن و اهمیت دادن به مسایل روز، باید بیشتر به جهانی بودن و فراگیری اهمیت بدهد. باید حول محور ادبیات آن طور که همیشه زندگی میکنیم، و نه آن طور که الان زندگی می کنیم بگردد.
به گفته جان مولان منتقد گاردین، «رمانهای ایشی گورو از آداب و رسوم معاصر و مسایل اجتماعی پرتنش فعلی فاصله میگیرند و بیباکانه، و بعضی مواقع گمراه کننده، ما را به شیوه ای انتزاعی از دوران خودمان جدا می کنند.»
او جدیدترین اثر این نویسنده یعنی «غول دفن شده» را «داستانی خیالی برای تمام دورانها» میخواند و میگوید دقیقا به همین دلیل که ایشی گورو برای تمام عصرها می نویسد و چنین کنترل بالایی روی نویسندگیاش دارد که در عین حال کوبنده و اصیل است، او برنده ای کاملا مستحق بود.
وقتی سال بِلو در سال ۱۹۷۶ برنده جایزه نوبل شد، گفت «کودک درونم بسیار خوشحال است» اما «بزرگسال درونم بدبین است» چون نوعی تحقیر مخفی در ارتباط با این جایزه وجود دارد و دلیلش هم این است که «تعدادی از بزرگترین نویسندگان قرن نتوانستند آن را به دست بیاورند.»
وقتی باب دیلن به عنوان برنده جایزه پارسال انتخاب شد، کودک درون خیلیها شاد و بزرگسال درون شان بدبین شد، اما همان طور که دوایت گارنر منتقد نیویورک تایمز می نویسد، امسال از این داستان ها نداریم چون ایشی گورو انتخابی امن است: «او یکی از چهرههای ادبی کاملا قابل اطمینان طی نزدیک به چهار دهه گذشته بوده، اما در عین حال نویسنده ای توانا و جذاب هم بوده است.»
به گفته او، ایشی گورو که نخستین نویسنده ژاپنی تباری است که از سال ۱۹۹۴ تا به حال موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شده، «هنرمندی با کنترل بالا و وقار متوازن است و با وجود این که هیچ یک از رمان هایش مثل دیگری نیست، توانسته طی مسیر حرفه ای کاری خود تداومی مثال زدنی از تاثیرگذاری عمیق را حفظ کند.»
آن طور که این منتقد در نیویورک تایمز نوشته، ایشی گورو دنیاهایی را خلق می کند که جمله به جمله واضح هستند، اما تصویر بزرگ تر آن ها در افق رو به افول می گذارد. رمان های او درباره اکتشاف و آشکارسازی هستند و حتی برای موشکاف ترین خواننده هم به آرامی و لایه لایه از باز می شوند.
به گفته جیمز وود از مجله نیویورکر، کازو ایشی گورو نویسنده ای است که در آثارش از «نوعی خلوص تزلزل ناپذیر» استفاده می کند. او همیشه کار خودش را کرده و با حفظ آرامش، تحت تاثیر فشن ادبی و تقاضای بازار یا درک نادرست مقطعی منتقدان قرار نگرفته است.
این نویسنده نیویورکر اقرار می کند که خودش هم یکی از همان منتقدان بوده و با وجود این که به شدت از رمان های اولیه او مثل «هنرمندی از دنیای شناور» سال ۱۹۸۶ و «بازمانده روز» سال ۱۹۸۹ تحسین کرده و دومی را «رمانی تقریبا ایده آل» می خواند، نتوانسته با «تسلی داده نشدگان» سال ۱۹۹۵ خیلی ارتباط برقرار کند و با «غول دفن شده» سال ۲۰۱۵ هم مشکل دارد.
با این حال، او می گوید مسلما «هرگز رهایم مکن» سال ۲۰۰۵ یکی از «رمان های مرکزی دوران ماست و بخشی از دلیل آن هم این است که ایشی گورو به شیوه ای بی نقص رئالیسم و فانتزی پادآرمان گرایانه را با یکدیگر مخلوط می کند تا تمثیلی با قدرت عمیق و ماندگار به وجود بیاورد.»