خبرگزاری مهر، گروه استان ها- فائزه نوچمنی: گلستان متاسفانه یکی از قطب های ابتلا به سرطان در کشور و حتی در خاورمیانه شناخته می شود و سالانه بسیاری از هم استانی ها به دلیل ابتلا به این بیماری جان خود را از دست می دهند تا جایی که به گفته مسئولان استان، سرطان رتبه دوم و سوم علت مرگ و میر را به خود اختصاص داده است. افزایش فوتی های ناشی از این بیماری باعث شده فعالیت های مرتبط با این بخش هم در گلستان افزایش یابد.
یکی از افرادی که در این زمینه فعالیت می کند «عبدالرحیم حزینی» است. او فوق تخصص آنکولوژی و اصالتا گرگانی است اما ساکن استان نیست و فقط پنجشنبه ها به گرگان سفر می کند. کانونی هم با نام «حامیان بیماران سرطانی صعب العلاج مهر گلستان» راه انازی کرده در راستای نجات هم استانی ها و هم وطنان خود قدمی برداشته باشد.
به سراغ او رفتیم تا ضمن بررسی دلایل ابتلا به سرطان در گلستان فعالیت های این مرکز را هم رصد کنیم. مرکزی که به گفته مسئولان آن سعی دارد در درجه اول ترسی که از نام سرطان ایجاد شده را برطرف و بیماران را با کمک های خیرین مداوا کند.
* حتما اطلاع دارید که دومین یا سومین عامل مرگ و میر در گلستان سرطان است. به نظر شما دلیل افزایش ابتلا به سرطان در گلستان چیست و کدام سرطان ها بیشتر رایج هستند؟
در همه جای دنیا خصوصا ایران سرطان سومین عامل مرگ و میر محسوب می شود که گلستان جدا از این مسئله نیست. اینکه برخی ها معتقدند درصد سرطان در استان گلستان چند برابر استان های دیگر است یک شایعه است، فقط سرطان های گوارشی همچون سرطان های مری و معده در این استان زیاد هستند که علت ریشه ای و ژنیتیکی دارد.
در حال حاضر در تمام دنیا ۵۰ درصد بیماران سرطانی فوت می شوند و درمان صد درصدی برای آن پیدا نشده است، آمار مرگ و میر سرطان در آمریکا نشان می دهد از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آمریکایی که به سرطان مبتلا هستند و نزدیک به نیمی از بیماران فوت شدند. استان در بخش سخت افزار رشد کرده اما در بخش نرم افزار و یا درک عمومی سرطان رشد نکرده است. اکنون جامعه ما با جهل سرطان مواجه است
یکی از دلایل بالا بودن مرگ و میر در ایران دیر تشخیص دادن سرطان است، افراد در مرحله اول زیاد اهمیت نمی دهند و ما باید توجه داشته باشیم زمانی که هنوز سرطان خاموش است و تا مریض را زمین گیر نکرده به فکر تشخیص یا همان غربال گری سرطان باشیم.
چرا آمار مرگ به علت سرطان در گلستان بالا است؟ آیا امید به زندگی کم است یا امکانات استان پاسخگو نیست؟
گلستان در بخش درمان و امید به زندگی از رشد خوبی برخوردار است. با توجه به اینکه در کیفیت زندگی مردم زیاد رشد نداشته ایم اما استان در بخش درمان به نظر می رسد حتی بیشتر از کشورهای خارجی در حال هزینه کردن است، در بخش تشخیص و تجهیزات سرطان مثل دستگاه های ام ار آی، سی تی اسکن، سونوگرافی و آزمایشگاه های مختلف نسبت به ۱۰ یا ۲۰ سال پیش از رشد ۲۰۰ یا ۳۰۰ درصدی برخوردار است.
استان در بخش سخت افزار رشد کرده اما در بخش نرم افزار و یا درک عمومی سرطان رشد نکرده است. اکنون جامعه ما با جهل سرطان مواجه است، سرطان هراسی در استان و ایران بسیار زیاد و سرطان شناسی صفر است. با توجه به اینکه اگر سرطان زود تشخیص داده شود درمان پذیر است.
بیشتر ابتلا به سرطان گلستان در چه مناطقی است؟
امکان تشخیص و درمان بیماری در شرق گلستان خصوصا مراوتپه نسبت به مرکز استان کمتر است و این به خاطر فقر فرهنگی است که باعث می شود تا بیماری دیر تشخیص داده شود. برخی از بیماران این مناطق دیر مراجعه می کنند. با توجه به دلایلی که اشاره شد در طول سال نیمی از بیماران سرطانی در گلستان همچون دیگر نقاط جهان فوت می شوند.
باید توجه داشته باشیم که با سرطان نمی توان مبارزه کرد چرا که این بیماری از گذشته بوده، هست و خواهد بود فقط نباید از این بیماری ترسید.
آیا برنامه ای هم برای ریش کن کردن سرطان در دستور کار قرار دارد؟
برخی از بیماری ها همچون عفونت ها را می توان ریشه کن کرد اما در بحث سرطان و بسیاری از بیماری های مزمن ریشه کنی وجود ندارد بلکه باید با آن کنار آمد.
راهکار شما برای کاهش ابتلا به سرطان و مرگ به علت ابتلا به این بیماری چیست؟
بیماری سرطان فرا گیر است و هیچ سن، نژاد و شغلی را نمی شناسد. در نظام سلامت رسانه های ما باید فرهنگ و دانش سلامتی را در جامعه ترویج کنند، یعنی ما باید سلامتپرور شویم تا بیماریپرور، اما در ایران بیشتر بیماریپرور هستیم.
با توجه به اینکه فاکتورهای سرطان در خون همه ما انسان ها وجود دارد اما بسیاری از بچه های ما هنوز سالم هستند که با اطلاعات دادن به آن ها می توانیم به صورت صد درصد نسل آینده را از این بیماری دور کنیم.
با مطالعات انجام شده سازمان بهداشت جهانی معتقد است که از ۱۰۰ نفر ایرانی ۹۹ نفر سرطان را نمی شناسند و یا اگر هم بشناسند بد می شناسند. پیشنهاد می شود که حوزه علمیه، آموزش و پرورش، تربیت بدنی در خط مقدم جبهه قرار گیرند و با وزارت بهداشت برنامه ای را جهت آگاه سازی طراحی کنند.
ایتالیا از ظرفیت کلیسا های خود در جهت آموزش و مسائل مهم استفاده می کند. در طول روز ساعت های زیادی مساجد ما خالی هستند که می توان از ظرفیت آن استفاده کرد و هریک از آن ها تبدیل به پایگاه سلامت در کشور شوند.
پیشنهاد می شود دانشگاه علوم پزشکی از هر محله ای ۱۰ تا ۳۰ نفر را به صورت داوطلب در اختیار بگیرد و آنان را در این خصوص تربیت کند و بعد از برگزاری دوره های آموزشی این افراد را در سطح محله ها، ادارات، دستگاه ها و مساجد مختلف اعزام کند تا ترویج سلامت را در جامعه به همراه داشته باشند.
آیا برنامه ای برای کنترل سرطان در دستور کار وزارت بهداشت قرار دارد؟
برای مبارزه و یا کنترل سرطان سازمان بهداشت جهانی برنامه ای برای هر منطقه ای در دنیا پیشنهاد داده که این طرح سال ها است وارد وزارت بهداشت شده اما در اجرای آن با مشکل مواجه هستیم.
همانطور که قبلتر اشاره کردید یکی از مشکلات ما سرطان هراسی است. چه راهکارهای برای تقویت روحیه آن ها دارید؟
اکنون ما به این نتیجه رسیدم افرادی که دچار این بیماری می شوند هم خانواده های آنان دچار مشکل بیکاری و بهم ریختگی می شوند و هم نگاهشان به خدا، آینده و دنیا سیاه می شود که این افراد باید از روز اول بیماری تا روز آخر بیماری تحت پوشش یک تیمی با عنوان «تیم تسکینی» قرار گیرند.
«تیم تسکینی» متشکل از پزشک دوره دیده، پرستار، روانشاس، مددکار و یک روحانی است که کار این تیم مشکلات وابسته به سرطان را به دوش می گیرند و درمان بیمار را تحت دکتر آنکوژلی ادامه می دهند.
شرح حالی که از بیماران سرطانی گرفته شد ۹۹ درصد آن ها ترس از مرگ دارند که در این صورت اگر یک روانشناس و یا یک پزشکی جامعه نگر در کنار این بیماران قرار گیرد برای روحیه و بهبودی آن ها می تواند مفید واقع شود.
آیا برنامه ای برای کاهش هزینه های بیماران سرطانی تدوین شده است؟
اکنون ما دو برابر مملکت های دیگر در حال هزینه کردن هستیم، هزینه های مستقیم و یا غیر مستقیم در سال ۱۰ هزار میلیارد تومان است. مسئولین می توانند به کمک طب تسکینی تا ۴۰ درصد هزینه های سرطان را در کشور کاهش دهند. آمار و ارقام دنیا نشان داده که تمام بیمارستان های دنیا و حتی درآمریکا مجهز به طب «تیم تسکینی» هستند.
این بیماری مشکلات اجتماعی، روحی و روانی را به همراه دارد، همه برنامه های زندگی رو برهم می زند و فلج می کند که اگر ما این مسائل را مورد توجه قرار ندهیم درمان ما ناقص خواهد بود. مسائل و آسیب های وابسته به این بیماری در ایران مورد توجه قرار نگرفته است.
در گذشته ما می خواستیم به هر قیمتی که شده غده سرطانی را آب کنیم و نگاه پزشکان بیماری محور بوده تا بتوانند بیماری را درمان کنند و به دنبال شفاء نبودند اما ۲۰ سال پیش خودم فهمیدم شفاء هم هست و فقط درمان کافی نیست. نهج البلاغه کتابی است که مطالعه کردیم اما وقتی مریض می شویم به صورت ۱۰۰ درصد معنای این کتاب را فراموش می کنیم، از خدا فاصله می گیریم و معتقدیم که خدا مارا تنبیه می کند
درمان و ریشه کن کردن سرطان در سیستم ایمنی فرد است هرچه به مریض روحیه دهیم و تقویت ایمانی کنیم و از صفر تا صد تنهاش نگذاریم می تواند کمک بسیاری به بیمار کند چراکه خود تنهایی باعث می شود تا در بدن افراد سم ترشح شود. مریضی که می ترسد، مدام درحال اضطراب است و از مردن وحشت دارد معمولا هیچ وقت خوب نمی شود.
در سال ۲۰۱۳ که به آمریکا سفر کرده بودم با مرکزی به نام «تراویده روح» آشنا شدم و آن ها معتقد بودند این هم قسمتی از درمان است، تراویده روح یعنی مدی ترای شدن روح، دعا درمانی و یا ذکر تراپی است، حتی آن ها ها هم متوسل به خدا شدند.
نهج البلاغه کتابی است که مطالعه کردیم اما وقتی مریض می شویم به صورت ۱۰۰ درصد معنای این کتاب را فراموش می کنیم، از خدا فاصله می گیریم و معتقدیم که خدا مارا تنبیه می کند در صورتی که خدا این بیماری را داده تا یک فرد ۱۰۰ نفر دیگر را در شعاع خود متحول کند و از خواب غفلت بیدار کند. یکی از شعارهای من این هست که سرطان یک پیامی از طرف خدا است.
به نظر شما نقاط ضعف درکجاست؟ و از کجا باید شروع کرد؟
مسئولین باید از خود بپرسند که نقاط ضعف سرطان در کجاست، من وقتی به ایران آمدم اولین کاری که کردم نقاط ضعف را شناسایی کردم متوجه شدم به مدیریت بحران سرطان در ایران توجه نشده است.
اینکه باید از کجا شروع کنیم تغییر باید از خودمان باشد، ما نباید دولت را مقصر بدانیم بلکه نسبت به فاکتور های سرطان زا آگاه باشیم تا سفیر سلامت خانواده، محله، مدرسه و دوستان خود باشیم.
چطور می توان به فاکتورهای سرطان زا آگاه شد؟
آگاهی با این فاکتورهای نیازمند نیروی توانمند است. نداشتن نیروی های توانمند علمی در بحث سرطان دومین علت رشد این بیماری در ایران است، برخی از نیروها چون مهارت و دانش ندارند نمی توانند کار اصلی انجام دهند. ما نباید مدرک گرا باشیم بلکه باید به صورت عملی در بیمارستانها مشغول شد، برخی ها می خواهند به زور بچه های خود را پزشک کنند در حالی که برخی از آنان نه فضیلت دارند نه برای این کار ساخته شده اند و اصلا مریض داری بلد نیستند، من مخالف این هستم پزشکان ما مدرک گرا باشند.
در کشورهای خارجی اگر بیمار به هریک از دکترها مراجعه کند حداقل دو یا سه دارو را برای آن تجویز می کنند اما در ایران حداقل ۶ دارو در نسخه بیمار نوشته می شود که ۹۰ درصد این داروهای استفاده نمی شود. بزرگترین معضل پزشکان ما این است که مال دولت را برای خودشان نمی دانند.
برخی از شرکت های دارویی به پزشکان مراجعه می کنند که اگر این دارو را تجویز کنی درصدی برای شما در نظر گرفته می شود و ما گول این چیز ها را می خوریم و باید حتما نظارت خودمان را بر دکتر و متخصصین بیشتر کنیم.
خطا پزشکی هم مثل همه خطاها است اما باید یک درصد باشد نه ۲۰ درصد، اگر کسی در پزشکی خطا می کند به آبرو و حیثیت ما پزشکان خدشه وارد می کند، حتما باید به درستی جلوی آن گرفته شود.