خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-علی کریمی: امام زین العابدین (ع)، آن قدر جبلّت و عظمت دارد که کتب دانشمندان اهل تسنن از متعصبّان آنها تا افراد اهل انصاف و عدالت ، و علمای تشیع از متقدمین تا متاخرین آنها همه و همه پر است از ذکر فضائل و مناقب حجت چهارم خداوند بر بندگانش امام علی بن الحسین ، در این میان این نوشتار قصد بررسی و بیان فصل معجزات امام سجاد در کتب اهل تشیع و تسنن را دارد .
الف -خبر دادن امام سجاد علیه السلام از ناله گنجشگانی که دورش میچرخیدند
ابونعیم روایتی را در اینبار چنین نقل میکند:
حدثنا محمد بن أحمد الغطریفی ثنا محمد بن أحمد بن اسحاق بن خزیمة ثنا سعید بن عبد الله بن عبدالحکم قال ثنا عبدالرحمن بن واقد ثنا یحیی بن ثعلبة الأنصاری ثنا أبو حمزة الثمالی قال کنت عند علی بن الحسینفاذا عصافیر یطرن حوله یصرخن فقال یا أبا حمزة هل تدری ما یقول هؤلاء العصافیر فقلت لا قال فإنها تقدس ربها عز وجل وتسأله قوت یومها
ابو حمزه ثمالی میگوید: نزد امام سجاد (علیه السلام) بودم، گنجشکانی اطراف ایشان پرواز میکردند و سر و صدا میکردند فرمود: ای ابو حمزه میدانی این گنجشکها چه گویند؟ گفتم: نه، فرمود: خدا عزوجل و علا را تقدیس میکنند و از او غذای روزانه خود را طلب میکنند.
(الأصبهانی، ابو نعیم أحمد بن عبد الله (متوفای۴۳۰هـ)، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج ۳، ص ۱۴۰، ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة: الرابعة، ۱۴۰۵هـ.)
ب- ارتزاق از یک درهم و یک قرص نان به مدت چهل سال
طبری در این خصوص مینویسد:
قال أبو جعفر: حدثنا أحمد بن سلیمان بن أیوب الهاشمی، قال: حدثنا محمد بن کثیر، قال: أخبرنا سلیمان بن عیسی، قال:لقیت علی بن الحسین (علیه السلام) فقلت له: یا بن رسول الله، إنی معدم، فأعطانی درهما و رغیفا، فأکلت أنا و عیالی من الرغیف و الدرهم أربعین سنة.
سلیمان گوید امام سجاد علیه السلام را ملاقات کرده و به ایشان گفتم ای فرزند رسول خدا من مسکین هستم امام به من یک درهم و یک قرص نان داد من و عیالم از آن نان و درهم چهل سال خوردیم
(طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة (ط - الحدیثة) ص۲۰۰، بعثت - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق.)
ج-پر شدن ردای امام از مروارید در مقابل عبد الملک
علامه مجلسی معجزهای را در اینباره چنین نقل کرده است:
الخرائج و الجرائح روی عن الباقر ع أنه قال: کان عبد الملک یطوف بالبیت و علی بن الحسین یطوف بین یدیه و لا یلتفت إلیه و لم یکن عبد الملک یعرفه بوجهه فقال من هذا الذی یطوف بین أیدینا و لا یلتفت إلینا فقیل هذا علی بن الحسین ع فجلس مکانه و قال ردوه إلی فردوه فقال له یا علی بن الحسین إنی لست قاتل أبیک فما یمنعک من المصیر إلی فقال علی بن الحسین ع إن قاتل أبی أفسد بما فعله دنیاه علیه و أفسد أبی علیه بذلک آخرته فإن أحببت أن تکون کهو فکن فقال کلا و لکن صر إلینا لتنال من دنیانا فجلس زین العابدین و بسط رداه و قال اللهم أره حرمة أولیائک عندک فإذا إزاره مملوة دررا یکاد شعاعها یخطف الأبصار فقال له من یکون هذا حرمته عند ربه یحتاج إلی دنیاک ثم قال اللهم خذها فلا حاجة لی فیها
امام باقر علیه السلام فرمود: روزی عبد الملک بن مروان در خانه خدا طواف میکرد و پدرم در پیشاپیش او طواف خود را انجام میداد و به او توجهی نداشت. و عبد الملک هم او را نمیشناخت.عبد الملک گفت: این شخص کیست که در مقابل ما طواف میکند و به ما توجهی نمیکند؟ گفتند: این شخص؛ علی بن حسین است. پس به جایگاه خود رفته و نشست و گفت: او را نزد من آورید. حضرت را آوردند. عبد الملک گفت: ای علی بن حسین! من که قاتل پدرت نیستم چرا نزد من نمیآیی؟ امام فرمود: قاتل پدرم دنیا را از پدرم گرفت ولی پدرم آخرت او را خراب کرد. اگر تو نیز دوست داری چنین شوی پس باش. عبد الملک گفت: هرگز، ولی نزد ما بیا تا از دنیای ما بهره ببری! حضرت نشست و ردای خود را گشود و دعا کرد: «خدایا! حرمتی را که دوستانت نزد تو دارند آن را نشان بده» در این هنگام، ردای حضرت پر از مرواریدهای درخشان شد که شعاع نورشان، دیدگان را خیره میکرد. حضرت خطاب به عبد الملک فرمود: کسی که چنین حرمتی نزد خدا دارد چه نیازی به دنیای تو دارد؟! سپس فرمود: خدایا! اینها را بگیر که من احتیاجی به آنها ندارم.
(مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج۴۶ ؛ ص۱۲۰ ، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.)
دقت و تفکر در مطالعه این اخبار که حاکی از مقام والای امام سجاد است ، انسان را متوجه به این نکته می نماید که اگر خدای متعال بخواهد نور عظمت خود و پیشوایان هدایت خویش را بر گستره ی جهان هستی اشاعه دهد هیچ قدرت و لشگر و عسکری قدرت مقابله را نخواهد داشت . امام زین العابدین در شرایطی زندگی می کردند که حکومت مرکزی بر پایه گناه و حکومت حجاج در عراق با کشتار شیعیان و خود امام (ع)در سرزمین حجاز در غربت شدید به سر می بردند اما اراده خداوند تمام هستی را حتی بعد از قرن ها مملو از فضائل و مناقب امام (ع) نموده است.