مجلهمهر: آرزوها هرجا باشند تمام تلاشمان این است به سمتشان حرکت کنیم. به سمتشان بدویم، به سمتشان پرواز کنیم و یا دستانمان را به سمتشان بلند کنیم. اما ماندانا هر روز به سمت آرزوهایش رکاب میزند. هر روز ۱۰۰ کیلومتر پا میزند تا آرزوهایش را نزدیک و نزیکتر کند. دختر پرتلاش دوچرخه سواری ایران این روزها پا را فراتر از مرزهای کشور گذاشته و تبدیل به اولین بانوی لژیونر دوچرخه سواری ایران شدهاست. مسیری که او به سمت آرزوهایش میشکافد راه را برای همتیمیهایش باز میکند تا آنها پا در این مسیر تازه بگذارند. با «ماندانا دهقانی» دوچرخه سوار پرافتخار کشورمان گفتگو کردیم. دختری که درآینده از او حرفهای بیشتری خواهیم شنید.
در ۲۰ سالگی فهمیدم استعداد دوچرخه سواری دارم
«ماندانا دهقان» متولد ۱۳۶۹ در تهران است. از ۵ سالگی ورزش کردن را شروع می کند و مدتها در رشته هایی مانند ژیمناستیک، شنا و اسکیت به صورت حرفه ای کار فعالیت می کند تا اینکه در ۲۰ سالگی دوچرخه سواری را به عنوان رشته حرفه ای اش انتخاب میکند. انتخابی که مسیر زندگیاش را حسابی تغییر میدهد:«با اینکه عدهای میگویند سن بالایی برای شروع ورزش حرفهای است اما من در ۲۰ سالگی شروع کردم و چون پیش از آن ورزش میکردم بدن آمادهای داشتم. بعد وارد رشته دوگانه شدم که شامل دو و دوچرخه سواری بود. بعد از مدتی به من گفتند در مسابقات دوچرخه سواری میتوانی شرکت کنی. در اولین دورهای که شرکت کردم ششم شدم و فهمیدم استعداد خیلی خوبی در این رشته دارم. بعد از آن یعنی دقیقا از سال ۹۰ در همه لیگها و مسابقات قهرمانی حضور داشتم.»
سال گذشته نفر چهاردهم جهان شدم
ماندانا در ۲۰ سالگی متوجه استعداد ذاتیاش در دوچرخه سواری میشود و آنقدر در این رشته خوب کار میکند که نامش سر زبانها میافتد. آن هم در رشتهای که متاسفانه توجهات به آن بسیار کمتر از چیزیست که باید باشد. ماندانا در این باره میگوید:« متاسفانه در دوچرخه سواری مطرح شدن خیلی سخت است. اما سال ۹۲ دو طلا گرفتم که چشمگیر بود و چون دو رشته را همزمان عضو تیم ملی بودم؛ مورد توجه قرار گرفتم. البته الان سه ماه است که دوگانه را کنار گذاشتم و هنوز کسی نگفته که این دختر ۶ سال در هر دو رشته عضو تیم ملی بود. سال گذشته من در مسابقات تایلند شرکت که کردم و توانستم برای رنکینگ جهانی امتیار جمع کنم که در نتیجه به رتبه ۱۴ جهانی رسیدم. اما همه این خرجها با هزینه شخصی خودم بود. شما فکر کنید یک سفر به تایلند و یا هر کشور دیگری حداقل حدود ۱۲ میلیون خرج دارد که همه را خودمان پرداخت کردیم.»
اولین لژیونر خانم دوچرخه سواری ایران شدم!
ماندانا چند وقتی است به عنوان اولین لژیونرخانم در دوچرخه سواری ایران شناخته میشود. لژیونر ۲۷ سالهای که توانسته سطح دوچرخه سواری بانوان کشور را روز به روز ارتقاء بدهد:« در مسابقات امارات که شرکت کردم، سطح خیلی بالایی نداشت. اما من برای کسب تجربه و آمادگی شرکت کردم و توانستم در هر سه مسابقه اول شوم که خیلی به چشم اماراتیها آمد. رنکینگ جهانی مرا هم که بررسی کردند به این نتیجه رسیدند که مرا پیدا کنند. بعد برای انجام یک تست به من ایمیل زدند. وقتی دوباره به امارات رفتم. آنجا ۱۴ روز پشت سرهم کار میکردم و بعد از آن به من گفتند انتخاب شدی. حالا هربار که مسابقه و یا برنامهای باشد من در اختیار آنها هستم. زمان حضورم در امارات همه مخارجم به عهده آنهاست و قرار است حقوق ماهیانهای نیز به من جداگانه پرداخت شود. ۲۶ مهرماه هم باید برای شرکت در یک تور دوچرخه سواری به تایلند برویم و برایشان مسابقه بدهم.»
روزی ۱۰۰ کیلومتر رکاب میزنم
دختر دوچرخه سوار ایرانی برای حفظ آمادگی باید هر روز ورزش کند و کیلومترها رکاب بزند و تمرین کند. اما مکان و جاده مناسب تمرین امنی برای او وجود ندارد و ماندانا گله زیادی از این موضوع دارد:«من از۷ روز هفته ۶ روز را صبحها تمرین میکنم. تمرین هم به این شکل است که باید حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ کیلومتر را در جاده پا بزنم. در خارج از کشور همه جا برای دوچرخه سواران جاده و پیست مخصوص وجود دارد نه اینکه یک محوطه ۳۰۰، ۴۰۰ متری باشد. حداقل یک مسیر ۸ تا ۱۰ کیلومتری آسفالت برای دوچرخه سواری وجود دارد که فقط مختص دوچرخه سواران است و هیچ آدم و ماشینی از کنارشان رد نمیشود. چنین چیزی برای دوچرخه سواران ایرانی مثل یک آرزو است. ما اینجا مجبوریم در همین جادههای برون شهری تمرین کنیم. به طور مثال دور استادیوم آزادی که بخشی از آن توی جاده میافتاد، جاده چالوس و جاده اخترآباد که متاسفانه تعداد زیادی کامیون و تریلی از کنار آدم رد میشود و هربار با کلی ترس و لرز تمرین میکنیم. البته همسر من هر روز با ماشین پشت سر من حرکت میکند و مرا اسکورت میکند که اتفاقی برایم نیفتد.»
همه پیشرفتهای من بعد از ازدواج بود
برخلاف مشکلاتی که برای بسیاری از ورزشکاران خانم کشور افتادهاست و به سبب آن مشکلات و اختلافات شخصی با همسرشان به رسانهها هم باز شدهاست ماندانا و همسرش آقای «حمید خمسه» که مربی او هم هست همه جا همپا و هم قدم هم هستند.طوری که ماندانا میگوید اگر همسرش نبود او به این اندازه موفق نمیشد:«متاسفانه زیاد شنیدهایم که برای بانوان ورزشکار مشکلات خانوادگی به وجود آمدهاست. اما خدا رو شکر برای من تاهل به شکل دیگری بود. همه پیشرفتهای من بعد از ازدواج بود و این همسرم بود که باعث شد من بتوانم سطحم را بالاتر از کشور بکشم و به مسابقات برون مرزی بروم. واقعا فکر میکنم چنین مردی کم پیدا شود و کمتر مردی مانند همسر من عمل کند. آقای خمسه دو سال مربی من بودند بعد از آن سال ۹۲ از من خواستگاری کردند و عقد کردیم. خوشبختانه من شناخت خوبی از همسرم داشتم و میدانستم طرفدار ورزش هستند و خودشان ملیپوش دوچرخه سواری بودند. مربیگری تیمهای دوچرخه سواری مختلف را هم چه در سوپرلیگ و لیگبرتر به عهده داشتند. میدانستم خیلی دوست دارند که در این راه شاگردشان پیشرفت کند چه برسد به اینکه شاگردش همسرش هم باشد!لطف و همراهی همسرم در این مسیر آنقدر زیاد است که فکر نمیکنم بتوانم جبران کنم.در حال حاضر همسرمن مربی بزرگی به نام «مجید ناصری» برای من گرفتند که واقعا جا دارد از آقای ناصری هم تشکر کنم.»
حضور و همراهی همسرم برای خارجیها هم جالب است
رابطه خوب ماندانا و حمید و حضور هردوی آنها در مسابقات مختلف حتی به چشم رسانههای خارجی هم آمدهاست. ماندانا در اینباره میگوید:« با اینکه باید برای خارجیها همراهی همسرم موضوع عادی و جا افتادهای باشد اما آنها بارها در این مورد از ما سوال پرسیدهاند و همیشه از همسر من تعریف میکنند و برایشان خیلی جالب است.»
از ماندانا میپرسم تا به حال پیش آمده که همسرش از این همه همراهی خسته شود؟ ماندانا جواب میدهد:« یکبار هم پیش نیامده و فقط میگوید حالا که این همه دنبال تو میآیم سعی کن با تمام وجودت تمرین کنی که نتیجه خوبی بگیری. شاید یک روز من بخواهم کنار بگذارم اما او اصلا اینطور فکر نمیکند. حتی میگوید اگر بچه دار هم شدیم ادامه بده و حتی در ردههای بالاتر و پیشکسوتان هم ورزش کن.»
به رسانهها گفتم حجاب دارم چون مسلمانم!
حجاب موضوع دیگری است که ماندانا میگوید به خاطر رعایت آن خارجیها مدام از او سوال میکنند و به آنها در این مورد همیشه یک جواب میدهد:«رشته دوچرخه سواری رشتهای ست که ورزشکار آن مدام در معرض آفتاد و باد و باران است. مثلا وقتی در دمای ۵۰ درجه دبی با حجاب رکاب میزنی خیلی سخت است و موردتوجه قرار میگیری. من هم همیشه گفتهام که من مسلمانم و باید حجاب داشته باشم و حتی خارج از مسابقات هم با پوشش هستم. البته واقعا با حجاب بودن سخت است. من با کسی مسابقه میدهم که لباس فوق العاده آزادتری نسبت به من دارد. اما من ساق دست و پا دارم و با مقنعه ودامن هستم. قطعا دمانی بدنم ۴ تا ۵ درجه از کنار دستیام بالاتر است و مدام باید خودم را با آب خنک کنم.»
آرزویم مدال گرفتن در آسیا و کسب سهمیه المپیک است
ماندانا مثل همه نخبههای ورزشی کشور با پیشنهادات خارجی از سوی کشورهای مختلف برای تغییر ملیت روبروست. اما معتقد است این پیشنهادات به لحاظ مالی وسوسه انگیز هستند:«هر ورزشکاری که به سطح حرفهای برسد ممکن است به این کار فکر کند. چون واقعا قضیه مالی مهم است. اینطور نیست که یک نفر برای آزادی حجاب ملیتش را تغییر دهد. کشورهای دیگر برنامههایشان خیلی منظم است. واقعا در این خصوص از مسئولین میخواهم که حواسشان بیشتر به ورزشکاران باشد و از ما حداقل حمایتهای معنوی کنند.»
ماندانا حالا یک آرزوی بزرگ دارد که برای رسیدن آن هر روز کیلومترها رکاب میزند:«آرزویم این است در مسابقات آسیایی بتوانم مدال بیاورم. چون هیچ خانمی در کشور نتوانسته در دوچرخه سواری آسیا مدال بگیرد. ما فقط کاپ آسیایی داریم. اما مدال نداریم و اگر در آسیا رتبه بیاورم سهمیه المپیک را می گیرم.»