مدیر برنامه پایش جمعیت یوزپلنگ آسیایی در گفتگو به خبرنگار مهر با اشاره به سخنان دیروز رئیس سازمان محیط زیست مبنی بر اینکه باید قبول کنیم یوزپلنگ ایرانی محکوم به فنا است، گفت: فضایی را تصور کنید که یک بیمار وخیم را میبرند بیمارستان و پزشک میگوید زخمش عمیق است، محکوم به مرگ است؛ یک آمپول هوا بزنید و ببریدش سردخانه...! البته در این بین باید پرستارانی باشند که بگویند آقای دکتر یعنی نمیخواهید برای نجات جان بیمار، تلاش کنید؟ در حالی که این وظیفه، اخلاق و دغدغه یک پزشک باید باشد.
نوید قلی خانی با اشاره به سخنان رئیس سازمان محیط زیست که روز گذشته گفته بود «تعداد یوزپلنگهای ایران از ۱۱۲ قلاده به ۴۷ قلاده رسیده است چون این حیوانات گرسنه هستند و پوشش گیاهی مناسبی وجود ندارد تا امکان رشد حیواناتی که یوزپلنگهای موجود از آنها تغذیه می کنند فراهم شود» تأکید کرد: پیشتر باید گفت که تاکنون اعداد ۱۱۲ و ۴۷ را برای جمعیت یوزپلنگ آسیایی (ایرانی) ندیده و نشنیده بودیم. اما یوزپلنگ به خواندن فاتحه و تجویز دستور مرگ نیاز ندارد. دست روی دست گذاشتن راحت ترین کار ممکن برای یک مدیر ارشد در این مرحله است. البته ما میدانیم منظور آقای کلانتری آن چیزی نبوده که گفتهاند و مطمئنیم برای نجات یوزپلنگ از این وخامت حال، از هیچ کوششی مضایقه نمیکنند.
وی تصریح کرد: خیلی کارها به پول نیاز ندارد. اولین آن، امید دادن به بدنه کارشناسی و ایجاد همدلی و هم افزایی بین گروه های درگیر است که متاسفانه در طول این ۱۵ سال، میسر نبوده. اقدامی که به بودجه خاصی نیاز ندارد و می شود با یک اعمال مدیریت صحیح و دلسوزانه صورت بگیرد.
این پژوهشگر حیات وحش ایران یادآوری کرد: سال ۱۳۹۴ خانم دکتر ابتکار، رئیس وقت سازمان محیط زیست در جمعی از محیط بانان و نماینده ویژه undp در ایران با امیدواری بیش از حد اعلام کردند که خوشبختانه در مدت اخیر دوربینهای تلهای ما از ۱۸ مورد توله یوزپلنگ جدید تصویربرداری کردهاند. این صحبت ایشان بلافاصله با واکنش کارشناسان و سازمان های غیردولتی مرتبط همراه شد و پس از آن اصلاح شد که البته عدد اصلاح شده هم بیش از عدد واقعی بود. امروز رئیس فعلی همین سازمان در عرض کمتر از ۲ سال اعلام می کند که کار یوزپلنگ تمام است و دیگر امیدی به نجاتش نیست. ذکر این سخنان از سمتی که مسئول اصلی و اول در حفاظت از حیات وحش ایران است، غافلگیر کننده و البته که غیرکارشناسی است. سوال مهم اینجاست که این نظر، از کجا آمده است؟ اینکه جمعیت یوزپلنگ کاهش پیدا کرده است دلیل بر این می شود که قطع امید کنیم؟
قلیخانی خطاب به کلانتری گفت: جناب آقای کلانتری شما نمی دانید که در این ۱۵ یا ۱۶ سالی که حفاظت یوزپلنگ به عنوان پرچمدار حیات وحش ایران آغاز شده و حتی قبل از آن چه افرادی چه از خود گذشتگی هایی کرده اند! این اظهار نظر شما، به مثابه از بین بردن همین یک مقدار رمقی است که برای حفاظت از یوزپلنگ باقی مانده است. باید ببینید که محیط بانان زیستگاه های کویری در آن شرایط طاقت فرسا در زمستان و تابستان کویر، چطور جانفشانی می کنند که طعمه های یوزپلنگ را حفظ کنند و سینه شان را جلوی سرب داغ سپر می کنند! برای اینکه جلوی لودرهای یک معدن غیرمجاز را بگیرند، چطور طعم تلخ تهدید خودشان و خانواده شان را به جان می خرند! باید بدانید چه جوانانی با علم و کارشناسی با علاقه وافر به دنبال یوزپلنگ بوده اند که شاید قطره ای باشند در این دریا؛ نمی دانید که هر شخصی در ایران در هر کوی و برزنی تا اسم یوزپلنگ را می شنوند از حال و روزش می پرسند… حال این صحبت شما همچون آب سردی است بر اینهمه تلاش ها و پیگیری ها!
وی تأکید کرد: کارشناسان این حوزه غریب به اتفاق هنوز به حفاظت یوزپلنگ امید دارند؛ امیدی که از علم نشات می گیرد. از تجربه های مختلف در نقاط دیگر دنیا. کارشناسان این حوزه می دانند که پلنگ آمور چه وضعیتی داشت و امروز بهبود پیدا کرده؛ آنها سرگذشت سیاهگوش ایبریایی را دیده و خوانده اند. تلاش های ثمر بخش برای پاندا، ببر هندوستان و حتی یوزپلنگ آفریقایی. در این بین انتقاداتی جدی به روند کار و مدیریت حفاظت از یوزپلنگ در ایران وارد شده اما دقیقا در همین زمان است که باید تلاش ها را دو چندان کنیم.
مدیر برنامه پایش جمعیت یوزپلنگ آسیایی در پایان خطاب به همکاران خود گفت: همراه با همه همقطاران و اساتید دانشگاهی که در این سالها گوشه چشمی هم به حفاظت از یوزپلنگ داشته اند بیایید فکر کنیم برای تیم ملی ایران بازی می کنیم بازی به پنالتی کشیده است؛ در مسابقه ما و انقراض یوزپلنگ. پنالتی هایمان را چطور خواهیم زد؟ از روی خیره سری یا با تمرکز چند برابر؟ آیا قافیه را می بازیم یا.… کارشناسان و اساتید جوان و پیشکسوتان حفاظت از یوزپلنگ که چندی است بعضا سکوت کرده اند، مانند آتش زیر خاکستری هستند که نیاز به شعله ور شدن دارند تا مجددا شاهد اقدامات ثمربخش باشیم.