مناسک اربعین را می‌توان به مثابه مناسک تمدن‌ساز دانست. تمدن محصول فرآیند هم‌گرایی و عدم تنازع فرهنگ‌ها در طولانی مدت در پهنه جغرافیایی با امکانات مادی و نهادهای مورد نیاز است.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_پدرام کاوند هریری: همه ساله در ایام مختلف به ویژه اربعین، زائران و عاشقان امام حسین(ع) مسیر نود کیلومتری نجف تا کربلا را پیاده طی می کنند و خیمه‌های فراوانی که موکب نامیده می‌شوند در این مسیر برای پذیرایی از زوار و عاشقان امام حسین(ع) در این مسیر برپا می‌شود که صحنه‌های بسیار زیبایی را خلق می‌کند. در برخی از روایات تاریخی بیان شده که زیارت کربلا با پای پیاده در زمان شیخ انصاری (متوفی ۱۲۸۱ قمری) رسم بوده است، اما در برهه‌ای از زمان به ورطه فراموشی سپرده می‌شود که در نهایت شیخ میرزا حسین نوری دوباره آن‌را احیا می‌کند.

این عالم بزرگوار نخستین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد. ایشان سه روز در راه بود و حدود سی نفر از دوستان و اطرافیانش او را همراهی می‌کردند. محدث نوری از آن پس تصمیم گرفت هر سال این کار را تکار کند.

زیارت اربعین در طی حاکمیت صدام حسین ممنوع بود و او با زائران اربعین به شدیدترین وجه برخورد می‌کرد، اگرچه برخی مردم عراق به صورت پنهان و از کوره راه ها خود را به کربلا می‌رساندند. با سقوط صدام و آزاد شدن زیارت امام، اربعین سیل مشتاقان زیارت از سراسر عراق، اجتماعی میلیونی را در کربلا رقم زدند. این مراسم هر ساله باشکوه بیشتری برگزار می‌شود. با تأمین بیشتر امنیت کربلا در یک دهه اخیر و بازنمایی گسترده این مناسک در رسانه‌های جمعی به خصوص در پنج ساله گذشته، رشد تصاعدی بسیار زیادی در شمار زائران اربعین در کربلا مشاهده می‌شود. حضور ایرانیان نیز هر سال نسبت به گذشته افزون‌تر می شود. این سیل مشتاقان زیارت حتی باعث شده که دولت تمهیدات ویژه ای برای عبور و مرور و حضور آنها تدارک ببیند.

از یکی دو دهه گذشته بسیاری از جامعه‌شناسان و نویسندگان مدعی تغییرات ارزشی و پسرفت اخلاقیات و معنویات در جامعه شده اند. با این حال افزایش سیل زائران ایرانی اربعین که سختی و مشقت راه را با جان و دل می‌خرند و در این مناسک شرکت می‌کنند، آن مدعیات پیشین را با سؤالاتی جدی مواجه می‌کند.

زمینه برگزاری زیارت اربعین باعث می‌شود تا زیارتی مذهبی، شکل فرهنگی یابد. با توجه به نشانه‌های بارز و آشکار، زیارت اربعین را می‌توان فراتر از زیارت و گردش مذهبی و موجد ارتباطات میان فرهنگی بین ملت عراق و ایران دانست. کارکرد این ارتباط فرهنگی می‌تواند سیاسی، روانی، اخلاقی و مذهبی باشد.

از منظر سیاسی با توجه به اینکه بیشتر مردم دو کشور شیعه‌اند. حضور ایرانیان در این مناسک باعث آشنایی و نزدیکی بیشتر ایرانیان با مردم و فرهنگ عربی عراقی خواهد شد. این نزدیکی فرهنگی قطعا یکی از مؤلفه های امنیت نرم، که مقدمه امنیت سخت است، خواهد بود. این تحکیم ارتباط میان دو ملت کارکردهای سیاسی فراوانی خواهد داشت. فراموش نکرده‌ایم که جنگ هشت ساله صدام علیه ایران چه خسارت سنگینی به دو ملت وارد کرده است. اگر این ارتباط قبل‌تر اتفاق افتاده بود، قطعا آن جنگ خانمان‌سوز صورت دیگری می‌یافت. اگر نگاه استراتژیک صرف سیاسی نیز داشته باشیم، وجود همسایگان نزدیک(از نظر فرهنگی) باعث حفظ و حراست و امنیت مرزها خواهد شد.

از نظر مذهبی، حضور در مناسک زیارتی، که فرد به صورت آگاهانه رنج و مشقت سفر را تحمل می‌کند و در نهایت به حضور امام معصوم(ع) شرفیاب می‌شود، باعث تقویت روحیه و انگیزه‌های مذهبی فرد می‌شود. هنگامی که فرد خود را در این مسیر تنها نمی‌بیند و متذکر حضور دیگر زبان‌ها و اقوام و فرهنگ‌ها می‌شود، این تقویت روحیه و انگیزه مذهبی چند برابر خواهد شد.

با توجه به مراودات نزدیکی که در طی این سفر اتفاق می‌افتد، نمایش ایثار، فداکاری و میهمان‌نوازی خالصانه مردم عراق در این ایام، ایرانیان حاضر در این مناسک را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. اگرچه مردم ایران با این فرهنگ بیگانه نیستند، اجرای برنامه‌های توسعه وارداتی در ایران، بدون در نظر گرفتن زمینه‌های تاریخی فرهنگی، باعث شده است غبارهای غفلت، عناصری از این فرهنگ را بپوشاند. در این فرآیند ایرانی‌ها به فرهنگ ایثار و فداکاری و میهمان‌نوازی خود متذکر می‌شوند.

یاد امام حسین(ع) و قیام خونینش یکی از عناصر مهم تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بوده است. برگزاری مراسم روضه و عزا و در رأس آن مناسک‌های دهه اول محرم در ایران، باز یادآفرینی آن قیام و فداکاری در ذهن ایرانیان است. شرکت در مناسک اربعین و آشنا شدن با انواع فرهنگی و اجتماعی این باز یادآفرینی باعث تقویت «زیست یاد» حسینی در میان شرکت‌کنندگان ایرانی خواهد شد. از این رو، مناسک اربعین در کشور عراق را حتی می‌توان در پدیده‌های آینده سیاسی ایران تأثیرگذار دانست.

با توجه به فرهنگ عرب‌ستیزی به جای مانده از دوره پهلوی اول و بازتولید آن در سال‌های اخیر در میان بسیاری از ایرانی‌ها، حضور در این مناسک و دیدن میهمان‌نوازی و مهربانی عراقی‌ها باعث تغییر دیدگاهشان نسبت به مردم و فرهنگ عراق می‌شود.

حضور ایرانیان در عراق و مواجهه با خرابی‌ها، آلودگی‌ها، عدم امنیت و … باعث می‌شود که زائران ایرانی قدر امنیت و رفاه نسبی مردم ایران را بهتر و بیشتر درک کنند و توقعاتشان از نظام و حاکمیت متعادل‌تر شود.

ارتباط با موکب‌داران و میزبانان مهربان عراقی باعث می‌شود که با توجه به جنگ هشت ساله عراقی‌ها علیه ایران، زائران ایرانی حساب شیعیان را از صدام جدا کنند. در مصاحبه‌های میدانی میزبانان عراقی به دفعات از عدم تمایل و مخالفت و مقاومت خود برای حضور در جنگ ایران و عراق سخن می گفتند.

حضور در این مراسم باشکوه باعث شده مردم ایران برای برپایی نمونه این مراسم در ایران تلاش کنند. افزایش شمار زائران پیاده امام رضا(ع) و نیز شرکت تعداد پرشمار شهروندان تهرانی برای پیاده روی از میدان امام حسین(ع) تا حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) را می توان از این نمونه دانست. برپایی موکب‌های پذیرایی و خدمت رسانی، شبیه به موکب‌های عراقی، از تأثیرات این ارتباط فرهنگی در ایام اربعین است. با برنامه‌ریزی گسترده‌تر می‌توان نمونه این حرکت را در روزهای اربعین و … در شهرهای مذهبی برپا داشت و تنوع مثبتی را برای برگزاری مناسک‌های مذهبی در ایران پی‌گیری کرد.

در سطحی عمیق‌تر، مناسک اربعین را می‌توان به مثابه مناسک تمدن‌ساز دانست. تمدن محصول فرآیند هم‌گرایی و عدم تنازع فرهنگ‌ها در طولانی مدت در پهنه جغرافیایی با امکانات مادی و نهادهای مورد نیاز است. پس ارتباطات میان فرهنگی پیش‌زمینه شکل‌گیری یک تمدن است.

سال‌هاست که بحث تمدن‌سازی و تمدن‌گرایی کلید واژه محافل فکری و علمی انقلاب اسلامی شده است، ولی متأسفانه این نگاه ها بیشتر ملی بوده و عرصه‌های فراملی را مورد توجه قرار نداده است. شکل‌گیری تمدن شیعی در ایران بدون توجه به ژئو کالچر شیعه در منطقه امکان‌پذیر نیست. کشور ایران بدون ارتباط با دیگر زیست‌بوم‌های شیعه در منطقه جهان اسلام نمی‌تواند مدعی تمدن‌سازی باشد. تمدن‌سازی اگرچه ایده ای آرمانی است، محمل و فرآیندی زمینی دارد. از همین رو بدون همراه کردن دیگر روایات فرهنگی اسلامی و دینی و شیعی و داد و ستد با آنها نمی‌توان امیدی به شکل‌گیری تمدن داشت. این همراهی ابتدا باید وجه نمادین داشته باشد و با توجه به اینکه امام حسین(ع) مورد قبول همه فرقه‌های شیعی و نیز مورد توجه بسیاری از اهل سنت و حتی مسیحیان و ارامنه و … است، می‌توان مدعی شد که مناسک اربعین این پتانسیل را دارد که وجه نمادین این همراهی و همگرایی باشد.

تمدن‌سازی و تمدن‌گرایی در ایران اسلامی بدون هم‌گرایی و هم‌رأیی اهل سنت نیز امکان‌پذیر نیست. این هم‌گرایی و همراهی نه از لحاظ زمانی و نه از لحاظ اهمیت در درجه دوم اهمیت قرار ندارد، بلکه باید همزمان با همان هم‌گرایی میان شیعیان باشد. فرآیند تمدن‌سازی به انرژی فرهنگی و مادی نیاز دارد. از سویی حضور مسالمت آمیز فرق و فرهنگ‌های مختلف اسلامی که به دلیل گستره جغرافیایی شان سرشار از مؤلفه‌های غنی تمدن اسلامی و منابع مادی‌اند، می‌تواند این انرژی را فراهم کند. از لحاظ سلبی نیز می‌توان به این نکته توجه دات که معارضه خارجی با دیگر گروه های اسلامی شیعی و سنتی باعث تخلیه انرژی معنوی و فرهنگی مورد نیاز برای فرآیند تمدن‌سازی باشد. مهمترین دلیل تأکید و اصرار دشمن بر ایجاد این اختلاف میان فرق اسلامی را می‌توان تلاش برای جلوگیری از بازتولید انرژی فرهنگی و معنوی مورد نیاز تاریخی برای فرآیند تمدن‌سازی اسلامی و دینی دانست. از این جهت و با این نگاه مناسک اربعین نباید آن چنان که برخی تفکرات سلفی شیعی (ازجمله جریان حجتیه و جریان شیرازی) می‌خواهند صرف و خرج غیریت‌سازی میان شیعه و سنی شود.

ادبیات فراوانی از بزرگان و نخبگان جهانی آزادی‌خواه و عدالت‌خواه در فرهنگ‌های مختلف غربی و شرقی درباره عظمت حرکت تاریخی امام حسین(ع) وجود دارد. در فرهنگ و تاریخ ایرانی، شاهد نمونه‌هایی از ارادت ارمنی‌ها و زردشتی‌ها به امام حسین(ع) هستیم. از این رو و با نگاه تمدن‌گرایانه به این مناسک باشکوه، امکان گردهمایی همه این فرهنگ‌ها وجود دارد. کربلا باید میعادگاه همه آزادی خواهان و عدالت‌خواهان و معنویت‌گرایان از همه فرهنگها و ادیان باشد. از همین رو باید وجود غیریت‌ساز آن‌را تا حد امکان کم رنگ کرد و بر وجوه بارز عام آن از جمله ظلم‌ستیزی، ایثار و فداکاری و ازجان‌گذشتگی در راه آرمان، تجمل‌ستیزی و خوی اشرافی‌گری و مصرفی و … تأکید و تکیه کرد. از همین رو کوچک‌ترین رفتارهای تنش‌آمیز باید با جدیت کنترل شود، البته این همراهی و هم گرایی یک‌شبه و به یک‌باره حاصل نمی‌شود. شاید سال‌ها زمان نیاز است تا از شکاف‌ها کاسته شود و پیوندها برقرار شود.

همین طور نباید انتظار داشته باشیم تا از شکاف‌ها کاسته شود و پیوندها برقرار شود. همین طور نباید انتظار داشته باشیم که این اتفاقات بزرگ در زمان و مکان محدود اربعین در طریق الحسین(ع) بیفتد. طریق الحسین(ع) باید برآیند و نماد تلاشها برای کاستن از شکافها و برقراری ارتباط و همگرایی و همراه نمودن این فرهنگ‌ها باشد. طریق الحسین(ع) نباید به مثابه جبران‌کننده همه کم‌کاریها و بی‌توجهی‌ها و بی‌التفاتی‌های ما باشد. به طریق الحسین(ع) باید تنها به منزله نقطه پیوند و ارتباط نگریست و از آن بهره برد و نه بیشتر! هر تلاشی برای بار کردن رسالت سنگین‌تری بر این مناسک، بدون توجه به اقتضائات و شرایط تاریخی و فرهنگی ما، باعث ایجاد مخاطراتی خواهد شد.

تمدن‌سازی فرآیند و پروسه است و نه پروژه. عجله و بی‌صبری مهمترین آفت های فرایند هستند. باید تلاش کرد این فرآیند به طور طبیعی بارور شود. از همین رو ابتدا باید نقاط کوچک و به ظاهر بی‌اهمیت را مد نظر قرار داد و مسائل خرد را که شاید اقتضای سطح اول (نگاه زیارتی توریستی) با نگاه دوم(نگاه ارتباطات میان فرهنگی باشد)، حل کرد.