به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات هیلا به تازگی دو رمان و مجموعه داستان جدید ایرانی را منتشر و راهی بازار نشر کرده است. یکی از این کتابها، مجموعه داستان «تنهایی در انجمن نوابغ و احمقها» نوشته ونداد جلیلی است.
نویسنده این کتاب، پیش از «تنهایی در انجمن نوابغ و احمق ها»، دو رمان «سوءتفاهم نامه» و «نوروز درمانی» را به چاپ رسانده است. روبرتو بولانیو، خوآن گابریل واسکس، آلیس مونرو، جی. ام کوتسی، آلهخاندرو سامبرا و آلهخو کارپانتیه هم از جمله نویسندگانی هستند که جلیلی ترجمه هایی از آثارشان را منتشر کرده است.
مجموعه داستان پیش رو، دربرگیرنده ۵ داستان کوتاه از این داستان نویس است که عناوین شان به ترتیب عبارت است از: «عدم توجه به جلو یا مالکیت خصوصی»، «پروقانوم وولگوس»، «سلاح سکوت»، «INTP,INTP,INTP,INTP,INTP» و «فرار به جزیره سنتینل».
پیش از شروع داستان های کتاب، این جملات از ژان لوک گذار درج شده است: «سال ۱۹۳۸ هایزنبرگ و بور قدم زنان در طبیعت دانمارک به کاخ هلسینگور رسیدند. عالم آلمانی گفت: «این کاخ هیچ چیز خارق العاده ای ندارد.» فیزیکدان دانمارکی جواب داد: «بله، اما اگر بگویی کاخ هملت، چیز خارق العاده ای می شود.» کاخ هلسینگور: امر واقعی، هملت: امر خیالی؛ نما و نمای معکوس. امیر خیالی: قطعیت، امر واقعی: عدم قطعیت.
این کتاب با ۱۵۸ صفحه، شمارگان ۶۶۰ نسخه و قیمت ۱۱ هزار تومان منتشر شده است.
کتاب دیگری که هیلا به تازگی چاپ کرده، رمان «کاتارسیس در هنرهای زیباست» که یک رمان به قلم مهدی عزتی را شامل می شود. داستان این رمان درباره عشقی است که پس از سال ها خود را نمایان کرده و شرایط را تغییر می دهد.
در خلاصه این رمان می توان خواند: کاتارسیس عشق ممنوعهای بود که میبایست فقط از فاصلهای دور تماشایش کرد. اما حضور او پس از سالها آتشی است که همه چیز را میسوزاند و البته همه چیز را روشن میکند.
این رمان ۸ فصل دارد که به ترتیب عبارت اند از: رد سرخِ ردپای سرگردان، کاتارسیس روی پله ها، اتاق فکر!، آتش در آغوش پرومته، عروسی خون، نفرین نوح، کاتارسیس خصوصی، پایان خوش از زبان رقیب شکست خورده!
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
با دست روی فرمان ضرب می گیرم. حتی پشت چراغ قرمز ایستادن هم برایم لذت بخش شده است. دیگر وقتی موتوری جلویم می پیچد، عصمت کل خاندانش را گچی نمیکنم. دقت که میکنم، متوجه می شوم چند ساعتی است که فحش نداده ام.
رادیو را می گیرم که شاید چیزی داشته باشد و پشت هم هرچند دقیقه یک بار شماره وحید را می گیرم. او هم جواب نمی دهد. این قرارمان است، تا اگر سوسن گوشی ام را چک کرد، باور کند که از صبح وحید را ندیده ام. بعد من بروم دفتر و بعد از من وحید بیاید. از خانم مغربی بپرسد که نتیجه جلسه من با کاتارسیس چه شده خانم مغربی بگوید که قرار شده است با او تماس بگیریم. بعد بیاید و مثلا از من پیگیری کند و بعد مثلا به من اصرار کند و بعد من از سر اکراه بگویم برای شروع کار در جلسات اتاق فکرمان شرکت کند. بعد وحید بیاید و به خانم مغربی بگوید که من گفته ام در اولین جلسه اتاق فکر دعوتش کنیم!
به دفتر می رسم. وارد اتاقم می شوم. سوسن پشت میزم نشسته و آینه کوچکی در دستش گرفته و با دست دیگر با موچین دنبال تک مویی پشت لب و روی چانه اش می گردد.
این کتاب هم با ۱۰۳ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۷ هزار تومان منتشر شده است.