او فرمانده اطلاعات عملیات بود؛ فرمانده ای که خاطرات زندگی کوتاه مشترک با همسرش، با عنوان "گلستان یازدهم"، بارها به همت انتشارات سوره مهر تجدید چاپ شده است.

خبرگزاری مهر گروه فرهنگ: دشمن در ایام جنگ تحمیلی برای سرش جایزه گذاشته بود. او یک نابغه اطلاعات عملیات بود که چندین بار به خاک دشمن نفوذ کرد و حتی به کربلا رفت؛ زیارت کرد و بازگشت.

در عملیات مسلم بن عقیل هم با اینکه تمام نیروهای تحت امرش شهید شدند؛ اما موفق شد تا به تنهایی تعدادی از نیروهای دشمن را اسیر و به پشت جبهه خودی منتقل کند.

همان اوائل پیروزی انقلاب اسلامی، آموزشهای نظامی را گذراند و خیلی زود، خودش به عنوان نیروی آموزش دهنده شناخته شد و شاگردان بسیاری را آموزش داد.

دفاع مقدس که آغاز شد، او تنها ۱۸ سال داشت؛ اما به عنوان یک فرمانده گردان به جبهه ها شتافت.

چیزی نگذشت که به عنوان فرمانده اطلاعات عملیات تیپ و سپس لشکر انصار الحسین (ع) منصوب شد و سرانجام در حین مأموریت گشت شناسایی به ملکوت پیوست.

او که در آذر ماه سال ۱۳۴۱ به دنیا آمده بود؛ در روز چهارم همین ماه به شهادت رسید.

شهید علی چیت سازیان در هنگام شهادت تنها ۲۵ سال داشت.

و این جمله، یکی از جملات قصار به یادگار مانده از اوست:

"کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد."

اکنون بخشی از وصیت نامه این شهید والامقام دفاع مقدس را از نظر می گذرانیم:

"البته اینجانب کوچکتر از آن بودم که بعد از رفتن خود پیامی بدهم؛ خودم را در مقابل تمام موجودات خداوند کوچکتر می‌دانم؛ ولی گفتنیهای زیادی برای مردم دارم که بعد از خاموش شدن عمرم شما مقداری از آن را از روی کاغذ بخوانید.

اول اینکه امام عزیز را تنها نگذارید و به پیامهای پدرگونه او، از ته قلب گوش فرا دهید و مانند مردم کوفه نباشید که اباعبدالله الحسین (ع) را تنها گذاشتند.

اگر تا به الان در این راه مقدس قدم نگذاشته ‌اید و به پابوس اسلام نیامده ‌اید؛ فرصت هست و هر وقت که پیش خدا می‌آئید؛ خداوند شما را قبول می‌ کند و دیگر اینکه از راههای انحرافی که انسان را از امام عزیز و بزرگوار دور می کند، پرهیز کنید."

بخش دیگر از وصیت نامه شهید چیت سازیان، خطاب به رزمندگان واحد اطلاعات عملیات است:

"برادران عزیز!

از اینکه خداوند بزرگ توفیق داد و منت بر من نهاد تا بتوانم چند صباحی از عمر خود را با شما عزیزان فداکار باشم؛ شُکرگزارم ولی می ‌خواهم بگویم که این واحد مقدس را خیلی خیلی قدر بدانید.

کارهایی که شما برادران عزیز انجام می ‌دهید عاشقانه است نه عاقلانه؛ برای رضای الله است نه کس دیگر.

از ته قلب، اینجانب را حلال کنید و خلاصه این بنده گنهکار و حقیر را به بزرگی خودتان ببخشید و از خدا برایم طلب آمرزش کنید.

چند پیام است که می‌خواهم برایتان بگویم:

یک . خداوند را سعی کنید با حرکات قلبی خود راضی نگهدارید

 دو . برای شهادت یا بهشت رفتن تلاش نکنید؛ برای رضای او کار کنید. بگویید خداوندا، نه برای بهشت نه برای شهادت و نه برای ترس از جهنم، فقط برای رضای تو کار می ‌کنم و  اگرچه جهنم هم بروم و تو راضی باشی؛ برای من کافی است.

سه . خانواده شهداء را فراموش نکنید خصوصاً شهدای واحد

 چهار . به خانواده مجروحین و معلولین سرکشی کنید و همچنین خود آنها و مخصوصاً برادران واحد

 پنج . حلالم کنید و در وقت نماز برای من از خدا طلب آمرزش کنید

 شش . نماز شب اول قبر را برایم فراموش نکنید."

ادامه وصیت نامه اما نشان می دهد که علی، در تیر ماه سال ۱۳۶۶، یعنی همان سالی که به شهادت رسید، برادرش امیر را در عملیات نصر چهار، شهید یافت؛ این بود که به پدر و مادرش نوشت:

"پدر و مادر عزیزم!

می ‌دانم که جز زحمت و ناراحتی برای شما چیزی دیگری نداشتم؛ ولی می‌ دانم که شهادت فرزند دوم برای شما مشکل است ولی این را بدانید و خوشحال باشید که من را دشمنان خدا نشانه گرفتند و من این راه مقدس را آگاهانه انتخاب کرده ام و خوشحال هستم که به مقصد آخر رسیدم.

اگر خداوند قبول کند، از شما می ‌خواهم که خداوند را از خودتان راضی نگهدارید و خوشحال باشید که من در این راه و در این لباس مقدسِ جانبازی قدم برداشتم."

و اما در این سالهای اخیر، خاطرات آن شهید والامقام به همت همسرش و همچنین نویسندگی بهناز ضرابی زاده، در قالب کتابی با عنوان "گلستان یازدهم" و به همت انتشارات سوره مهر، بارها تجدید چاپ شده است؛ کتابی که رهبر ادیب انقلاب هم، این تقریظ تقدیرگونه را برای آن نگارش فرموده اند:

"بسم ‌الله ‌الرّحمن ‌الرّحیم

این روایتی شورانگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاص مردی که در عنفوان جوانی، به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد و هم در زمین و هم در ملأ أعلیٰ به عزّت رسید ... هَنیئاً لَهُ.

راوی -  شریک زندگی کوتاه او -  نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانه‌ خود به روشنی نشان داده است.

در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه، جان داده است.

آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسنده‌ کتاب."

و اینک پس از ۳۰ سال، همچنان نام و یاد علی چیت سازیان، زنده است و راه و سیره اش، اسوه ای برای همه اهل حق و حقیقت هست و خواهد بود.