به گزارش خبرگزاری مهر، پیروزی غرور انگیز جبهۀ مقاومت اسلامی در برابر جریان تکفیر و گروه های افراطی همچون «داعش» و شکست و اضمحلال حامیان تروریسم در منطقه امر مبارکی است که از زوایای مختلف قابل تحلیل و بررسی است. به این مناسبت حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین مختاری؛ رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه در یادداشتی ضمن تبریک این پیروزی بزرگ به بررسی ابعاد این موفقیت ارزشمند و هچنین رسالت نهاد و مرکز علمی و تقریبی همچون دانشگاه مذاهب اسلامی در دوران پسا داعش پرداخته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه می خوانید:
جنگ مذهبی سی ساله در جهان اسلام؛ اشتباه استراتژیک غرب
اهمیت حقیقی پیروزی دولت و ملت سوریه و عراق و در مجموع جبهه مقاومت بر داعش و دیگر گروه های تروریستی تکفیری وقتی نمایان می شود که بدانیم ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا به مانند دیگر سیاستمداران کاخ سفید، تکرار جنگ های مذهبی در اروپای قرن ۱۷ میان پروتستانهاوکاتولیک ها را این بار در خاورمیانه و در قالب جنگ سی ساله! میان اهل سنت و شیعه، نوید داده بود؛ توهمی عجیب که نشان از عدم شناخت افق های مشترک فراوان میان مذاهب اسلامی است ، البته نیز دیری نپایید که این توهم در کوتاه ترین زمان در هم شکست و رنگ باخت ؛ زیرا در عمل جریان مقاومت اعم از شیعه و سنی و دیگر آحاد جامعه عراق و سوریه نه در قالب جنگ های مذهبی بلکه تحت عنوان مبارزه با تروریسم با اتحاد و انسجام کامل در مقابله با جریانات تکفیری که از سوی غرب و متحدانش به شدت حمایت می شد موفق عمل کرده و این جرثومۀ فساد را پس از ۶سال به ورطۀ اضمحلال و فروپاشی کشاند.
ضرورت مقابله علمی با جریان های افراطی و تکفیری
حقیقت آن است که دستاورد جبهۀ مقاومت به رهبری ایران در نبرد با داعش که از عقبۀ شدید حمایتی جریان غربی عربی عبری برخوردار بود، پیروزی ارزشمند در یک جنگ تمام عیار جهانی به شمار می آید؛ حال باید در چگونگی تداوم اقتدار جریان مقاومت در فضای پسا داعش اندیشید و به این مسألۀ راهبردی رهنمون شد که پس از پیروزی نظامی باید در مقابله فکری و علمی با جریان های افراطی و تکفیری موفق عمل کرد؛ زیرا تداوم پیروزی ها و استمرار اقتدار روز افزون جبهۀمقاومت مقوله ای نرم افزاری است و در کنار نوسازی سخت افزاری عراق و سوریه و دیگر کشورهای اسلامی هم چون یمن، باید بر نوسازی علمی و نظری بر مبنای اصل راهبردی وحدت امت اسلامی تأکید کرد.
نقش راهبردی دانشگاه مذاهب اسلامی در پساداعش
آری مواجهۀ جهانی نظام های عدالت طلبانه با قدرت های استکباری به اوج خود رسیده است و نظام اسلامی به عنوان یک قدرت مهم در منطقه نقش کلیدی در معادلات جهانی در فضای پسا داعش ایفا می کند؛ با این تفاسیر دانشگاه مذاهب اسلامی در تسهیل ورود نرم افزاری ایران به جوامع اسلامی و دیگر جوامع بشری بر مدار تقریب مذاهب اسلامی و وحدت جهانی، از نقش کلیدی برخوردار است.
بدیهی است ضرورت شکل گیری آینده بر اساس صبر، بصیرت و رویکردهای معرفتی اجتناب ناپذیر است در غیر این صورت آینده تاریک با ابزار فتنه اندوزی و بحران زایی قدرت های استکباری خود را بر ما تحمیل خواهد کرد؛ از این رو جایگاه بی بدیل دانشگاه مذاهب اسلامی در فهم تئوریک جهان و ایجاد حلقه های عظیم فکری و معرفتی و ارائۀ روش شناسی وحدت در جهان بر مبنای آینده نگری غیر قابل انکار است.
نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین؛واقعیت اعلام آمادگی آمریکا برای مذاکره
در تبیین این مسأله باید گفت خوش بینی بدون عقلانیت در مواجهه با جهان و بی اعتنایی به مقاومت در گام نخست در برابر چالش های منطقه ای و نیز غفلت از رویکردهای فکری در ارتباطات میان فرهنگی بر محور عزت، حکمت و مصلحت، مجدداً قدرت های شیطانی را در فتنه انگیزی در منطقه جری خواهد کرد؛به ویژه آنکه باید دانست واقعیت تأکید بی حدو حصر قدرت های غربی بر اصل مذاکره با کشورهای اسلامی به ویژه پس از شکست در سوریه و عراق، در بستر تئوری بازی های زبانی شکل گرفته است که بیش از آنکه به واقعیت بپیوندد در قالب شعار و ادعای رسانه ای باقی خواهد ماند و صرفاً شعار آن طرح می شود و در واقع و عمل هیچ اراده ای برای رفع چالش ها و رفع مشکلات و موانع امت اسلامی مشاهده نمی شود.
در تبیین مفهوم بازی های زبانی می توان گفت«متن پهنه بازیهای زبانی بیشمار است. معنا در این بازیها نقش سازنده ای ندارد، قاعدهای است که هر بازی ارائه میکند. یک بازی متن آن است که مؤلف خواسته و پیش کشیده، بازی دیگر آن است که مخاطبی مطرح میکند، بازی سوم را مخاطب سوم پیش می کشد که نیتی فرضی را به مؤلف نسبت میدهد،از این رو نه بازی مؤلف به معنا می رسد… و نه بازی متن به معنا می رسد. نه بازی مخاطب و نه هیچ بازی دیگری .از این رو نباید آن معنا را جدی گرفت، و نباید به آن بسنده کرد. نباید آن را به راستی معنا پنداشت…زیرا زبانمان شفاف نیست،..ما فقط میخواهیم و میتوانیم با مفاهیم و زبان بازی کنیم و معناها را بسازیم. اما نباید آن ها را آن قدر جدی بگیریم.
حال با این تفاسیر نباید به وعده و وعیدهای قدرت های غربی در فضای پسا داعش که خود حامیان اصلی تروریسم به شمار می آیند دل خوش بود؛ زیرا اختلاف افکنی در میان جوامع اسلامی راهبرد ثابت این قدرت های شیطانی است، لذا باید با عنصر علوم انسانی اسلامی به سراغ جهان اسلام رفت که در این زمینه جایگاه دانشگاه مذاهب اسلامی در تقویت دیپلماسی وحدت برای برون رفت از فتنه انگیزی دشمنان وحدت امت اسلامی راهبردی است.
دیپلماسی وحدت اسلامی؛ مهمترین ضرورت میان مذهبی در پساداعش
بی تردید نقش بی بدیل دانشگاه مذاهب اسلامی به عنوان بزرگترین منبع دانش ساز میان فرهنگی و میان مذهبی در ایجاد دیپلماسی علمی ، فرهنگی و سیاسی بر مبنای دانش شناسی مذاهب اسلامی در فضای پسا داعش به شدت خود نمایی می کند.از سوی دیگر نباید فراموش کرد ضرورت بهره گیری از آموزه های وحدت بخش فقه مذاهب اسلامی برای جلوگیری از نفوذ آموزه های سلفی و تکفیری ( اسلام جنگ طلب) در امت اسلامی به شدت احساس می شود.
از این رو رسالت دانشگاه مذاهب اسلامی در عصر پسا داعش، بسط و گسترش عقلانیت سیاسی و تبیین مردمسالاری دینی و مردم محوری است که در نهایت به عقلانیت عرفی در چارچوب محبت و همگرایی امت اسلامی و نفی سکولاریسم و لائیسم منتهی خواهد شد.
هم چنین تبیین چارچوب فقهی امر به معروف و نهی از منکر با رویکرد مقارن در جوامع اسلامی بی تفاوتی نسبت به ارزش های انسانی را بر نمی تابد و اینگونه اصل ارتباطات دانشی میان مذاهب اسلامی، از هنجار شکنی و رادیکالیسم اجتماعی (جریانات تکفیری ) در امت اسلامی جلوگیری می کند.
بدین ترتیب رسالت حقیقی دانشگاه مذاهب اسلامی با رویکرد های مختلف ارتباطات دانشی و فقه میان مذهبی تحقق یافته و افراط(هنجار شکنی وهابیت) و تفریط(ظلم پذیری) را ریشه کن خواهد کرد و شکوه وحدت امت اسلامی را دربرهۀ زمانی پساداعش محقق خواهد ساخت.