رمز نیرومندی فرهنگ مذهبی جعفر صادق در این بود که از چهار رکن آن فرهنگ فقط یک رکن آن را مذهب تشکیل می داد و سه رکن دیگر عبارت بود از: ادب، علم و عرفان.

به گزارش خبرنگار مهر، مقاله فنون مباحثه از منظر  امام صادق (ع) توسط مریم بیگی و وحید بنیسی دانشجویان مقطع دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان نوشته شده است که در ادامه می آید:

چکیده

امامان معصوم(ع) چشمه های جوشان معرفت و گنجینه های حکمت الهی هستند که چون چراغی پر فروغ و خاموش نشدنی فراسوی علم را با پرتو افشانی خود روشن می کنند. آنان با اندیشه‌ها و افکار منوّر خود تاریکی های جهل را از بین برده و در هر زمان امید حق ستیزان را نومید می ساختند. با اندکی تأمّل در زندگانی امام جعفر صادق(ع) روشن می شود که قرآن در سیره و سخن آن امام بزرگوار جایگاه ویژه ای داشته و زندگی روزمره خود را با آیات قرآن آن چنان آمیخته بود که در تمام ابعاد پرتو افشانی می کرد. امام صادق(ع) طی ۳۴ سال امامت با برکتش شور و نشاط علمی و فرهنگی خاصی در جامعه اسلامی گسترش داد که در تاریخ زندگی بشر کم سابقه بوده است. وی در میدان مبارزه با همه جریانات فکری به مخالفت برخاست تا عقاید باطل را بکوبد و اندیشه های منحرف را اصلاح کند و عقاید ناب اسلامی را به تشنگان حقیقت هدیه نماید. ولی سرانجام این بزرگ مرد تاریخ انسانیت، مورد خشم دستگاه غاصب عباسی قرار گرفت، زیرا هرگز منصور را خوش نمی آمد که شاهد پیشرفت علمی و شهرت روز افزون امام باشد. او ترس آن را داشت که شاید روزی امام کرسی خلافت را از زیر پایش بیرون بکشد و حکومتش را واژگون سازد، بنابراین در پی ضربه زدن به وجود مبارک آن حضرت بود تا این که سرانجام با انگور زهرآگین امام صادق(ع) را به شهادت رساند.

مقدمه

نقش شگفت انگیز تعلیم و تربیت در زندگی انسان، بر هیچ خردمندی پوشیده نیست و تاکنون هم ضرورت آن مورد تردید قرار نگرفته است، چرا که تعلیم و تربیت صحیح می‌تواند فرد را به اوج ارزشها برساند و اگر غلط افتد، وی را به سقوط کشاند، زیرا آدمی در آغاز ولادتش فاقد علم و ادراک و تربیت و کمال است و به تدریج با تعلیم و تربیت مستقیم و غیر مستقیم، استعدادهای بالقوه او به فعلیت می رسد و رشد و تکامل می یابد، چنانچه قرآن مجید می فرماید: “ وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد، تا شکرگزار باشید". از این رو مکتب اسلام برای تربیت، در تمام مراحل و مقاطع زندگی ( حتی  قبل از ولادت و حین تولد و دوران شیرخوارگی و غیره)، دستورهای ویژه ای داده است تا انسان از کودکی در کانون خانواده و در آغوش والدین، معلم و فرهنگ محیط، تعلیم و تربیت مناسب و لازم را ببیند و برای مراحل عالیتر زندگی انسانی آماده شود و پرورش یابد. از این رو شکوفایی استعدادها و ارزشهای والای انسانی مبتنی بر تعلیم و تربیت است و انسان و وصولش به کمال نهایی، همه مرهون تعلیم و تربیت صحیح است (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ١٣٩٢). 

در مسیر تکامل انسانی، داشتن مربی و راهنمای آگاه، صادق و دلسوز، شرطی لازم و اساسی است. آن کس که می خواهد دیگران را هدایت کند خود باید ره یافته باشد. علاوه بر آن، باید با صداقت و دلسوزی، تنها با درنظر گرفتن مصالح واقعی رهرو، او را در نیل به کمال حقیقی هدایت و دستگیری کند. یافتن چنین استاد، راهبر و رهنمایی، همیشه یکی از دغدغه های مهم رهروان راه حقیقت و جویندگان طریقت بوده است. بی‏شک معصومان علیهم السلام موفق‏ترین مربیان و سیره قولی و عملی آنها مطمئن ‏ترین الگو برای والدین در امر ظریف و پرپیچ و خم تربیت است.

در میان ائمه ی معصومین، امام جعفر صادق (ع) جایگاه ویژه ای دارند زیرا که عمده ترین احادیث و روایات شیعی به ایشان منسوب است و مذهب شیعه به این دلیل به مذهب جعفری مشهور شده است. بر این اساس بررسی سیره و سخنان آن امام همام و استنباط و استخراج اهداف و روش های تربیتی از آنها دارای اهمیت ویژه ای است؛ لذا این ‏مقاله بر آن است تا نکاتی از سیره تعلیم و تربیت امام صادق (ع) را در تربیت کودک و نوجوان یادآوری کند و گامی، هر چند ناچیز، در ترویج معارف اهل‏ بیت ‏بردارد.

علم امام صادق (ع) و اقدامات وی

آنچه به دوره امامت‏ حضرت امام صادق(ع) ویژگی خاصی بخشیده، استفاده از علم بی‏ کران امامت، تربیت دانش طلبان و بنیان گذاری ‏فکری و علمی مذهب تشیع است و ایشان را مغز متفکر جهان شیعه می نامند. در این باره چهار موضوع قابل توجه‏است:

الف- دانش امام: 

شیخ مفید می‏نویسد؛ آن قدر مردم از دانش حضرت نقل کرده‏اند که به‏ تمام شهرها منتشر شده و کران تا کران جهان را فرا گرفته است و از احدی از علمای اهل ‏بیت علیهم السلام این مقدار احادیث نقل ‏نشده است ‏به این اندازه که از آن حضرت نقل شده. اصحاب حدیث، راویان آن حضرت را با اختلاف آرا و مذاهبشان گردآورده و عددشان‏ به چهار هزار تن رسیده و آن قدر نشانه‏های آشکار بر امامت آن‏ حضرت ظاهر شده که دلها را روشن و زبان مخالفان را از ایراد شبهه لال کرده است.

ب- ویژگی‏های عصر آن حضرت که منجر به حرکت علمی و پایه ریزی‏ نهضت علمی شد:

عصر امام صادق (ع) همزمان با دو حکومت‏ مروانی و عباسی بود که ‏انواع تضییق‏ها و فشارها بر آن حضرت وارد می‏شد، بارها او رابدون آن که جرمی مرتکب شود، به تبعید می ‏بردند. امام با وجود آزارهای موسمی اموی و عباسی از هرنوع فرصتی استفاده می‏کرد تا نهضت علمی خود را به راه اندازد و دلیل عمده رویکرد حضرت، بسته بودن راه‏های دیگر بود. خلفا در صدد بودند با کوچکترین بهانه‏ای حضرت ‏را از سر راه خود بردارند. لذا منصور می‏گفت: جعفربن محمد مثل استخوانی در گلو است که نه می ‏توان ‏فرو برد و نه می‏توان بیرون افکند. برهمین اساس خلفا در صدد بودند ولو به صورت توطئه، حضرت را گرفتار و در نهایت‏ شهید کنند.

ج- اولویت‏ها در نهضت علمی:

ایشان با کوششی خستگیناپذیر و شبانهروزی در مدت سی سال آیین اسلام و روح پیامبر و ولایت علی را زنده کرد و مکتب جعفری را پایه نهاد. اگر چه تمام امامان علیهماالسلام پاسدار همین مکتب و آیین بودند، ولی موقعیت علمی او، بهخصوص در آن موقعی که علما و حکما و فیلسوفان همهی مذاهب و ادیان آزادانه به نشر آثار خود میپرداختند، این قرعه به نام امام صادق علیه السلام افتاد. امام با تشکیل مدرس علمی در مدینه و عراق و تربیت چندین هزار شاگرد و محدّث و مفسّر و خطیب و حکیم، آنچه را که باید میآموخت، آموخت و از آنچه باید پرده برمیداشت، پرده برداشت؛ به طوری که دشمن و دوست و مخالف و موافق به سرشار بودن علم و کمال، تقوی، تعالی فکر، قدرت نظر، همّت عالی و مکتب والای او اقرار میکردند. لذا اولویت در نهضت امام بر ترویج و شکوفایی فرهنگ دینی و مذهبی و پاسخگویی به شبهات و رفع التقاط شکل گرفت.

د- شیوه‏ها و اهداف و نتایج این نهضت علمی

١. تربیت راویان: از گذر ممنوعیت نقل احادیث در مدت زمان طولانی توسط حکام اموی، احساس نیاز شدید به نقل روایات و سخن پیامبر صلی الله و علیه و آله، امیرمومنان علیه السلام، امام علیه السلام را وامی داشت به تربیت راویان در ابعاد مختلف آن روی آورد. لذا اینک از آن امام در هر زمینه ای روایت وجود دارد و این است راز نامیده شدن مذهب به – جعفری - راویان با فرا گرفتن هزاران حدیث درعلومی چون تفسیر، فقه، تاریخ، مواعظ، اخلاق، کلام، طب، شیمی و… سدی در برابر انحرافات ایجاد کردند. امام صادق علیه السلام می فرمود: ابان بن تغلب سی هزار حدیث از من روایت کرده است. پس آن ها را از من روایت کنید.

۲- تربیت مبلغان و مناظره کنندگان: علاوه بر ایجاد خزائن اطلاعات (راویان) که منابع خبری موثق تلقی می شدند، حضرت به ایجاد شبکه ای از شاگردان ویژه همت گمارد تا به دومین هدف خود یعنی زدودن اختلاط و التقاط همت گمارند و شبهات را از چهره دین بزدایند. هشام بن حکم، هشام بن سالم، قیس، مؤمن الطاق، محمد بن نعمان، حمران بن اعین و… از این دست شاگردان مبلغ هستند.

٣. برخورد با انحرافات ویژه: امام علاوه بر آن دو حرکت اصولی، برای رفع انحرافات ویژه نیزمی کوشید، مانند آنچه از مرام ابوحنیفه در عراق گریبان شیعیان را گرفته بود، یعنی مذهب قیاس. مبارزه با برداشت های جاهلانه و قرائتهای سلیقه ای از دین نیز در مکتب امام جایگاه ویژه ای داشت و حضرت علاوه بر حرکت کلی و مسیر اصلی، به صورت موردی با این انحرافات مبارزه می کرد.

رمز نیرومندی فرهنگ مذهبی جعفر صادق در این بود که از چهار رکن آن فرهنگ فقط یک رکن آن را مذهب تشکیل می داد و سه رکن دیگر عبارت بود از: ادب، علم و عرفان. در تاریخ جهان سابقه ندارد که ادب و علم، در هیچ مکتب مذهبی به اندازه فرهنگ مذهبی جعفر صادق اهمیت داشته باشد. جعفر صادق (ع) می دانست و می گفت که یک مؤمن، برای اینکه دارای ایمان متقین بشود باید از علم و ادب برخوردار باشد. ایشان می گفتند ایمان یک فرد عامی، سطحی و بدون ریشه است. او به مناسبت عامی بودن نمی تواند بفهمد که به چه ایمان دارد و برای چه ایمان دارد و چون ایمانش دارای ریشه نیست ممکن است روزی ایمان را از دست بدهد اما آن مؤمن که از ادب و علم برخوردار می باشد چون می داند به چه و برای چه ایمان دارد تا روزی که زنده است ایمانش متزلزل نمی شود. امام جعفر صادق (ع) تعریف جامعی از ادب دارند، ایشان گفته اند که "ادب جامه ایست که بر آنچه می گویند و می نویسند می پوشانند تا در گوش و ذهن شنونده و خواننده جالبتر جلوه کند".

نظریه دیگر ایشان راجع به ادب این است که " ادب ممکن است علمی نباشد اما علم بدون ادب وجود ندارد" که تعاریفی جامع و موجز از ارتباط ادب و علم است. امام صادق (ع) از جمله افراد نادر بودند که به ادب و علم هر دو علاقه داشتند. بالای سر ایشان در محلی که برای تدریس نشسته بودند این بیت نوشته شده بوده : یتیم آن نیست که پدرش مرده بلکه آن است که از علم و ادب بی بهره باشد. ایشان می دانستند که در جامعه ای که افراد آن ادیب و عالم باشند، تجاوز به حقوق دیگران، بندرت دیده می شود و اگر همه از ادب و علم برخوردار بشوند روابط افراد در تمام قسمت ها تسهیل می گردد. ایشان فراگرفتن علم و ادب را از واجبات بشمار می آورند و واضح است که از واجبات دینی نیست بلکه از واجبات زندگی فردی و اجتماعی مسلمین بشمار می آید. 

امام جعفر صادق بنای فرهنگ مذهبی شیعه را آباد و محکم کرد و برای اینکه آن بنا همیشه باقی باشد و کسی نتواند آن را ویران نماید، ارکان چهارگانه آن را تقویت نمود و بخصوص برای تقویت سه رکن مذهب و ادب و علم سعی بسیار کرد و آنقدر کوشید تا اینکه نیمه اول قرن دوم هجری قمری که دوره تدریس ایشان بود، در دنیای اسلامی آغاز دوره توسعه ادب و علم گردید و گرچه ایشان به تنهایی محرک ادب و علم نشد اما به تنهایی قدم به پیش نهادند و دیگران از ایشان سرمشق گرفتند.

ارشاد و تعلیم افراد از منظر امام صادق (ع)

١. تأثیرات گفتاری و رفتاری انسانها بر یکدیگر

بدون شک، همه انسان ها در زندگی اجتماعی خود به صورت های گوناگون، بر یکدیگر آثاری مطلوب یا غیر مطلوب می گذارند. بیشتر این تأثیرات از راه گفتار است، و درصد کم تری نیز از راه رفتار می باشد. تأثیر گفتاری انسانها بر یکدیگر گاهی به صورت تعلیم و تعلم جلوه می کند و رابطه بین معلم و متعلم را می سازد، خواه به صورت تعلیم و تعلم رسمی باشد و خواه غیر رسمی. البته دایره تعلیم و تربیت بسیار گسترده است و به اشکال بسیار متنوعی می تواند صورت پذیرد. از اَشکال آن دعوت، ارشاد، تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر است.

٢. ضرورت توجه به سطح مخاطب در گفتار

امام صادق (ع) بیان می دارند که انسان در مقام راهنمایی دیگران، باید به ظرفیت مخاطب توجه داشته باشد. نباید همه مطالب را یک جا به مخاطب منتقل کرد. ممکن است فردی ظرفیت پذیرش این حجم از مطالب را نداشته باشد علاوه بر این، برخی از موضوعات از جمله معارف بلند درباره توحید یا مقامات انبیاء (علیهم السلام) و اولیا است که همه کس توان درک آن را ندارد. این نوع مطالب، از جمله اسرار محسوب می شوند که نباید به همه کس گفت، و گرنه موجب گمراهی آنها می شود. این مسأله در مورد کتاب و نوشته نیز صادق است؛ همه چیز را نباید در هر کتابی نوشت، و گرنه ممکن است موجب انحراف برخی از مردم شود یا مطابق معنای عامیانه و عرفی تفسیر گردد؛

٣. اسرار یا گفتار بیرون از حد تحمل

در مقام ارشاد و تعلیم و تربیت باید ظرفیت شنونده را در نظر داشت و چیزهایی را به او گفت که صلاحیت آن را دارد. آنچه را شنونده صلاحیت شنیدنش را ندارد از "اسرار" است. و آن حضرت در فرمایشات خود به عبدالله بن جندب، کسانی را که روش صحیحی در ارشاد دیگران دارند به صورت تلویحی، تعریف کردند و کسانی که اسرار ائمه (علیهم السلام) را فاش می کنند نکوهش گردیده اند. و در روایتی امام صادق می فرمایند؛  رَحِمَ اللَّهُ قوماً کانوا سِراجاً و مَناراً؛ خداوند رحمت کند (آن دسته از شیعیان ما را) که چراغ و راهنمایی برای دور و نزدیک بودند.

٤. توافق گفتار با کردار؛ شرط اصلی تأثیر گفتار

از دیگر نکاتی که در مقام ارشاد و تعلیم دیگران، به خصوص در تربیت و تبلیغ مذهب صحیح، باید بدان توجه داشته باشیم این است که رفتار و گفتارمان با هم توافق داشته باشد. «نور» به آرامی و ملایمت در دیگران اثر میگذارد، در حالی که «نار» میسوزاند و آزار دهنده است. در مقام ارشاد و هدایت دیگران، باید مثل نور بود، نه نار. نباید طوری حرف بزنیم که مخاطب و شنونده اذیت شود، نباید با تندی و خشونت برخورد نماییم، باید با ملایمت رفتار کنیم تا حرف حق در شنونده اثر کند. امام صادق(علیه السلام) در ادامه حدیث میفرمایند: کانوا دُعاتاً اِلینا باَعمالِهم و مَجْهُودِ طاقَتِهِم؛ آنان (نه با زبان تنها بلکه) با اعمالشان و نهایت توانشان مردم را به سوی ما دعوت میکنند.

امام صادق(علیه السلام) در بخش دیگری از سخنانشان به صورت تلویحی، از کسانی که میخواهند مردم را به سوی ائمّه اطهار(علیهم السلام) هدایت کنند اما کارشان نتیجه منفی دارد، نکوهش میکنند: لیسَ کَمَنْ یذیعُ اَسرارَنا؛ نه مانند کسانی که اسرار ما را فاش میکنند. چنین کسانی به جای آن که به شیوهای صحیح، مردم را به راه درست رهنمون شوند، با افشای اسرار اهل بیت (علیهم السلام)، از هدایت آنها جلوگیری مینمایند. بنابراین، باید مراقب باشیم و بکوشیم که رفتارمان در دیگران اثر مطلوب داشته باشد و موجب هدایت آنان گردد نه آن که خدای ناکرده آنان را به گمراهی بیفکند.

دانشگاهی به وسعت تاریخ

در زمان امام صادق ، شرایط بسیار خوبی جهت نقل روایات، برگزاری جلسات تدریس، و تشکیل مناظره در مکانهای مختلف مخصوصا مکانهای اجتماع مسلمانان مانند مساجد، موسم حج و... به وجود آمده بود. خفقان اموی بسیار کاسته شده و قدرت مرکزی آنان رو به اضمحلال بود. بنی عباس نیز با تشکیل حکومت عباسی مشغول سرکوب مخالفان نظامی خود بودند و کسی مانع تشکیل جلسات بحث و تدریس امام نمی شد. لذا شرایطی برای امام صادق علیه السّلام فراهم آمد که تقریبا برای هیچ کدام از ائمه هدی فراهم نبود. لذا امام صادق تنها کسی است که به تشکیل حوزه درسی و جلسات مناظره بسیار گسترده، تربیت شاگردان و نشر تفکر شیعی مبادرت می ورزد. کسانی که در جلسات درس امام حضور می یافتند، دانش طلبان و راویانی بودند که از جاهای دور می آمدند و هر گاه مراقبت و کنترل حکومتها برطرف می شد، کوفه، بصره، واسط، و حجاز نیز نخبگان خود را به مدینه و به محضر درس امام صادق گسیل می داشت .(الامام الصادق و المذاهب الاربعة)