خبرگزاری مهر-گروه هنر: فیلم سینمایی «ائو» به کارگردانی اصغر یوسفی نژاد این روزها در گروه سینمایی «هنر و تجربه» در حال اکران است.
این فیلم روایتگر قصه دختری به نام سایه است که به خاطر ازدواج از ۶ سال پیش ارتباط اش با خانواده قطع شده است و زمانی به خانهی پدری میرسد که اموران دانشگاه علوم پزشکی، جسد پدرش را بر اساس وصیت او به اتاق تشریح منتقل میکنند اما او نمیتواند با این وصیت نامتعارف کنار بیاید.
در «ائو» محدثه حیرت، رامین ریاضی، غلامرضا باقری، صدیقه دریانی، نرجس دلآرام، پریناز پاشازاده، اکبر شریعت، سیروس مصطفی، میثم ولیخانی، فریبا سهرابی، وحیده نویدی، رضا محمودی، حامد غفارپور و ... به ایفای نقش پرداخته اند.
به همین منظور گفتگویی با اصغر یوسفی نژاد کارگردان این اثر داشتیم. او در این گفتگو به لزوم توجه به سالمندان اشاره و بیان کرد: سال ها است که یک پای ماجرای خانوادگی من به سالمندها برمی خورد و با مشکلات و مسایلی که آنها دارند آشنا هستم و این باعث شده که نسبت به این موضوع حساس شوم به همین دلیل تصویر خوبی از این ارتباط ندارم زیرا در حالی که سالمندان یک زمانی ستون خانواده بودند اما حالا یا در محوریت نیستند و یا افراد دیگر مثل کودکان و نوجوانان به جای آنها در محوریت قرار دارند. بنابراین امیدوارم این فیلم مقداری روی خانواده ها تاثیر بگذارد.
شرح بیشتر قسمت نخست این گفتگو را در زیر بخوانید:
* آقای یوسفی نژاد فیلم شما روایت کننده قصه آدم هایی است که با وجود اینکه یک موضوع ملتهب برای شان رخ می هد بازهم با هم مهربان نمی شوند و این قضیه روی آنها تاثیر چندانی ندارد، چرا این موضوع را انتخاب کردید؟
- من پیش از این در تلویزیون فعالیت داشتم و به دنبال این بودم که در سینما هم کار کنم. زمانی که در تلویزیون بودم سعی می کردم کار در آنجا برای من تجربه هایی رقم بزند که در سینما به درد من بخورد. بنابراین بلافاصله بعد از اینکه فعالیت من در تلویزیون تمام شد وارد سینما شدم البته همزمان کار مطبوعاتی هم می کردم و شاید همان کار مطبوعاتی باعث شد که فیلم «ائو» کنجکاوی اهل نقد و نظر را به وجود بیاورد چون من هم صنف آنها بودم از همین رو برای ساخت این اثر چند فاکتور مدنظر من بود. برای مثال یکی از این فاکتورها این بود که فیلمی باشد که خودم بتوانم بسازم و به دنبال داستانی بودم که خودم به عنوان تهیه کننده از عهده آن بربیایم البته من نمونه های موفق چنین فیلم هایی را هم دیده بودم که در شرایط محدود اما به صورت خوب ساخته شده بودند به همین دلیل این فاکتورها برای من در قصه و بازیگری خلاصه شد و روی قصه فکر کردم؛ البته قصه ای که محدود، جذاب و دارای متن و زیر متن باشد.
به همین ترتیب به قصه فیلم «ائو» رسیدم البته قبل از قصه مضمون برایم مهم بود زیرا سال ها دغدغه فکری من این بود که درباره آدم های این زمانه و کسانی فیلم بسازم که خیلی شبیه خودشان نیستند و شرایط باعث شده است از خود فاصله بگیرند زیرا حس می کردم که این موضوع یک درد مشترک است. اصلا شاید از ابتدای خلقت فاصله گرفتن از اصل وجود داشته است چرا که در هر جامعه ای نمود دارد برهمین اساس این دور شدنِ لحظه به لحظه به بهانه های مختلف، موضوع جالبی برای من بود و دنبال قصه ای بودم که این را بگویم و این قصه کم کم با تصویر یک جسد و افراد دور و بر او شکل گرفت اما رفته رفته جسد موضوعیت خود را از دست داد و به وصیت او رسیدیم که خواسته بود او را تشریح کنند. من حس کردم این موضوع حرف دل آدم های قصه من است که از منِ فیلمنامه نویس می خواهند آنها را تشریح، خود واقعی شان را کم کم پیدا کنم و مثل یک آینه در برابرشان قرار دهم از همین رو قصه بسیار خطی پیش رفت. البته پایان این قصه خود من را هم غافلگیر کرد به همین دلیل مجبور شدم برگردم و دوباره شخصیت پردازی کنم و از یک منظر دیگر به قصه خودم نگاه کنم البته من دوست دارم این اتفاق برای تماشاگران هم رخ دهد. یعنی یک بار با یک قصه ای همراه شوند اما وقتی به پایان رسید احساس کنند باید برگردند و آن را مرور کنند. زیرا هرچیزی می تواند لایه های مختلف داشته باشد و این موضوع به من خیلی کمک کرد.
*در فیلم شما موضوع پدرکشی مطرح می شود. چیزی که به این صراحت در آثار پیشین وجود نداشته است.
- من این ماجرا را تلطیف کردم اما از همان ابتدا به خاطر اینکه فیلم زیرنویس داشت و یک مقدار برقراری ارتباط را سخت می کرد ما موضوع «پدرزن کشی با اطلاع دختر» را در داستان گنجاندیم البته کار سوال برانگیز دختر در این اثر سکوت کردن او است که به نوعی همراهی محسوب می شود. از همین رو ما این قضیه را تلطیف کردیم چون بیان این موضوع با شرایط عمومی جامعه ما چندان مطابقت ندارد با این حال من احساس می کنم این فاصله افتادن از خود و هویت می تواند منجر به چنین فجایعی شود البته شاید موضوع پدرکشی به دلیل فرهنگی که ما داریم به ندرت اتفاق بیفتد و فیلم هم قصد ندارد که بگوید این موضوع تعمیم پذیر یا مربوط به منطقه خاص است با این وجود ما هر روز در معرض خبرهای عجیب و غریب در چارچوب خانواده ها هستیم. مسایلی همچون کودک آزاری، همسرآزاری یا حتی شوهر آزاری از جمله اتفاقاتی است که پیش از این درباره آنها فیلم هایی ساخته شده است ولی شاید لحن فیلم «ائو» که یک لحن رئالیستی است، توجه ها را بیشتر جلب کند. بنابراین من امیدوارم تماشاگران و مسئولان با این فیلم ها تکان بخورند و بیشتر از آنچه که فعالیت می کنند به فکر نهاد خانواده باشند که این روزها آسیب پذیر شده است.
سال ها است که یک پای ماجرای خانوادگی من به سالمندان برمی خورد و با مشکلات و مسایلی که آنها دارند آشنا هستم و این باعث شده که نسبت به این موضوع حساس شوم به همین دلیل تصویر خوبی از این ارتباط ندارم زیرا در حالی که سالمندان یک زمانی ستون خانواده بودند اما حالا یا در محوریت نیستند و یا افراد دیگر مثل کودکان و نوجوانان به جای آنها در محوریت قرار دارند. بنابراین امیدوارم این فیلم مقداری روی خانواده ها تاثیر بگذارد البته من رویایی فکر نمی کنم که بگویم «ائو» به جامعه تلنگر می زند به هر حال باید بپذیریم که تاثیرگذاری یک فیلم به اندازه همان یک فیلم است و همانقدر سهم دارد.
آنهایی که با هر لحنی نقد می کنند جزو امیدوارترین افراد در جامعه هستند از همین رو من خودم را نقاد می دانم و درباره مسایل اجتماعی تا جایی که توان داشته باشم نقد می کنم زیرا این امید است که به من می گوید مایوس نشو و نقد کن به هر حال گوش هایی برای شنیدن و قدم هایی برای حرکت در این مسیر وجود دارد. از همین رو حتی در سینما هم منتقدان را افراد امیدواری می دانم چون آنها منتظرند که فیلم های خوب بیشتر از فیلم های ضعیف باشد.
*هرچند در فیلم شما به طور مرتب درباره یک جنازه صحبت می شود اما ما این جنازه را به صورت فیزیکی نمی بینیم. این کار تعمدی بود؟
-دوربین ما در این فیلم بسیار با بازیگران همراه است به طوری که حتی جرات ندارد یک قدم بدون بازیگر حرکت کند. واقعیت ماجرا این است که دوستان طراح صحنه حتی این جنازه را طراحی کرده بودند منتها از آنجایی که ما در صحنه پردازی فیلم متوجه شدیم که دوربین ملاحظه شخصیت های فیلم را دارد از خودمان پرسیدیم که این جنازه فیزیکی چقدر برای این آدم هایی که آنجا هستند، مهم است؟ من احساس کردم اصلا برایشان اهمیت ندارد به همین دلیل گفتم دوربین هم به عنوان یکی از آدم ها سراغ این جنازه نرود.
از خودمان پرسیدیم که این جنازه فیزیکی چقدر برای این آدم هایی که آنجا هستند، مهم است؟ من احساس کردم اصلا برایشان اهمیت ندارد به همین دلیل گفتم دوربین هم به عنوان یکی از آدم ها سراغ این جنازه نرود*دوربین شما مرتبا با بازیگران همراه است. این میزان از استفاده از دوربین روی دست ضرورت داشت؟
- اساسا اینکه دوربین با بازیگرها همراه است ربطی به فیلم «او» ندارد بلکه این موضوع شیوه من در فیلمسازی است از همین رو بازیگرها نه به عنوان بازیگر بلکه به عنوان کسانی که آن نقش را برای من زنده می کنند همیشه برای من اهمیت بیشتری از سایر عناصر سینمایی دارند دوربین، طراح صحنه، نورپرداز و ... در شکل گیری بازی بازیگران سهم ندارند بلکه در تصویر کردن آنچه که توسط بازیگران اتفاق می افتد، سهیم هستند حالا اگر شخصیت های من قصه ای را روایت می کنند که در آن تنش وجود دارد مطمئن باشید که همه عناصری که قرار است این تنش را به تصویر بکشند در خدمت آن بازیگران و متاثر از آنها خواهند بود. برهمین اساس به عنوان کارگردان دکوپاژ من هم متاثر از آن چیزی است که شخصیت ها می سازند از همین رو ما قبل از اینکه تصمیم بگیریم دوربین ما چه کارکردی باید داشته باشد، بازی ها را در آن فضا نگاه کردیم چون لوکیشن ما واحد بود و این امکان را به من می داد که همه قصه را پیوسته و فقط از طریق بازیگرها ببینم نه از طریق دوربین. در واقع ما شبیه یک اتفاق مستندی که هیچ دخل و تصوری در آن ایجاد نمی شود، فیلم را ضبط کردیم البته برای این موضوع مهارت بسیار مهم است تا وقایع به شکل خوبی نشان داده شود.
به نظرم شخصیت ها کار خود را درست انجام دادند پس اینکه چقدر توانستیم با آنها همراه شویم و در انعکاس آن فضا و حال و هوا موفق باشیم به کارگردانی آن بر می گردد نه بازیگرها و نه شخصیت های قصه. البته شخصیت های قصه مجال بیشتری از ما داشتند که وارد قصه شوند، آن را روایت کنند و شکل دهند و ما فرصت کمتری در اختیار داشتیم و احتمال می دهم ایرادات قصه به این قسمت مربوط باشد.
*البته این تکان خوردن زیاد دوربین گاهی تماشاگر را کلافه می کند.
-بله. به نظرم یک جاهایی باید این کلافه گی منتقل می شد اما من این موضوع را در جاهایی که دوربین اساسا تکان نمی خورد، پیش بینی کرده بودم به همین دلیل مشغول تفکیک فیلمنامه بودم و با خود می گفتم کجاها باید شرایط ملتهب داشته باشیم از همین رو اطلاعاتی که در آن قسمت ها رد و بدل می شد برای ما اهمیت زیادی نداشت و فکر می کردیم لازم نیست که تماشاگر زیاد روی آنها تمرکز داشته باشد البته یک جاهایی هم می گفتم تماشاگر حتی نباید یک کلمه را از دست بدهد. به همین دلیل می دانم که در اجرا نقایصی از جانب من وجود دارد و منکر این موضوع نیستم برای مثال ممکن است یک جاهایی تماشاگر از حجم زیاد دیالوگ ها و تکان خوردن دوربین خشنود نباشد از همین رو ما سعی می کنیم این نظرات را از مخاطب بگیریم و در ادامه کارها از آنها استفاده کنیم.
*حجم زیاد دیالوگ در فیلم «ائو» باعث می شود مخاطب برخی از آنها را از دست بدهد. حتی یک مخاطب ترک هم متوجه برخی از دیالوگ ها نمی شود. به این موضوع فکر کرده اید؟
- من خیلی متاثر از فضای اینگونه مجالس بودم، آنها را مطالعه بصری می کردم، در رفتار آدم ها متمرکز بودم و تلاش می کردم رفتار شخصیت های قصه من به رفتار آدم ها در واقعیت نزدیک باشد زیرا علاقه دارم این واقعیت محض با درام آمیخته شود و فضاها قابل باور باشد برهمین اساس حس می کنم آن افرادی که این فضاها را به عینه در شهر تبریز با فرهنگ آنها تجربه کرده اند متوجه این التهاب بیرونی می شوند به همین دلیل فکر می کردم باید این موارد را منتقل کنم اما بعد از اکران متوجه شدم که تعداد کثیری از تماشاگران فیلم را با زیرنویس نگاه می کنند از همین رو به نظرم باید در فیلم بعدی با حجم دیالوگ ها به گونه دیگری برخورد کنیم یا پاساژهایی را در فیلم در نظر بگیریم.
*انتخاب زبان ترکی برای این فیلم ریسک نبود؟ ضمن اینکه به عنوان یک مخاطب ترک زبان متوجه این موضوع شدم که زیرنویس ها چندان منظور دیالوگ های اصلی را نمی رساند.
-ساخت فیلم به زبان ترکی ریسک نبود به طور کلی خیلی از کشورها به دلیل وجود داشتن امکانی به نام زیرنویس سعی می کنند از این فرصتی که سینما به آنها می دهد استفاده کنند و پتانسیل های زبانی خود را ارایه دهند. به هرحال این موضوع یک تازگی برای مخاطبان دارد از همین رو هنوز هم معتقدم یکی از جذابیت های فیلم «او» همین زبان است البته نه فقط برای ترک زبان ها بلکه برای هرکسی که فیلم را دیده است. من تجربه تماشای فیلم ترکی «او» را با مخاطب خارجی دارم و جالب است که بگویم بیشتر از اینکه سوال های تماشاگران خارجی درباره تکنیک های فیلمسازی باشد متوجه دیالوگ ها بود. البته باید بگویم که زیرنویس انگلیسی فیلم خیلی بهتر از زیرنویس فارسی است زیرا دوست مترجم انگلیسی ما با مشاوره افرادی که زبان مادریشان انگلیسی است، مدام عبارت ها را چک و وفادارانه عمل کرد در حالی که من زیرنویس فارسی را با عجله تنظیم کردم البته احاطه خوبی هم به زبان فارسی ندارم به همین دلیل قطعا زیرنویس فیلم بعدی من را یک فردی که هم مسلط به زبان فارسی و هم مسلط به زبان ترکی است، انجام می دهد بنابراین این ایراد را می پذیرم چون دقیقا خودم مرتکب این امر شدم. زیرنویس اگر درست نوشته شود روی این قضیه تاثیر زیادی دارد. ضمن اینکه من احساس کردم نوع زیرنویس در این ارتباط سهیم است و قبول دارم با آن زیرنویس فارسی خیلی از چیزهایی که تماشاگران ترکی متوجه می شوند به دیگران منتقل نمی شود. به هر حال هیچ زبانی به طور کامل قابل ترجمه به یک زبان دیگر نیست چون یک المان بسیار قدرتمند فرهنگی است که کسانی که در آن فرهنگ زیسته اند می توانند متوجه آن باشند.
ادامه دارد ...