به گزارش خبرنگار مهر، مقاله فنون مباحثه از منظر امام صادق(ع) توسط مریم بیگی و وحید بنیسی دانشجویان مقطع دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان نوشته شده است که در ادامه می آید:
انواع مناظرات
مناظرات امام صادق علیه السلام را می توان از جهات مختلف دسته بندی کرد.
۱. از نظر تعداد
الف . مناظرات فردی: در این گونه مناظرات، در طرف مقابل امام صادق علیه السّلام، یک فرد به احتجاج می نشست .
ب . مناظرات گروهی: در این گونه مناظرات، در طرف مقابل امام صادق علیه السّلام چندین نفر برای مناظره حاضر بودند.
بسیاری از مناظرات امام صادق در بین توده های مردم، خصوصا در اجتماعات مذهبی چون مناسک حج و... برگزار می گردید.
۲. از نظر بحث و استدلال
الف . مناظراتی که از آغاز تا پایان با استدلالات و بحثهای متفاوت دو طرفه به پایان می رسید.
ب . مناظراتی که حضرت بیشتر در مقام پاسخ گویی به سؤالات مخالفین بوده و استدلالات کمتر در قالب دو طرفه جریان می یافت .
۳. از نظر نتیجه
الف . مناظراتی که پس از استدلال و گفت و شنود، به ایمان آوردنِ فرد مقابل می انجامید.
ب. مناظراتی که پس از استدلال به ایمان آوردن فرد یاافراد مناظره کننده منجر
نمی شد
شیوه های ورود به بحث
شیوه بحث ها و گفتارهای حضرت با دیگر اندیشان به روشنی گواه این مطلب است که ایشان پیوسته از ارایه جملات به منظور اسکات فرد مقابل، امتناع می ورزیدند. حضرت در استدلالات از مقدمات یقینی استفاده می کرد. القای روح آزاداندیشی به منظور سرسپاری به حرف حق و تعمیم هرچه بیشتر مطالب و مباحث در قلب افراد، از روشهای ایشان است.
۱. پرسش از دلیل مدّعا و اقرار گرفتن از متن کامل ادّعا
در بسیاری از مناظرات امام صادق علیه السّلام دیده می شود که حضرت به یک مرتبه شنیدن ادعای طرف مقابل اکتفا نکرده و قبل از شروع بحث ، خود مجددا آن را بازگو نموده اند و با گرفتن اقرار ادعا، از وی تقاضای دلیل می نمودند که در این صورت زمینه تغییر راءی طرف مقابل از بین می رود.
۲. اهتمام به دلیل و برهان
امام صادق علیه السّلام اهتمام خاصی به آوردن دلیل و برهان داشتند و این امر در بسیاری از مناظراتشان کاملا مشهود است
شیوه مناظرات امام صادق علیه السّلام
امام جعفر صادق علیه السلام آموزگار بزرگ بشریت بود که با فضایل و سجایای بی مانند مظهر اعلای شرف و کمال انسانی به شمار می رفت. بر این وجود عظیم و شگرف بشری، در آشفته ترین اعصار تاریخ اسلامی و در هنگامه بحرانها، انقلاب های سیاسی، اختلاف ها، و آشفتگی های فکری و مذهبی وظیفه ای الهی محوّل بود و او در بحبوحه حوادث گوناگون و علیرغم مشکلات بی شمار، امر مقدسی را که بر عهده داشت ، چنان پیش برد که در آن ، عقل و اندیشه در حیرت و شگفتی ماند. وی بر تاریخ حیات اجتماعی و علمی و معنوی اسلام، تأثیری جاودانه گذاشت و نفوذ تعلیمات وی در سراسر این شئون آشکار است .
افاضات فکری، علمی و اقتصادی وی ، بر پایه احکام اسلام قرار داد و مکتب او همان مکتبی است که شالوده اش به دست نبی اکرم صلّی اللّه علیه و آله پی ریزی شد و امیر المؤمنین علی علیه السّلام در آن به آموزگاری پرداخت، لیکن وسعت آموزشهای جعفر بن محمد علیه السّلام و کوشش وی در پیراستن حقیقت اسلام از آنچه به ناروا بر این آیین آسمانی بسته بودند، موجب شد که مکتب اصیل افکار و عقاید اسلامی ، به نام بلند او موسوم گردد و طریقه حقّه ای که شیعه امامیه ، یعنی معتقدان و پیروان آن مکتب اصیل در پیش دارند، طریقه جعفری نامیده شود.
در عصری که از یک سو دروازه های قلمرو اسلامی بر روی دانشهای گوناگون گشوده شده و از سوی دیگر جنجال مکتبداران عقاید و مذهب سازان مختلف بلند بود، مکتب تشیع با ارشادات و راهنمونی های امام جعفر صادق موجودیت و اعتباری بی مانند یافت.
رتبه علمی، مقام زهد و پارسایی ، بزرگی ، وقار و مکارم اخلاق این پیشوای راستین در میان هم عصرانش زبانزد خاص و عام بود و چنان که گفته شد، پیوستگی به مکتب فضیلت وی تا آنجا مایه مباهات و افتخار به شمار می رفت که جمعی از بانیان مذاهب و صاحبان مکاتب دیگر نیز اعتبار خویش را به حساب شاگردی و نقل حدیث از او می نهادند.
امام صادق، جعفر بن محمّد علیه السّلام در هنگام بحث و استدلال، به مدعی مجال اقامه برهان و اثبات حجت می داد و در این میان هر چند سخنان باطل و ناستوده می شنید، خشمگین نمی شد و کلام مدعی را قطع نمی کرد، بلکه پس از پایان گفتار وی ، لب به سخن می گشود و در ردّ گفتار او به استدلال می پرداخت و وی را به حجت خویش ملزم می کرد.
با بررسی و تحلیل مناظرات امام صادق با دیگر اندیشان ، شیوه های مختلف آن حضرت در مناظراتشان استنباط شده که در این قسمت هر شیوه با ذکر نمونه ای از بحث ها، ارائه خواهد شد
۱. دعوت به توحید و اثبات وجود خدا
همه انبیا و اولیای الهی به بیان توحید اهتمام داشتند. ساده ترین طریق درس توحید همان است که خداوند متعال در قرآن بیان فرموده و آن ، پی بردن به مؤ ثر از راه آثار، از مصنوع به صانع ، و از مخلوق به خالق است .
آنجا که می فرماید: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی اءنفسهم حتّی یتبین لهم اءنّه الحقّ اءو لم یکف بربّک اءنّه علی کلّ شی ء شهید(فصلت) به زودی آیات خود را در بیرون و درونشان به ایشان می نمایانیم تا آن که بر آنان آشکار شود که آن حقّ است ، آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است .
امام صادق علیه السّلام نیز به دلیل توسعه دولت اسلامی به ویژه در علوم طبیع ، توحید را از همین راه به مردم تعلیم نمود. بنابراین سبک دعوت به توحید در مکتب امام جعفر صادق همان روش تعلیم قرآن است که اکثریت آن را درک می نمایند.
امام صادق در تعلیمات توحیدی خود فرمودند: اگر مردم اهمیت و ارزش خداشناسی را می شناختند، چشم از آثار او برنمی داشتند. اگر مردم فضیلت توحید را در می یافتند، از این زندگی دنیا چشم می پوشیدند و دنیا با تمام متاع خود در نظر آنها کوچک می نمود، آنقدر که برای آن قدمی برنمی داشتند و تمام نعمت های دنیا را با یک لحظه معرفت خدا مقابله نمی کردند، و هرگاه به آثار الهی و آیات حق در این دنیا می نگریستند لذتی می بردند که در هیچ مرتبه ای وجود نداشت مگر در روضات بهشت ؛ آن هم با اولیای خدا.
امام صادق علیه السلام در ادامه چنین می فرمایند: انّ معرفة اللّه عزّ و جلّ اءنس من کلّ وحشة و صاحب من کلّ وحدة و نور من کلّ ظلمة و قوة من کلّ ضعف و شفاء من کلّ سقم. معرفت خدا و شناختن او، جلّ و علا، انیس هر وحشتی، دوست و همنشین هر تنهایی و نور هر ظلمت و تاریکی، قوت و نیروی هر ضعف و ناتوانی ، و شفای هر گونه مرض است.
امام صادق علیه السلام در تعلیماتش به مفضل بن عمر در حضور زنادقه، از راه شناخت، آگاهی، تفکر، و تدبر در نباتات، جمادات، حیوانات و انسان و علم به تکامل وی و آثار نفسانی او، با توجه به این که این همه آثار را نمی توان بدون مؤثر و این نظم را بدون مدبّر و حکیم خالق دانا شناخت، توحید را تعلیم می نماید.
بنیاد مکتب جعفری بر پایه توحید، ایمان به مبدأ و معاد و مبانی علمی بود، لذا استدلال ها و براهین عقلی بسیاری را به کار برد و برای احتجاج در مورد مبانی توحید از طب و نجوم و... که پایه های خداشناسی است، سخن به میان کشید. درباره بسیاری از آیات قرآن کریم نیز تفسیرهایی را بیان نمودند. با توجه به این که از سرچشمه وحی و الهام سیراب می شد و ارشاد و هدایت افراد بشر را به عهده داشت، آیات قرآن کریم را نیز تفسیر می نمود.
۲. پاسخ کوتاه و مستدل
گاهی حضرت با پاسخی کوتاه و مستدل، به سؤ الات مختلفی که در طول مناظرات پرسیده می شد، سؤال کننده را قانع و مجاب می نمود. حضرت کاملا به سؤالات و ادّعاهای افراد گوش می داد و بعد با استدلالی قاطع به او پاسخ می داد. گاهی سؤ الات طولانی بودند.
برخورداری از موضع مناسب برای ایستادگی در برابر تهاجم فرهنگهای بیگانه و مقابله با آنها، استدلال های عقلی قوی و استوار می طلبد. قبل از هر چیز، لازم است یافته های مخاطب ارزیابی گردد و نسبت به یافته های یقینی و آگاهی های مشکوک وی ، آگاهی به دست آید و بحث و گفت و گو در قلمرو مشکوکات ادامه یابد. اگر مناظره کننده بتواند مشکوکات را آسیب پذیر سازد و میزان آنها را کاهش دهد، به آماده کردن زمینه پیروزی دست یافته است.
امام صادق علیه السّلام در موارد بسیاری از مناظرات ، از استدلال های عقلی استوار، برای آسیب پذیر کردن مشکوکات طرف مقابل استفاده می کردند. ایشان در ارائه استدلالات خود برای قانع کردن طرف مقابل ، تدرّج داشتند. به این صورت که پس از مقدمه چینی ، شخص را از مرحله انکار به مرحله شک آورده و حاصل آن چنین است که امام در موارد زیادی به مخاطب می فرماید: چرا شما بر آنچه ندیده اید، حکم صادر می کنید؟
طریق استدلال در مقابل یک فرد طبیعی ، دلالت ذاتی مصنوعات و افعال الهی بر وجود آفریدگار می باشد؛ چرا که هر فعلی دلالت ذاتی بر فاعل و هر بنایی دلالت ذاتی بر بنّا دارد. در مقابل همین منطق بود که ماتریالیست های سرسخت معاصر ائمه علیهم السّلام، اظهار عجز می کردند و سر تسلیم فرود می آوردند. ابن ابی العوجاء درباره امام صادق می گوید: او را ملکی دیدم که هر گاه بخواهد متجسم و متسجد می شود... به اندازه ای آثار قدرت خدا را که من در خود می یافتم بیان کرد که نزدیک بود خدا را به من نشان دهد و با هر که سخن گفتم ، مرعوب نگردیدم ؛ چنان که در محضر وی مرعوب شدم .
۴. ایجاد صورتهای مختلف برای مدّعای فرد مقابل (سبر و تقسیم) (التعریفات)
امام صادق علیه السّلام اگر با مسئله یا مطلبی که از جنبه ها و ابعاد مختلف، احکام متعددی پیدا می کرد مواجه می شد، پس از شنیدن ادعای خصم، در اوّلین سخنان خود ادّعای فرد مقابل را به صورتها و احتمالات مختلف تقسیم می نمود و با تجزیه و تحلیل دقیق ، آن را باطل می کرد. از این شیوه به عنوان روش استدلالی سبر و تقسیم سخن به میان می آید.
حضرت امام صادق علیه السّلام ضمن گفت و گوهایش با گروههای مختلف با استفاده از واژه های مؤدبانه و احترام آمیز آنها را مورد خطاب قرار می داد. مثلا هنگامی که زندیقی از مصر برای مناظره با حضرت به مدینه و بعد از آن به مکّه آمده بود، حضرت او را چنین خطاب می کند: ((یا اخا اهل مصر؛ ای برادر اهل مصر)) و نتیجه مناظره وی با امام این بود که زندیق ایمان آورد و امام نیز یکی از اصحاب خود به نام هشام بن حکم را ماءمور تعلیم آداب و شرایع اسلام به او نمود.(الاحتجاج)
علاوه بر این مناظرات امام صادق از شرایط کلی اخلاقی نیز برخوردار بود که به پاره ای از آنها اشاره می شود:
۱. سعه صدر
۲. برخورد هدایتی و دلسوزانه
۳. شنیدن کامل ادعا
۴. عدم خودستایی هنگام غلبه
۵. رعایت ادب و احترام
۶. باطل کردن مدّعای فرد با استفاده از کلام وی
برای باطل کردن مدعای خصم، از دو طریق می توان عمل نمود:
۱. صفتی در سخن طرف مقابل واقع شود به کنایه از چیزی که حکم خاصی از آن اثبات گردیده و شخص آن حکم را برای غیر آن شی ء اثبات نماید.
۲. حمل لفظی که در سخن دیگری آمده برخلاف مراد و منظور او؛ در صورتی که با ذکر متعلق آن حَمل را بپذیرد.
از هشام بن حکم روایت شده که گفت : ابو شاکر دیصانی گفت : در قرآن آیه ای است که دیدگاه ما را تقویت می کند. گفتم : کدام آیه ؟ گفت : آیه ای که می گوید: ((و او کسی است که در آسمان اله است و در زمین اله است )). من پاسخش را ندانستم تا به حج رفتم و امام صادق علیه السّلام را از آن آگاه ساختم و امام فرمود: این سخن زندیقی خبیث است ! هرگاه به سوی او بازگشتی ، به او بگو نام تو در کوفه چیست ؟ او می گوید: فلان . بگو نام تو در بصره چیست ؟ او می گوید: فلان و تو بگو پروردگار ما نیز به اینگونه هم در آسمان اِله نامیده می شود و هم در زمین و هم در دریا. او در همه مکانها اِله نامیده می شود.
هشام می گوید: بازگشتم، نزد ابوشاکر رفتم و آگاهش ساختم. او گفت : این پاسخ از حجاز به اینجا رسیده است .(بحارالانوار)
در این مناظره امام با بهره گیری از کلام خصم ، راه هر گونه مناقشه ای را بسته و او را به عجز می کشاند
۷. قرار گرفتن در جایگاه پرسشگر
امام صادق علیه السّلام در برابر شبهاتی که زنادقه ایجاد می کردند، به جای بحث و استدلال های پیچیده ، با طرح سؤ الاتی ساده و بیدار کننده ، مخاطب را به عجز می کشاند و این همان چیزی است که در شیوه مناظرات حضرت ابراهیم علیه السّلام در برخورد با نمرود مشاهده شد.
۱. گاهی خود حضرت ابتدا از افراد سؤ ال می کرد. هر کس ادعاهایی داشت ، با سؤ الاتی که از پرسید، آنها را متقاعد می کرد، به جهل خودشان آگاهشان می نمود، و آنها را آماده شنیدن حقیقت می ساخت ؛ یعنی از مرحله انکار به مرحله شک رسیده و در این زمان آنها آماده شنیدن حقایق و در نتیجه پذیرفتن آن می شدند.
گاهی حضرت در مورد مسئولیت هایی که بر عهده افراد بود، سؤ ال می کردند تا خود افراد متوجه شوند که طبق کتاب ، سنت و سیره ائمه عمل نمی کنند. مثلا در برخورد با ابن ابی لیلی که از زنادقه متکلم بود و سِمت قضاوت را در حکومت بنی عباس بر عهده داشت ، این گونه عمل کرد.( الاحتجاج)
۲. گاهی خود حضرت از افرادی که به قصد مناظره به حضورش می رسیدند، سؤ الاتی را می پرسید تا آنها که منکر هستند، بعد از آگاهی یافتن ، به مرحله شک و بعد از آن به مرحله آمادگی شنیدن حرف حقّ برسند. مانند مناظره مرد شامی که به قصد مناظره به خدمت حضرت رسیده بود.( الاحتجاج)
۳. گاهی نیز حضرت از شخصی که به نزد او می آمد و سؤ الاتی داشت ، پرسش هایی را می پرسید تا با توجه به پاسخ فرد و ادعایش ، وی را مجاب نماید و عقاید حقّه را اثبات کند.
۴. امام گاهی با سوالاتی که از افراد می پرسیدند، آنها را متوجه عقاید توحیدی می کردند
۸. تذکر دادن به امور ملموس در زندگی
از هشام بن سالم روایت شده که گفت : به امام صادق گفته شد: پروردگارت را به چه شناختی ؟ حضرت فرمود: به فسخ تصمیم ها و نقض اراده ها؛ تصمیم گرفتم آن را بر هم زد، اراده کردم آن را گسست .( بحار الانوار)
امام صادق علیه السّلام در این پرسش و پاسخ با تذکر دادن به امور ملموس در زندگی انسان ، بر ربوبیت ((اللّه )) و حضور تدبیر الهی در حیات بشر استدلال کرده است .
۹. برخورد کوبنده
امام صادق با ابن ابی لیلی که گفته شده بود قاضی مسلمانان است، برخورد تندی داشت، به طوری که وقتی حضرت از او می پرسد که به چه چیز در بین مردم حکم می کنی؟ وی در پاسخ می گوید: با آنچه از رسول خدا و ابوبکر و عمر به من رسیده است. حضرت می فرماید: آیا رسول صلّی اللّه علیه و آله در مورد حضرت علی علیه السّلام نفرموده که: اءقضاکم علیّ؟ وی می گوید: بله، این حدیث بین مردم مشهور است. حضرت می فرماید: اگر تو را به خدمت رسول خدا ببرند و از تو بپرسند که چرا به غیر حکم علی مرتضی حکم می کنی، چه خواهی کرد؟
راوی می گوید: رنگ ابن ابی لیلی بعد از استماع این کلام حضرت زرد شد. وی از حضرت می خواهد که در آن مورد سخنی با او نگوید و من هم در آن مورد سخنی نمی گویم.(الاحتجاج)
بررسی شیوه های امام صادق
از تحلیل و بررسی مناظرات امام صادق علیه السّلام با گروههای مختلف که درباره عقاید اسلامی صورت گرفته بود، استنباط می شود که راه امام صادق همان راه قرآن است و روش امام صادق در مناظرات کلامی مانند اهل بیت علیهم السّلام راهی میانه است ، همان طور که قبلا نیز بیان شد، حضرت با پیروی از کتاب خدا جدال را دو گونه می دانند:
۱. جدال اَحسن و نیکو
۲. جدال غیر اَحسن
امام صادق علیه السّلام اساس مناظرات خود را نیز بر همین پایه نهادند. وی علاوه بر نشر علوم در مدینه بارها حلقه درس خود را به کوفه نیز منتقل می کرد که به مانند قلعه و دژی مستحکم برای ظهور و انتشار تشیع بود، حضرت درسها را در مسجد کوفه ، در زاویه ای که هم اکنون مقام امام صادق نامیده می شود، القاء می کردند و از احوال روات هم معلوم می شود که بیشتر آنها اهل کوفه بودند.( اسات و اءبحاث)
نتیجهگیری:
امام صادق دیدگان و گوشهایش را بر وقایع و قضایایی که در آن عصر و زمان اتفاق می افتاد نبست، بلکه آنها را کاملا شناخت تا با آنها برخورد نماید. در غیر این صورت اگر امام در مقابل این مسائل سکوت می کردند، چگونه نحوه مواجهه با گروههای مختلف دشمنان را متوجه می شدیم .
امام صادق نسبت به فلسفه و راه و روش فلاسفه علم کامل داشت. وی در رد شبهات، مرجع زمانش بود و در این مسئله هم شایسته ترین فرد بود. این امر نیز به دلیل احاطه کامل ایشان به علم بود؛ چرا که او افق وسیعی در معرفت و شناخت داشت و هیچ یک از علمای عصرش چنین ویژگی را نداشتند.
بنابراین با مسائلی که در آن زمان علیه اسلام مطرح می کردند، چنین مقابله نمودند که:
۱. امام صادق علیه السّلام به ردّ دشمنی و نیز پاسخ گویی به احتجاجات گروههای مختلف اکتفا نکرد، بلکه سعی نمود تعداد افرادی را در مقابله با آنها، در زمانها و مکانهای دیگر، تربیت و تعلیم نمایند.
۲. امام صادق به غلات اجازه نمی داد در مورد او و اهل بیت علیهم السلام چیزی بگویند که در آنها وجود ندارد. در مقابل آنها با جدّیت می ایستاد، آنها را لعن و تکفیر می نمود و از آنها تبری می جست.
۳. امام صادق اصحاب و راویان خود را از انفصام بین قول و عمل و عقیده و سلوک بر حذر می داشت و آنها را نصیحت می کرد که مردم را با رفتارتان آموزش دهید نه با مواعظ و ارشادات.
بنابراین آنچه از سیره امام صادق نتیجه گرفته می شود به قرار زیر است:
۱. ضرورت اطلاع از مشکلات عصر و ضرورت رجوع به قرآن و سنت در مواجهه با آن مشکلات و نیز ایجاد راه حل هایی که در ضمن آن شریعت و نیز مردم حفظ شوند.
۲. تکیه بر تربیت اسلامی و مواجهه با انحرافات و شبهات جدید که در اثر تفکرات انحرافی غلط روی می دهد.
۳. سعی در تلاش در تربیت مبلغین علیه این افکار و در مرحله بعد، نقد این تفکرات.
۴. پالایش نقطه نظرات و افکار خود از تمام مظاهر غلو. این موارد تنها زمانی امکان پذیر است که مسلمانان و به ویژه رهبران آنها، از علما و اندیشمندان ، نسبت به مسئولیت و وظیفه عمیقی که در مقابل آینده امت دارند، احساس مسئولیت نمایند.
۵. امام صادق علیه السّلام در مناظرات و بحث هایش ، برای اثبات وجود خدا از طرق مختلف افراد را به توحید دعوت می نمود. به این صورت که فطرت های توحیدی آنها را بیدار می کرد و به آیات و نشانه های پروردگار، استدلال می نمود.
۶. امام صادق نیز همانند قرآن با استدلال های ساده عملی و محسوس و به دور از پیچیدگی های کلامی و فلسفی ، انسانها را به تفکر وامی داشتند و در این راستا از نزدیک ترین امور محسوس، برای پیمودن کوتاه ترین راه رسیدن به مقصود بهره می جست . به همین جهت پاسخهای امام صادق حیرت آور و غیر قابل مناقشه بود.
۷. امام صادق برای این که مطلب را به ذهن نزدیک تر کند، مثال می زدند و یا با طرح سؤ ال، مخاطب را به اعتراف می کشاندند و گاهی نیز به آثار و عواقب منفی آن اعتقاد باطل اشاره می کردند تا اگر مخاطب قابل هدایت است در قلب او اثر گذارد و اگر اهل عناد و لجاج است، او را به سکوت وادار نماید.
بخش قبلی این یادداشت را اینجا بخوانید!
منابع:
قرآن مجید
آیت الله مصباح یزدی ، محمد تقی، پندهای امام صادق علیه السلام به ره جویان صادق ، (۱۳۸۳)، جلد اول و دوم، قم: موسسه آموزشی و پزوهشی امام خمینی رحمه الله،
الاحتجاج ، ج ۲، ص ۳۳۵
الاحتجاج ، ج ۲، ص ۳۵۳
الاحتجاج ، ج ۲، ص ۳۵۴
الاحتجاج ، ج ۲، ص ۳۶۵
الامام الصادق و المذاهب الاربعة ، ج ۱، ص ۳۳۸.
الامام جعفر الصادق علیه السّلام دراسات و اءبحاث ، ص ۲۵۹.
بحار الانوار، ج ۳، ص ۲۲۳
بحار الانوار، ج ۳، ص ۴۹.
حسینی ، سیده فاطمه میرصفی(۱۳۹۰)، شیوه مناظرات انبیا و امام صادق (علیهم السلام)، ، تهران: امیر کبیر، ۲۹۰ص
عبدالقاهر جرجانی التعریفات ، ص ۶۸
عزیزی، عباس،(۱۳۸۱) فضایل و سیره امام صادق علیه السلام در آثار علامه حسن زاده آملی، ، تهران: صلاه، چاپ اول، ۱۲۸ ص
فصلت ص ۵۳.
قمی ، حاج شیخ عباس ، (۱۳۷۷) کلیات منتهی الامال زندگی چهارده معصوم علیهم السلام ، جلد اول و دوم ، انتشارات جاویدان، ۱۲۰۴ ص
کاردان، علی محمد و همکاران، (۱۳۸۶) ، درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی ،جلد اول ، پزوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران: انتشارات سمت،
مرکز مطالعات اسلامی استراسبورک: ترجمه ذبیح الله منصوری، (۱۳۸۱) مغز متفکر جهان شیعه امام جعفر صادق (ع)، تهران: بدرقه جاویدان، ۵۰۳ ص