گرگان- اهالی روستای سلیمان تپه از کمترین امکانات مانند راه آسفالت، خانه بهداشت و زمین بازی بی بهره اند و دانش آموزان این روستا به دلیل نبود مدرسه و مشکلات مالی از تحصیل باز می مانند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- مونا محمدقاسمی: شاید نخستین بار که نزدیک روستا شدم، «سلیمان تپه» را روستایی با صفا و مردمانی مهربان دیدم. اما در پس صفا و صمیمت مردم روستا مشکلات بسیاری نهفته است. وارد روستا که می شوی، در کنار بازی کودکان در زمین های گلی و پرسه زدن دام و طیور لابه لای خانه ها، جاری بودن فاضلاب در فضای روستا و نبود بهداشت کافی خودنمایی می کند. جلوتر که می روی، رفته‌رفته مشکلات آن روی دیگر روستا را به‌پیش چشم بازدیدکننده می‌آورد.

۸۲ خانواده با جمعیت ۳۲۲ نفر در سلیمان تپه زندگی می کنند. روستایی که مزیت نزدیک بودن با مرکز استان گلستان را داراست، ولی شاید محرومیتش کمتر از روستاهای مرزی و دور افتاده نباشد. شغل اکثر مردم روستا کشاورزی است، اما خساست آسمان در سال جاری موجب شده زمین‌های روستا محصولی به عمل نیاورند و دست اهالی از منفعت زمین‌هایشان خالی بماند.

ظهر یک روز زمستانی مهمان روستا و دردها و آرزوهای کودکانش شدیم. مدرسه جزو آرزوهایی است که برای کودکان سایر روستا و شهرها شاید کمی بی‌معنی جلوه کند ولی اینجا بزرگ‌ترین آرزوی کودکان سلیمان تپه است. به گفته دهیار روستا ۴۲ دانش‌آموز مقطع ابتدایی برای تحصیل از روستای سلیمان تپه به نزدیک‌ترین روستا یعنی روستای هاشم‌آباد می‌روند، مسیری که چهار و نیم کیلومتر از محل زندگی‌شان فاصله دارد و اکثر بچه‌ها به دلیل بضاعت کم خانواده‌هایشان برای تهیه سرویس مدرسه به مشکل می خورند و مجبورند این مسیر را با پای پیاده طی کنند.

دانش آموزان سلیمان تپه تا مقطع راهنمایی می‌توانند در روستای هاشم‌آباد تحصیل کنند اما ازآنجایی‌که برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان باید به گرگان بیایند بیش از ۹۰ درصد آن‌ها به دلیل مشکلات مالی مجبور هستند ادامه تحصیل را در رویاهایشان دنبال کنند.

زینب ۱۱ ساله یکی از این دختران است، می‌گوید هرروز ۴۰ دقیقه طول می‌کشد تا مسیر خانه تا مدرسه را با پای پیاده در سرما و گرما طی کند، از او می‌پرسم صبح زود مدرسه رفتن آن‌هم در بیشتر مواقع تک‌وتنها ترسی برایش ندارد می‌گوید چاره‌ای جز این ندارد و مجبور است برای ادامه تحصیل این مسیر را طی کند.

تلاش زینب برای جبران دلسوزی های خانواده

زینب، خواهر و برادرهایش خانواده‌ای هشت نفره را تشکیل می‌دهند، از وضعیت درسی‌اش سؤال می‌پرسم می‌گوید وقتی پدر و مادرم این‌گونه تلاش می‌کنند تا من به مدرسه بروم من هم تلاش می‌کنم نمرات خوبی بگیریم تا جبران زحمتشان شود.

زینب از آرزوهایش می‌گوید، از اینکه دوست دارد کارمند شود اما می داند بضاعت کم خانواده‌اش مانع از ادامه تحصیل او می‌شود.

او می‌گوید: نزدیک انتخابات مجلس شورای اسلامی دو نماینده فعلی مردم آق‌قلا و گرگان به این روستا آمدند و وعده هایی دادند، وعده‌هایی مانند ساخت مدرسه، خانه بهداشت، درست کردن مسیر ورودی جاده. هزینه سرویس مدرسه برای هر کودک سلیمان تپه‌ای معادل ۳۰ هزار تومان است، اما چون بیشتر خانواده‌ها وضعیت مالی خوبی ندارند نمی‌توانند فرزندان خود را راهی مدرسه کنند

وعده های تبلیغاتی بسیاری از سوی نمایندگان در ذهن این دختر ۱۱ ساله باقی‌مانده است. زینب می‌گوید تنها امید ما به انتخابات بود اما وعده‌هایی که آقای تربتی نژاد دادند هیچ‌کدام عملی نشد و بعد از رأی آوردن در انتخابات هم سری به روستا نزدند.

این دختر ۱۱ ساله خطاب به مسئولان می گوید زمانی که کاری را نمی‌توانند انجام دهند وعده الکی به مردم ندهند و موجب ناامیدی مردم نشوند.

احمد ریگی دهیار روستاست و بیش از هر فرد دیگری با درد مردم سلیمان تپه آشناست.

او در مورد وضعیت تحصیلی کودکان سلیمان تپه می‌گوید: هزینه سرویس مدرسه برای هر کودک سلیمان تپه‌ای معادل ۳۰ هزار تومان است، اما چون بیشتر خانواده‌ها وضعیت مالی خوبی ندارند نمی‌توانند فرزندان خود را راهی مدرسه کنند.

کودکانی که از تحصیل باز می مانند

با دست به تعدادی دختربچه قد و نیم قد اشاره می‌کند و ادامه می دهد: این دختربچه‌ها امسال باید به کلاس اول می‌رفتند اما چون خانواده‌هایشان بضاعت مالی اندکی دارند نتوانستند آن‌ها را به مدرسه ببرند.

ریگی اضافه می کند: ساخت یک مدرسه در روستا مشکل بسیاری از خانواده‌ها را حل می‌کند و کودکان روستا هم به سواد که کمترین حق آن‌هاست می‌رسند.

مشکل مهم دیگر روستا که دهیار درباه آن توضیح می دهد، بی آبی است. ریگی می‌گوید: ۶ ماه در طول سال آب نداریم چراکه منبع آب بین پنج روستا تقسیم می‌شود و روستایی که در پایین‌دست قرار دارد با آب شربی که حق ماست کشاورزی و شالی‌کاری می‌کند و چون سلیمان تپه روی تپه قرارگرفته است آب به آن نمی‌رسد.

آب رسانی با تانکر در تابستان

او ادامه می‌دهد: در زمان بی‌آبی هفته‌ای یک‌بار یک تانکر آب برایمان می‌آورند تا تمام احتیاجاتمان را باهمان یک تانکر آب برطرف کنیم، حتی یک‌بار پای یکی از کودکان روستا زیر تانکر آب ماند و آسیب دید و ما هم به اداره آب و فاضلاب اطلاع دادیم و در جریان قرار گرفت اما کاری برای این کودک نشد.

وی می‌گوید: ۹۰ درصد آب مورد نیازمان از چاه‌های زمین‌های کشاورزی خودمان تامین می‌شود و به همین دلیل اکثر اهالی روستا به دلیل بیماری اسهال خونی در بیمارستان بستری می‌شوند چراکه آب چاه ما بدون کلر و شور است.

ریگی با گلایه‌مندی از مسئولان از نیازهای مهم روستا می گوید و ادامه داد: تنها مسئولی که به روستای ما رفت‌وآمد می‌کند بخشدار گرگان است و این شن و سنگ‌ریزه‌هایی که در محل عبور و مرور اهالی روستا ریخته شده که در زمان بارندگی فضای روستا گِلی نشود توسط بخشدار از شرکت تعاونی دهیاران برای ما قرض گرفته‌شده چراکه ما بودجه کافی برای این کار نداریم.

دهیار روستا ما را به بازدید از کانالی حفرشده می‌برد که قرار بوده جدول روستا شود و آب و فاضلاب روستا درون این جدول ریخته شود اما به دلیل تأمین نشدن اعتبار کار نیمه‌تمام مانده است.

پای صحبت اهالی روستا هم که می‌نشینیم از بی‌توجهی مسئولان به روستا گله‌دارند و می‌خواهند حداقل مرکز بهداشتی برای روستایشان ساخته شود چراکه هزینه‌های درمان و رفت‌وآمد به شهر برایشان گران تمام می‌شود.