روز آخر دی ماه سالگرد آزاد کردن گروگانهای امریکایی است. این موضوع بهانه ای شد تا به مناسبت همین روز سراغ خرده روایت های مکتوب  دو گردشگر خارجی از بازدید موزه ۱۳ آبان در خیابان طالقانی برویم.

مجله مهر:کشور هنوز از تب و تاب انقلاب اسلامی سال ۵۷ بیرون نیامده بود که ۱۳آبان ۵۸ با قیام جمعی از دانشجویان ایرانی یک بزنگاه مهم دیگر در تاریخ این سرزمین رقم خورد. رویدادی که باعث قطع رابطه ایران و ایالت متحده شد و در نهایت با تسخیر سفارت امریکا در خیابان طالقانی اسم آن از سفارت امریکا به لانه جاسوسی تغییر پیدا کرد. اما تسخیر این محل پایان همه  ماجراها نبود بعد از سیزدهم آبان همان سال خبر دستگیری حدود ۶۶ دیپلمات امریکایی به یک بحران جهانی تبدیل شد و حتی روی نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اثر مستقیم گذاشت. توافق بین دو کشور بر سر آزادی این دیپلمات ها بیش از یکسال طول کشید و  سرانجام بعد از پذیرش قرارداد الجزایر توسط هر دو کشور ۶۶امریکایی بعد از ۴۴۴روز در تاریخ ۳۰ دی ماه سال ۵۹ آزاد شدند.

ایرانی ها مانع از تکرار تلخ کودتای ۲۸ مرداد شدند

«اوا» از اروپا آمده است و در کشور آلمان بزرگ شده. او یک فرق بزرگ با سایر گردشگرها دارد چیزی که او را فراتر از یک گردشگر معمولی می کند این است که او دانشجوی سابق دانشگاه تهران است. این موضوع شاید باعث می شود قضاوت و نگاه او نسبت ایران و تاریخ کشور ما کمی بیشتر و عمیق تر به نظر برسد. او در شروع روایتش از این اتفاق این طور نوشته«کمتر از یک سال که انقلاب اسلامی محمدرضا شاه را از حکومت برکنار کرد؛ دانشجویان ایرانی سفارت را  به تسخیر در آوردند و کارکنان آن را بازداشت کردند تا از تکرار تاریخی که امریکایی ها با آن ۳۰ سال قبل کودتای علیه مصدق را رقم زده بوند جلوگیری کنند. این حادثه باعث شده بود تا با کنار رفتن دولت دموکراتیک مصدق بار دیگر حکومت استبدادی محمدرضا شاه به قدرت برسد و حافظه جمعی ایرانیان بعد از گذشت ۳۰ سال نتواند آن را به فراموشی بسپرد.»

شروع یک تراژدی برای امریکا

اما  اوا در جایی دیگر حادثه ۱۳آبان را  برای امریکایی ها یک تراژدی می داند و از آن به عنوان یک مصیبت برای این کشور یاد می کند. رویدادی که ۴۴۴روز طول کشید و در تمام این مدت برای آنها نگرانی به همراه داشت. او در ادامه راجع به بازتاب این اتفاق در تاریخ این طور می نویسد:« این روز برای تاریخ جهانی یک رویداد محوری در روابط ایران و غرب است؛ چون این اتفاق باعث ریشه کن شدن روابط دیپلماتیک این دو کشور شد و تحمیل تحریمهای یک جانبه ایالت متحده علیه ایران را ایجاد کرد.»

موزه ای که نماد بی اعتمادی مردم ایران شد

این گردشگر آلمانی در جایی دیگر موزه ۱۳ آبان را به عنوان نماد بی اعتمادی ایرانی ها نسبت به سیاست های غرب معرفی می کند و در پایان بازدیدش از این مکان این طور می گوید « تعداد گردشگران خارجی به ایران روز به روز در حال افزایش است. گردشگرانی که در نهایت شاهد تصویری از ایران هستند که برای مدت طولانی از چشم مردم دنیا پنهان باقی مانده است؛ کشوری پر از تاریخ و یک فرهنگ زیبا، با غذاهای شگفت انگیز و بالاتر از همه مردمانی مهربان و مهمان نواز. شاید سفارت آمریکا در تهران، مکانی است که نماد قطع روابط ایران و غرب است، ولی در عین حال می تواند جای دیگری برای ایرانیان و خارجی هایی باشد که باهم همکاری و گفتگو دارند.»

محلی پر از نقاشی های ضدامریکایی

«شرلی» نیز یکی دیگر از کسانی است که بعد بازدید از لانه جاسوسی به نوشتن روایت خودش پرداخته. او مستندسازی است که در حال حاضر در فرانسه زندگی می کند و سابقه فعالیت در رسانه هایی همچون گاردین و سی ان ان را نیز داشته است.«صادقانه بگویم؛ نمی دانستم چه چیزی در انتظارم خواهد بود. تا زمانی که کنار نقاشی های بزرگ ضدامریکایی قرار گرفتم. این تصاویر دیوار محوطه و ساختمان را پوشانده بود. جایی که در ایران آن را با اسم لانه جاسوسی می شناسند.»

رد پای سازمان سیا برای سرنگونی

اما یکی دیگر از بخش های قابل توجه  روایت این مستند ساز فرانسوی توصیف هایی است  که شرلی درباره بخش های مختلف این موزه دارد. بخش هایی که هر کدامشان روایتگر قسمتی از آن روز تاریخی هستند.«یکی از اتاق هایی که به آن وارد شدیم جایی بود که در آن پاسپورت و اسناد جعلی امریکایی ها قرار داشت. اسناد پاره شده ای که دانشجویان ایرانی  توانسته بودند دوباره آنها را به هم بچسبانند. اسنادی که ظاهرا مشخص کرده بود؛ عوامل مأمور سیا چه پیشنهادی برای سرنگونی حکومت انقلابی و بازگرداندن مجدد شاه به ایران داشتند.»

سوار ماشین زمان در دهه هفتاد

این تور برای شرلی با نمایشی دیگر از کارهای هنری تجسمی که درسال ۱۹۷۹ انجام شده به پایان می رسد. آثاری که به قول او نمایانگر و توصیفگر جرائم ضدبشری توسط ایالات متحده و اسراییل بود.« احساسم شبیه آدمی بود که سوار ماشین زمان شده و به دهه ۱۹۷۰ رفته بود. این دیدار از دو جهت برای من به شدت جالب بود اول اینکه توانستم به نگرش رسمی دولت ایران نسبت به اتفاق سال ۱۹۷۹ برسم و از طرف دیگر به عمق نارضایتی ایران از دولت و سفارت سابق امریکا پی ببرم. چیزی که حالا به نسل های بعدی ایرانیان هم می رسید.»