مجله مهر:«خیابان خلوت کن» یک عبارت وصفی بود که در رثای سریالهای پرمخاطب تلویزیون به آنها اطلاق میشد. سریالهایی که همه خانوادههای ایرانی از کوچک و بزرگ برنامههای روزانه و حتی مراسم و مهمانیهایشان را طوری تنظیم میکردند که برای تماشای آن درست رأس ساعت جلو جعبه جادویی حاضر شوند تا از دنبال کردن سریال مورد علاقه خود حظ وافر را ببرند؛ ولی در حال حاضر چند سالی است که در برهوت تلویزیون نه تنها خبری از سریالهای خیابان خلوت کن نیست که حتی بخش اعظمی از مخاطبان پیگیر تلویزیون هم قلاب نگاههایشان کمتر از قبل یک اثر در خور و تماشایی را شکار میکند. اما با این حال هر از چندگاهی به یمن تکرارهای چندین باره سریالهای قدیمی تلویزیون از «آی فیلم» نه تنها میشود به مرور خاطرات سالهای گذشته پرداخت که حتی میتوان از تماشای دست چندم آنها هم لذت برد. سریال «پاورچین» یکی از همین کارهاست سریالی که در زمان خودش نه فقط در رده سریالهای خیابان خلوت کن قرار میگرفت که رفته رفته پا را از یک برنامه تلویزیونی ساده فراتر گذاشت به یک«فرهنگ» تبدیل شد. سریالی که هنوز که هنوز است پخش مجدد آن برای رسانه ملی همچنان قابلیت این را دارد که مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشاند. حالا سؤال اینجاست که چه عوامل و عناصری همچنان از یک سریال نسبتاً قدیمی مجموعهای را میسازد که تماشای هرباره آن برای مخاطبان تلویزیون همان لذت و حلاوت بار اول را دارد؟!
پیش به سوی تولید یک کمدی روشنفکرانه
شاید سخت باشد، بخواهیم باور کنیم که از ساخت و پخش اول این سریال هر شبی چیزی حدود ۱۵ سال گذشته است. سریالی که در آن میشود اتفاقاتی را پیدا کرد که برای «اولین بار» رخدادهاند. از اولین تجربه سریالهای روتین هر شبی در شبکه پنج تا اولین همکاری پیمان قاسمخانی با تلویزیون و اولین تجربه جدی برادرش مهراب قاسمخانی در فیلمنامه نویسی؛ تا جایی که پیمان قاسمخانی از شکل گیری این تجربه اینطور میگوید:« همکاری با مهران مدیری با سریال "پاورچین" از یک تلفن از طرف محسن چگینی و برادران گلیان آغاز شد. آنها درباره ایده مهران برای ساخت یک مجموعه از یک جنسی از کمدی روشنفکرانه گفتند. در ۱۰-۱۲ قسمت اول این مجموعه ماجرای برره در میان نبود. کار خوبی شده بود اما هیچ ماجرایی در جامعه ایجاد نکرد تا اینکه داستان برره به ذهن ما رسید، طرح نهایی، کار مشترکی از من و مهران بود. ساختن فضای ابزورد کار هر کسی نیست،اما مهران آن فضا را درست میکرد.»
کشف سرزمین ناشناختهای به نام «برره»
در میان ۱۳۰ قسمتی که از سریال پاورچین ساخته شده همه مخاطبان و منتقدان این مجموعه در مورد یک موضوع اتفاق نظر دارند؛ آن هم اینکه پیدایش یک روستای خیالی به نام برره و اهالیاش نقطه عطفی به حساب میآید که قسمتهای این سریال را به دو بخش قبل و بعد تقسیم میکند. روستایی که مردمانش در متن کار آنقدر اتفاقات و حواشی عجیب و غریب خلق کردند که بعدها خود این روستا سوژه اصلی سریال «شب های برره» شد. مهران مدیری درباره تولد برره خاطرات جالبی دارد:« در پاورچین اسم شخصیت اصلی مجموعه فرهاد بود. یک روز میخواستم برای کار به ادارهای بروم و گفتم من فرهاد فلانی هستم. هنوز فامیلی نداشتم. نشستیم و درباره فامیلیام فکر کردیم. من همینجوری به ذهنم رسید و گفتم برره، چون دیدم خود کلمه بامزه است و بی ربط. آن صحنه را با اسم فرهاد برره گرفتیم و تمام شد. بعد از ۱۰ قسمت به این نتیجه رسیدیم که این شخصیتها باید از جایی آمده باشند. پیمان قاسمخانی و محسن چگینی گفتند خب از برره. چون نام خانوادگیشان برره است. بعد این سؤال پیش آمد که برره کجاست؟ گفتیم به اسمش میآید که روستا باشد. چه جور روستایی؟ روستایی بیهویت بی جا و مکان که شاید خیلی آدم دارد و یکیشان که مهندس شان باشد، فرهاد است.»
برره جزیرهای است درون تک تک ما
شاید بشود گفت که یکی از دلایل محبوبیت مداوم این مجموعه همذات پنداری کماکان مردم با موضوعات و اتفاقات انسانی و اجتماعی آن باشد. شخصیت داود(جواد رضویان) و فرهاد(مهران مدیری) در پاورچین نمایندههای تامالاختیار اهالی برره بودند. روستایی با مردمی فرصت طلب، چاپلوس و مقدار قابلتوجهی قالتاق که همه اینها با چاشنی کمدی کاریکاتور شیرینی میساخت که انگار قرار بود آینه تمام نمای همه ویژگیهای شخصیتی جامعه و آدمهای دور و برمان باشد. رفتارها و حرکاتی که میشود ما به ازای آن را در زندگی روزمره زیاد کرد. از روایت چاپلوسی رابطه رئیس و مرئوسی با «پاچهخواری» گرفته تا «نخودچی خورون» برره ای ها که به غیبت و دورهمی های زنانه طعنه میزد. نکته اینجاست که مهران مدیری درباره دلایل محبوبیت برره بین مخاطبان نگاه جالبی دارد و در این باره گفته:« برره یک جزیره است در تک تک ما، دقیقاً هم به این خاطر گرفت؛ چون آدمها دوست دارند چیزی را ببینند که اندکی درون خودشان است ولی کسی روی این را ندارد که بگوید. ما خیلی عریان دروغ میگوییم، پاچهخواریم و فرصت طلبیم برای همین هم برره محلی است در خود ما که آدمهایی که از آن بیرون میآیند در واقع خصلتهای درونی خود ما هستند.»
پاورچین نمونه بومیشده یک سریال آمریکایی
دنبال کنندههای حرفهای فیلم و سریال حتماً با سریال آمریکایی«فرندز» آشنایی دارند. یک سریال ۲۳۶قسمتی که در یک بازه ده ساله در امریکا و بعد در همه دنیا پخش شد. عده زیادی به این سریال لقب پر طرفدارترین سریال کمدی دنیا را میدهند. این مجموعه روایتگر زندگی روزمره شش جوان آمریکایی در دو واحد آپارتمانی است. سریالی که عده زیادی معتقدند مجموعه پاورچین در زمان ساخت خودش تا حد زیادی تحت تأثیر آن بوده و به دست نویسندگانش تا حدی بومی و ایرانیزه شده است. موضوعی که نه فقط مخاطبان سریال که حتی نویسندگان خود مجموعه هم نسبت به آن معترفاند و حتی مهراب قاسمخانی جایی در واکنش نسبت به کپی بودن آن گفته؛ که آنها در زمان نوشتن سریال پاورچین به شدت تحت تأثیر سریال فرندز بودهاند و از نکات تکنیکی اش استفاده کردهاند و حتی هفت الی هشت قسمت از سریال را به طور کامل بر اساس داستانهای فرندز نوشتهاند.
فرهنگستان زبان و ادب برره ای
شاید بشود گفت که یکی از ماندگارترین تأثیرهایی که به واسطه پخش سریال پاورچین در فرهنگ ما اتفاق افتاد خلق کلمات و غذاهای جدیدی مثل«نچفسکو» یا«تخت حلقوب» بود. تأثیرات زبانی و لهجه برره ای به قدری زیاد بود که حتی واژه «پاچهخواری»را برای همیشه وارد زبان فارسی و حتی فرهنگ لغت دهخدا کرد. این تاثیر زبانی هم فقط به سریال پاورچین محدود نبود و حتی در زمان پخش سریال«شبهای برره»دردسرساز شد؛ چون علیرغم دعواهای برره ای که بین دانش آموزان مدارس سرایت پیدا کرده بود که حتی مدل حرف زدن شهروندان معمولی را هم در کوچه و خیابان تحت تأثیر قرار داد به قدری که در همان زمان نمایندههای مجلس نسبت به این اتفاق ابراز نگرانی کردند و نسبت به آن واکنش نشان دادند.
قسمت«عمه کتی»ایده خود مدیر شبکه بود
علت اینکه ما هنوز هم از دیدن سریالی مثل پاورچین بعد از ۱۵ سال لذت میبریم میتواند دلایل مختلفی داشته باشد مثل ترکیب همکاری برادران قاسمخانی با مهران مدیری که حالا چند سالی است از آن خبری نیست تا نمک و درخشش «جواد رضویانی» که حتی در کارهای بعدی خود مدیری هم دیگر نتوانست آن را تکرار کند. اما میان همه این دلایل ساختاری در شکل گرفتن یک سریال میشود به بهروز بودن انتقاد و طرح موضوعات مختلف جامعه اشاره کرد چیزی که طبق گفته سازندگان خود مجموعه تا حد زیادی بسته به تعامل مدیران است. تعاملی که گویا در زمان مدیریت «اصغر پورمحمدی» در شبکه پنج به درستی اتفاق افتاد تا جایی که خود اهالی پاورچین در جایی ایده اولیه قسمت معروف و پرطرفدار «مرگ عمه کتی» را به پیشنهاد خود اصغر پورمحمدی مدیر وقت شبکه نسبت میدهند. پیمان قاسمخانی در بخشی از گفتوگوهایش درباره باز بودن دست عوامل در ساختن مجموعهاین طور میگوید:« زمان ساخت "پاورچین" و "شبهای برره" بهترین دوران کاری من بود و سریالهایی ساخته شد که پس از آن هیچ وقت تکرار نشد. ما سر پاورچین دستمان خیلی بازتر بود و در شبهای برره دستمان بسته و بستهتر شد. در پاورچین خیلی از شوخیها سمبلیک بود. اما در «شبهای برره» چهار چشمی مراقبمان بودند و اخطارهای زیادی به ما دادند. برخوردهای ناظران کیفی خیلی خوب و محترمانه بود و ما هم با آنها تعامل میکردیم.»