به گزارش خبرگزاری مهر، مهدی صداقتپیام، عضو هیأت علمی پژوهشکده تحقیق و توسعه سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) و متخصص علوم انسانی دیجیتال، پیرامون ابعاد مختلف علوم انسانی دیجیتال است. چندی پیش او با یک مجله، مصاحبه ای پیرامون ابعاد مختلف علوم انسانی دیجیتال انجام داده اسن که در ادامه می خوانید؛
مهدی صداقت پیام، پژوهشگر، مترجم، نویسنده، در سال ۱۳۸۴ رمان زمانلرزه از کرت وونه گات را ترجمه و منتشر کرد که با استقبال مخاطبان روبرو شد و تا سال ۱۳۸۹ چهار بار تجدید چاپ شد. نخستین رمان او با عنوان راز سکوت یا هملت به روایت خواهر شکسپیر در سال ۱۳۸۸ منتشر شد. او در همان سال برای تحصیل در دوره دکترای ادبیات الکترونیک عازم نیوزیلند شد و دکترای خود را از دانشگاه ویکتوریای ولینگتون دریافت کرد . صداقت پیام پس از بازگشت به کشور عضو هیئتعلمی پژوهشکده تحقیق و توسعه سازمان «سمت» شد و همزمان در دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تدریس میکند. او اخیراً کتابهای علومانسانی دیجیتال و همچنین ادبیات دیجیتال را در دست چاپ دارد. علاوه بر این آثار، او داستان نیمه بلند دنیازاد و چند داستان کوتاه دیگر از جان بارت را نیز ترجمه کرده است که به گفته وی ۱۰ سال است که در وزارت ارشاد منتظر دریافت مجوز است.
*شما در رشته ادبیات الکترونیک دکترا گرفتهاید و علاوه بر پایاننامه دکتری خود، تألیفات و ترجمههایی در این حوزه دارید. لطفاً بفرمایید که نخستین بار چگونه با حوزه «ادبیات دیجیتال» آشنا شدید و تصمیم گرفتید که به علوم انسانی دیجیتال روی بیاورید؟
من از سالهای پایانی دوران کارشناسی به ادبیات معاصر و ادبیات پسامدرن علاقه داشتم و پایاننامه ارشد من هم درباره کرت وونه گات بود. همین علاقه باعث شد که پس از ترجمه رمان زمان لرزه با افراد جدیدی از جمله فرهاد حیدری گوران آشنا شوم و آشنایی من با ادبیات الکترونیک از طریق مقالهای بود که ایشان برای ترجمه به من دادند. در ادبیات دیجیتال که از دید من با ادبیات الکترونیک مترادف است، بهراحتی میتوان ردپای نظریات پساساختارگرایان را دید و همین باعث شد که بیشتر به این حیطه علاقهمند شوم و در مقطع دکترا روی همین رشته تمرکز کنم. در همان سال نخست تحصیل در دورهی دکترا با علوم انسانی دیجیتال آشنا شدم و تصمیم گرفتم که پس از بازگشت به ایران این حیطهی نوظهور را در ایران معرفی کنم.
*علوم انسانی دیجیتال را چطور تعریف میکنید.
تعریفهای متعددی برای علوم انسانی دیجیتال وجود دارد، که شاید کلیترین آنها، استفاده از ابزار دیجیتال برای پژوهشهای علوم انسانی باشد. ولی اگر بخواهیم تعریف دقیقتری داشته باشیم، بهتر است از تعریف آن بردیک و دیگران در کتابی که اخیراً ترجمه کردهام، استفاده کنیم: « علوم انسانی دیجیتال عبارت است از شیوههای جدیدی از دانشوری برای پژوهش، تدریس، و انتشار مبتنی بر همکاری، میانرشتهای با استفاده از رایانه.» با این تعریف میتوان گفت که علوم انسانی دیجیتال حیطه یکپارچهای نیست و «مجموعهای از فعالیتهای همگراست که به تحقیق درباره جهانی میپردازد که در آن چاپ دیگر رسانهی اصلی برای تولید و انتشار دانش نیست.»
*پس علوم انسانی دیجیتال یک رشته مجزا نیست؟
خیر، علوم انسانی دیجیتال مجموعهای از چندین رشته است و همین باعث شده است که تعریف آن دشوار باشد. درگذشته کتابها، به قول دریدا، پشتیبان مادی کتابها بودند و عرضه دانش از طریق کتابها و مقالات انجام میشد. اما امروزه اوضاع عوضشده است و رسانه دیجیتال باقابلیتها و تواناییهای خاص خود میتواند امکانات متفاوتی برای پژوهش، نشر، و ارائهی مطالب در اختیارمان قرار دهد.
*به نظر شما، علوم انسانی دیجیتال چه مؤلفههایی دارد؟
با توجه به طیف گسترده فعالیتهای علوم انسانی دیجیتال پاسخ دادن به این سؤال کار سادهای نیست. درگذشته بخش عمدهای از فعالیتهای علوم انسانی دیجیتال به مطالعات بسامد واژگان، تحلیل متن، ویرایش ابرمتنها، و ساختن پایگاههای دادهها بود، اما امروزه فعالیتهای گرافیکی و تصویری رواج بیشتری پیداکردهاند و طراحی به مؤلفهی مشترک تمامی پروژههای این حیطه تبدیلشده است. همچنین درگذشته علوم انسانی از ابزار دیجیتال در دسترس استفاده میکرد، ولی در سالهای اخیر شاهد ساختن نرمافزارهایی هستیم که بهطور تخصصی برای پژوهشهای علوم انسانی دیجیتال طراحیشدهاند. نکته شاخص دیگر در فعالیتهای علوم انسانی دیجیتال رواج فرهنگ همکاری است، زیرا بهندرت میتوان کسی را یافت که در حیطههای مختلف پژوهش و اجرای آن تبحر داشته باشد و پژوهشگران نیاز دارند که برای اجرای پروژههایشان با متخصصان همکاری کنند و این همکاری و تضارب ایدههای مختلف به غنیتر شدن پژوهشهایشان کمک میکند.
*پس شاید برای تعریف این حیطه بهتر باشد بگوییم که چه چیزی علوم انسانی دیجیتال نیست؟
بله. صرفاً استفاده از ابزارهای دیجیتال برای پژوهش باعث نمیشود که فعالیت شما فعالیتی در حیطه علوم انسانی دیجیتال بهحساب بیاید. همچنین پژوهش درباره رسانهی های جدید و فرهنگ معاصر را نمیتوان الزاماً پژوهشهای علوم انسانی دیجیتال قلمداد کرد.علوم انسانی دیجیتال به پژوهش در تمامی رشتههای علوم انسانی میپردازد و رشتههایی از قبیل باستانشناسی و پژوهش درزمینه آثار کلاسیک از رشتههای محبوب برای پژوهشگران علوم انسانی دیجیتال بودهاند.
*تاریخچه علوم انسانی دیجیتال چیست؟
ایده استفاده از رایانه برای پژوهشهای علوم انسانی به همکاری کشیشی ایتالیایی به نام روبرتو بوسا با شرکت آی بی ام برمیگردد که میخواست کشفاللغات برای آثار تومیناس آکوئیناس تنظیم کند مسئول وقت شرکت آی بی ام، رابرت واتسون از این تصمیم بوسا استقبال کرد و این همکاری باعث شد که خودکارسازی وظایفی همچون جستجو، مرتبسازی، شمارش، و فهرست کردن، واژهها در مقیاسی بیسابقه میسر شود. ژورنال رایانهها و علوم انسانی بهعنوان مجله تخصصی این رشته از سال ۱۹۶۶ منتشر شد و پسازآن در سال ۱۹۷۳ انجمن رایانش زبانشناختی و ادبی تأسیس شد. بزرگترین انجمن این حیطه یعنی انجمن رایانهها و علوم انسانی نیز در سال ۱۹۷۸ به وجود آمد و امروزه بیش از ۱۰۰ مرکز علوم انسانی دیجیتال در جهان وجود دارد.
*اینترنت چه نقشی در رواج این حیطه داشت؟
بدون شک تأثیر بسیار زیادی. اینترنت باعث شد که پژوهشهای متن -محور کمتر شوند و استفاده از صدا و تصویر رواج بیشتری پیدا کند. امروزه رواج وب و اینترنت اشیا کمکهای شایانی به پژوهشهای علوم انسانی کردهاند. با این وصف میتوان به آینده نیز خوشبین بود. ما در حال حاضر میتوانیم پرسشهای پژوهشیای داشته باشیم که حتی مطرح کردن آنها تا همین دهپانزده سال گذشته میسر نبود. امروزه اینترنت به علوم انسانی دیجیتال کمک کرده است تا مرزها، روشها و حتی مخاطبان علوم انسانی را گسترش دهد.
*به نظر شما تأثیر علوم انسانی دیجیتال در ادبیات به چه صورت بوده است؟
شاید چشمگیرترین تأثیر علوم انسانی دیجیتال در ادبیات پیدایش تکنیک دورخوانی یا distant reading باشد. دورخوانی ایدهای بود که فرانکو مورتی (برادر کارگردان معروف ایتالیایی، نانی مورتی) برای نخستین بار مطرح کرد و تعریف آن بهطور ساده، تحلیل ادبیات با استفاده از روشهای آماری است. مثالی که خود مورتی میزند، این است که یک متخصص رمانهای قرن ۱۹ انگلستان کمابیش فقط ۲۰۰ رمان شاخص آن دوران را خوانده است، درحالیکه در آن قرن بیش از ۶۰۰۰۰ رمان منتشرشده است. هیچکس نمیتواند بهتنهایی همهی آنها را بخواند و برای تحلیل ویژگیها مشترک آنها ،میتوانیم بهجای خوانش دقیق (Close Reading) خوانشی از دوردست – درواقع از بالا – داشته باشیم تا ببینیم ویژگیهای مشترک آنها چیست و چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
*آیا این دورخوانی در آینده جایگزین خوانش دقیق خواهد شد؟
از دید مورتی بلی، ولی از دید من نه. به نظر من مورتی همانند سایر پیشگامان حیطههای جدید میخواهد انقلابی به وجود بیاورد و تندرویهای خاص خودش را دارد. در همان ابتدای پیدایش ادبیات دیجیتال هم افرادی از قبیل جرج لندو همین نقش را داشتند و ابرمتن را به واقعیت پیوستن رؤیای پساساختارگرایان درباره متن میدانستند، اما سایر منتقدان از قبیل اسپن آرست بهخوبی نشان دادند که این ادعاهای بلندپروازانه نادرستاند. بااینهمه دورخوانی در کنار خوانش دقیق میتواند به عینیتر شدن و پربارتر شدن نقد ادبی کمک کند، زیرا مبنایی آماری برای تحلیلهای ادبی به وجود میآورد.
*آیا در ایران نیز پژوهشهایی داشتهایم که بتوانیم آنها را زیرمجموعه علوم انسانی دیجیتال بهحساب بیاوریم؟
در زمینه ادبیات اخیراً کتابی به دستم رسید که از فناوری رایانه برای تحلیلهای ادبی استفاده کرده بود و بهعنوان نخستین گام تلاش ارزشمندی است. کتاب موسیقی شعر حافظ اثر دکتر محمدجواد عظیمی. اما غیر از کتاب ایشان کتاب دیگری ندیدهام.
*آیا شما برنامهای برای ترویج علوم انسانی دیجیتال در این دارید؟
من از همان سال ۱۳۹۳ که به ایران برگشتم، به دنبال فرصتی برای تأسیس مرکز علوم انسانی دیجیتال در ایران بودم و خوشبختانه در این دو سال مقدماتش آمادهشده است. از همان سال ۱۳۹۴ که به پژوهشکده تحقیق و توسعه سازمان سمت آمدم، هدفم این بود که چنین مرکزی را راهاندازی کنم و خوشبختانه مدیر وقت پژوهشکده، آقای دکتر احمدی، و مدیر فعلی آن آقای دکتر خادمی تمامی همکاریهای لازم را انجام دادهاند. سال گذشته کتاب« Digital_Humanities » را ترجمه کردم که احتمالاً برای نمایشگاه کتاب سال ۱۳۹۷ آماده شود و در حال حاضر نیز کتابی با عنوان ادبیات دیجیتال در دست ترجمه دارم. اگر همهچیز طبق همین روال پیش برود، نخستین مرکز علوم انسانی دیجیتال را در سازمان سمت تأسیس میکنیم تا بتوانیم افرادی را که به این حیطه علاقه دارند یا ممکن است فعالیتهایی اینچنین انجام داده باشند، جذب کنیم. تاکنون با همکاری دکتر عظیمی فقط کارگروه ادبیات دیجیتال راداریم که هدفش پژوهشهای آماری در ادبیات فارسی است. امیدوارم بتوانیم بهزودی کارگروههایی برای پژوهشهای دیجیتال در سایر رشتههای علوم انسانی نیز تشکیل دهیم.